اعظم طالقانی

پيام هاجر 9تير 62 شماره60

پيام هاجر 9تير 62 شماره60

ماه رمضان را دريابيم

 

ماه رحمت و مبارك «رمضان» به نيمه رسيده و طبيعي است كه كه نيمه دوم آن نيز به زودي به پايان رسيده است و طبيعي است كه نميه دوم آن نيز به زودي به پايان برسد. بسيار سعادتمندند كساني در اين ماه آگاهانه و عارفانه به ميهماني خدا مي روند، روزه مي گيرند، رنجهاي تشنگي و گرسنگي توأم با كار و تلاش و جهاد را تحمل مي كنند، به عبارت و دعا و تلاوت قران قيام مي كنند و از اين طريق هم خود را مي سازند و هم جامعه را.

ماه رمضان داراي فضائل بسيار و يادآور خاطره هاي شيرين و دوست داشتني فراوان است، ماه «روزه»، ماه عبادت و استجابت دعا، ماه نزول قرآن، ماه شبهاي قدر، ماه شهادت پيشواي موسس و امام متقين علي (ع) تولد امام حسين (ع) و ماهي كه در آن نخستين جنگ تاريخي و تعيين كننده صدر اسلام يعني جنگ «بدر» واقع شده است. كافي است كه هر يك از اين خاطره ها و حوادث ما را به تفكر و تأمل وادارد و عزم مان را در جهت تقويت ايمان و اخلاص و صبر و شكيبائي و تحمل مصائب طبيعي جهاد در راه خدا استوار تر سازد.

در اين ماه سراسر رحمت و مغرفت شبهاي «قدر» اتفاق افتاده است! قدر به معناي چيست؟ «قدر» از نظر لغت به معناي اندازه است و «تقدير» به معناي اندازه گرفتن است. هر فرد مسلمان و موحدي كه قدرت مطلقه را از آن خدا مي داند و در عين حال معتقد است كه: «خدا آن ملتي را سروري داد ـ كه تقديرش ه دست خويش بنوشت» ( ان الله لايغيروا ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم)، در اين ماه و بخصوص در شبهاي قدر كه دقيقاً مشخص نيست، مي كوشند كه از لحظات و ساعات قدر حداكثر استفاده را ببرد و در آن ساعات آگاهانه و هوشيارانه و با اراده فعال خويش سرنوشت يكسال آينده اش را «تقدير» و اندازه گيري كند. به اين معنا است، نه به معناي جبر كور الهي كه انسان را نيز در نهايت به حيوان و يا جهادي بي اراده و بي نقش در سرنوشت خويش مبدل سازد.

درتفكر الهي و در جهان بيني اسلامي، بزرگترين امتياز انسان همين است كه مي تواند خود سازنده سرنوشت خود باشد و اگر غير از اين باشد، يعني انسان اسير جبر كور اعم از جبر الهي و يا جبر مادي ـ فرق نمي كند ـ باشد.

انسان با موجودات فرقي نمي كند و اين است كه در قرآن در رابطه با ماجراي «ميوه ممنوعه» ي آدم، انسان قدرت عصيان به خدا را هم پيدا مي كند. به عبارت ديگر، انسان، هر چند اسير جبرهاي گوناگون است، اما با «ايمان» ، « اراده» و «آگاهي» خود مي تواند «جبر شكن» باشد وجود رازها و آزاد سازد و «صيرورت» پيدا كند و به خدا برسد، همانگونه كه مسلمانان صدر اسلام نشان دادند كه چگونه انسان محروم و اسير مي تواند و قدرت دارد مشيت خدائي را كه عزت مؤمنين را خواهان است با اراده خودش تحقق باشد.

