پيام هاجر آبان 61 شماره 45
عاشورا يا سنت تحول ناپذير الهي
« … رضي بقضائك و تسليما لامعبود لي غيرك».
خدايا به خواست تو خشنودم براي فرمانت فرمانبردار، جز تو معبودي ندارم.
عاشورا تنها يك روز نبود، و پايان تنها يك غروب غم انگيز و غريب، عاشورا تاريخ سراسر نبرد مظلومان با زور مداران زمان بود، عاشورا چراغ راه حق جوياني كه هميشه تعداد رهروان باطل بر آنها فزوني دارد. عاشورا به عمل در آمدن سخن علي (ع) كه فرموده بودند: «هيچگاه در راه حق از كمي تعداد نترسيد.»
كربلا، دشت شهامت وشهادت، در سينه خويش حماسة يك نبرد و پيروزي را پروراند حماسه پيروزي 72 تني كه در ظلمات ستمگريها و منفعت طلبي ها و مصلحت خواهي هاي تاريخ نور افشاني مي كردند.
آري، آنها زندگي را در مرگ يافتند مرگي زيبا، و از شهادت چه چيز زيباتر و كدامين جامه بر اندام آزاد مردان زيباتر از جامة سرخ شهادت.
باز گرديم به آغاز اين حماسه تا بياد آريم كه چه دست هائي و چرا اين امام بزرگ و اين روح عظيم سرشار از صفات خدائي را از ميان بردند و خواستند فريادش را خاموش كنند. غافل از آنكه خون او همچون شاهدي زنده خود در ميان خلق روان گشت و بجوشش خويش فرياد بر آورد كه آري اي مظلومين بپا خيزيد كه پيروزيد…
بسم الله و بالله ـ ما شاء الله خط الموت علي ولد آدم منحط القلاده علي جيد الفتاه و اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب يوسف و خير لي مصرع انا لاقيمه لا محيص عن يوم خط بالقلم و لن تشد عن رسول الله (ص) لحميه و هي مجموعه له في حطيره القدس و تبحزبهم و عده و من كان باذلافينا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فانني راحل مصبحاً انشاء الله».
پس از حمد وسپاس الهي فرمود مرگ ملازم و همراه بني آدم است يعني به هر حال مرگ هست چه بهتر كه انسان از عمرش بهره برد مرگش در راه خدا باشد چنانكه گردنبند زينت زن جوان است مرگ هم زينت مومن است ـ چقدر مشتاق ملاقات آباء عظامم هستم ( هر چه زودتر حسين (ع) مايل است كه از اين قفس نجات يابد چنانكه يقوب مشتاق ملاقات يوسف بود حسين هم مشتاق ملاقات مرگ است).
جائيكه من بايد بيفتم براي من بر گزيده شده و چاره اي از آن روزيكه قضاي الهي مقدر فرموده نيست ما اهل بيت از خود چيزي نداريم خوشنودي خداوند خوشنودي ما است. كسيكه پيوندش از محمد است از او دور نيست يعني من رگ ريشه ام از پيغمبر است خداوند مرا با جدم در حصيره القدس جمع مي فرمايد سپس فرمود:
اي مردم هر كس در راه ما حاضر است جانش را بدهد و رحمت خدا را ملاقات كند فردا ما به سوي كربلا حركت خواهيم كرد. همچنين امام حسين عليه السلام در مسير حركت شان به سوي كربلا خطبه اي ايراد نموده اند كه به شرح زير مي باشد:
قد نزل من الامر ما ترون، و ان الدنيا قد تغيرت و تنكرت وادبر معروفها و انشرت حتي لم يبق منها الاكصباته الناء و الا خيس عسيس كالمرعل الولبيل الاترون الحق لايعمل به و الباطل لايتناهي عنه ليرغب المومن في لقاء عز و جل و اني الاري الموت الاسعاده و الاالحياه مع الظالمين الابرما ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه مادرت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون.
… كار ما به دينجا كشيده است كه مي بينيد. قيافه دنيا دگرگون شده و بي مهري آغاز كرده است و با شتاب مي گذرد و جز اندكي از آن باقي نمانده. دنياي امروز مانند چراگاهي است كه جز گياه زيان بخش و بيمار كننده در آن چيزي نمي رويد. مگر نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل نهي نمي گردد ( در چنين وضعي) بايد كه مرد با ايمان حقيقتاً آرزومند مرگ و ملاقات خدا باشد.
پس همانا كه من مرگ را جز سعادت نمي بينم و زندگي با ظالمين را جز خواري و ذلت نمي دانم همانا مردم بندگان دنيايند و دي بر سر زبان آنهاست و تا آنگاه كه بر ايشان وسيله زندگيست مي چرخانندش و هر گاه كه در بوته آزمايش و ابتلاء قرار گيرند دين داران راستين كم اند.
و اين فرياد حسين اس در روز عاشورا:
«الا ان لدعي ابن الدعي قدر كزبين اثنتين السله و الذله و هيهات منا الذله، لنا و رسوله، و المومنين، و حدود طابت، و حجو طهرت، و انوف حمه، ونفوس ابيه، و لا نوثر طاعه اللئام علي مصارع الكرام.
آگاه باشيد زنا زاده پسر زنا زاده ها پسر زنا زاده را بر سر دوراهي دين و شريعت و خواري و ذلت قرار داده و پست منشي از ما به دور است. خدا و رسولش و همة مومنين و دامنهاي مقدسي كه ما را پرورد و طبعهاي متعصب و والا و افراد سرافراز اين ننگ را نپذيرند، ما پويندگان راه انبياء اطاعت عناصر پست فطرت را بر قتلگاه انسانها ارجمند ترجيح نمي دهيم.