جنگ بد نمونه اي از اين «تقدير» آگاهانه مسلمين است. اين جنگ كه در تاريخ اسلام از اهميت ويژه اي برخوردار است و به نام «جنگ سرنوشت» ناميده شده، دقيقاً بخاطر اين است كه در اين جنگ كه اولين نبرد نظامي و مستقيم مسلمانان تازه پاگرفته با دشمنان مهاجم و كينه توز است، مسلمانان با 313 نفر و با كمي اسلحه و امكانات جنگي در برابر دشمن مجهز و مسلح كه از نظر نفرات و تجهيزات جنگي برايت قوي تر و آماده تر از مسلمين بود، مردانه استادند و به جاي اينكه هراسي از دشمن در دل خود راه دهند و يا كارها را حواله خدا و «تقدير» كنند و به انتظار «دستي از عيب» باشند كه «برون ايد و كاري بكند»، هوشيارانه با الهاماتي كه از قرآن و پيامبر اسلام گرفته بودند به خوبي مي دانستند كه هر چند اراده خداوند به عزت و پيروزي مومنين است ولي آنها خود بايد تصميم بگيرند، ذلت را انتخاب كنند و يا عزت را، پيروزي را يا شكست را، ولذا با تكيه بر توفيق و ياري حق تعالي، بي ترديد و بي ترس، قهرمانانه تمدد «خنود غيبي» و لشكريان الهي به استقبال دشمن شتافتند و با نيروي اندك پيروزي شيرين و افتخار آفرين جودانه اي را به دست آورند.

امام علي (ع) نيز نمونه اي ديگر اين ادعا است. شخصيت و منش فردي امام و عملكرد وي و روشن تر از همه تعليمات و آموزشهاي آن بزرگوار، بيانگر مفهوم «تقدير» و مرزهاي «جبر» و «اختيار» و نقش اراده خداوند و نقش انسان است و نشان مي دهد كه انسان تا كجا مي تواند آزاد باشد وچگونه قادر است كه سرنوشت اجتماعي و سياسي اش را خود بسازد و مسئوليت انساني اش را به ظهور برساند.

نمونه ديگر، ماجراي تلخ و در عين حال آموزنده، برخورد امام حسن (ع) با معاويه و سرانجام شكست امام و تحميل صلح به مومنين است. مسئول اين شكست كيست؟ خدا؟ «تقدير» و «سرنوشت» مجهول؟ جبر مادي؟ امام؟ مردم؟ چه كسي مسئول شكست جبهه حق توده است؟ با توجه به مطالب ياد شده، تنها و تنها مسئول مستقيم اين فاجعه و شكست امام حسن و پيروزي باطل خود مردم بودند، اگر همت به خرج مي دادند ومانند مجاهدان بدر مقاومت مي كردند و تصميم بر ادامه مبارزه مي گرفتند، قطعاً با توجه به امدادهاي، خداوند پيروزي كامل را به دست مي آوردند. اما با سست عنصريهاي كه عده اي از ياران امام نشان دادند و خيانتهائي كه عده اي ديگر حتي نزديكترين يارانش مانند«عبد الله بن عباس» نمودند و بي تفاوتي عده اي ديگر كار را به جايي رساند كه جنهه حق ضعيف شد و در مقابل دشمن حيله گر عوام فريب در اوج قدرت سياسي و نظامي قرار گرفت و اين چنين حكومت از خاندان پيامبر به خاندان اموي كه پيامبر خطر آن «شجره خبيثه» را براي مسلمين اعلام كرده بود، انتقال يافت.

به هر حال، اميد است كه در اين ماه مبارك و توفيق بهره برداريهاي فراوان از بركات آن نصيب همگان گردد و در شبهاي قدر توفيق «تقدير» سرنوشت خود و جامعه مان را لااقل تا يكسال ديگر پيدا كنيم. ضمن تبريك ميلاد امام حسن (ع) كه در پانزدهم اين ماه است، شهادت مولاي پرهيزكاران و امام انسان، امام علي (ع) را به شيعيان حقيقي و تمام انسانهاي اسير و مظلوم تسليت مي گويند.