اعظم طالقانی

پيام هاجر سال 60 شماره 27

پيام هاجر سال 60 شماره 27

وحدت و ملاكهاي آن:

گامي بزرگ براي وحدت مسلمين

 

بنا به نظر اكثر مورخين اهل سنت ميلاد پيامبر اسلام در دوازدهم ربيع الاول است و بنا به نظر اكثر مورخين شيعي تولد رسول خدا در هفدهم ربيع الاول اتفاق افتاده است و لذا در ميان برادران سني 12 اين ماه و در نزد شيعيان 17 بيع الاول روز تولد تاريخي خاتم الانبياء مشهور است.

عالم آگاه و مجاهد حضرت آيت الله منتظري امسال را، فاصله 12 و 17 ربيع را، براي رفع اختلاف نظر تاريخي اكثر مورخين شيعه و سني، «هفته وحدت» اعلام نمودند كه در واقع اين تصميم به جا و به مورد گام مهم و مؤثري است در جهت رفع اختلافات اساسي تري كه در ابعاد و وجود گوناگون طي سالها و قرنها درست و يا نادرست پديد آمده است و برگزاري اين هفته وحدت عملاً نقطه نظر تاريخي اين دو برادررا بدون اينكه حساسيت خاصي و شبهه تحميلي را برانگيزد يكي مي كند. اينكه حساسيت خاصي و شبهه تحميلي را برانگيزد يكي مي كند. بويژه با توجه به شرايط خاصي كه امروز جهان اسلام و عموماً و انقلاب اسلامي ايران خصوصاً در آن قرار گرفته و از هر سو حلق محاصره دشمنان ديرين اسلام و انسان بر او تنگتر مي گردد و دشمنان دانا تلاش مي كنند با ايجاد و يا تشديد تصادها و اختلافات دروني و فرعي امت جهاني اسلام را به شكست بكشاند، اعلام «هفته وحدت» قدم بسيار بجا و مثبتي است براي خنثي كردن توطئه ها و نزديك كردن دو شاخه نيرومند و قوي اسلامي يعني تسنن محمدي و تشيع علوي، ما ضمن تبريك و تهنيت به تمامي مسلمين جهان آرزو مي كنيم كه اين عمل درست و به موقع ملت انقلابي و مسلمان ايران مورد توجه برادران ديگر در ديگر كشور برگزار گردد و هر سال محرك و عامل مؤثري گردد براي ايجاد وحدت و تفاهم و همسوئي بيشتر در جبهه الهي و نيرومند امت اسلامي در سطح جهان.

از آغاز تولد اسلام و رشد و گسترش خيره كننده و اعجاب آور انقلاب اسلامي در سطح منطقه و دنياي آن روز تا كنون، همواره جبهه به هم پيوسته باطل و كفر و استكبار در شكل هاي مختلف براي مقابله و در هم شكستن حركت هاي اسلامي كوشيده است. بويژه در هر مقطع تاريخي كه نهضت اسلامي اوج گرفته كوشش و تلاش بيشتر و منسجم تري از سوي دشمنان بزرگ و كوچك آن نيز آغاز شده است. مثلاً از همان آغاز، يعني نيمة اول قرن هجري، اسلام به عنوان يك دين كامل و جامع و رهايي بخش و مدعي خاتميت در شبه جزيزه العرب ظاهر شد و دو ابرقدرت شرقي و غربي آن روزگار را (ايران و روم شرقي)‌مورد تهديد قرار داد كوشش فراواني در سطح جهاني عليه نهضت اسلامي آغاز گشت و با تمام قوا كوشيدند كه نطفه اين حركت را در رحم زمان خفه كنند اما ميسر نشد. اين بود كه ايران به سرعت فرو ريخت و در قلمرو اسلام در آمد حكومت «بيزانس» و رم شرقي نيز درهم شكست. اما عليرغم اين شكست، قدرت هاي صليبي غرب، و مقابله با مسلمين بودند و اين مقابله با پيشروي اسلام حالت دفاع و عقب نشيني غربيان ادامه يافت و سرانجام در قرن يازده ميلادي سرتاسر غرب مسيحي يكباره به حركت در آمد و به بهانه آزاد سازي بيت المقدس از دست كفار!!(يعني مسلمين) به سوي شرق اسلامي سرازير شدند و چنانكه مي دانيم بدين ترتيب جنگ صليبي مشهور آغز گشت و با اينكه حدود دويست سال طول كشيد اما صليبيون شكست سختي خورده و با اروپا عقب نشستند. و اسلام بار ديگر در اوج مقابله با استكبار صليبي كه دين پاك مسيح را بازيچه قرار داده بودند، پيروز گشت.

اما اين قهرمان فاتح، بنا به دلايلي، پس از چندي، راه افول و انحطاط را پيش گرفت و مجد و عظمت سياسي، فرهنگي، نظامي و تاريخي اش را به تريج از دست داد. ولي در مقابل غرب صليبي با تحولاتي كه در او پديد آمد و با درسهايي كه از شرق اسلامي آموخته بود، روز به روز قوي تر گشت و سرانجام در حدود يك قرن پيش، يعني در نيمه دوم قر“ 19 ميلادي، ستاره حيات امت به خواب رفته اسلام طلوع كرد وآزاد مردي با اراده و شجاع – سيد جمال – به پا خاست و تمامي ملل اسلامي را در جهت تحقق اهداف زير:

1- بازگشت به اسلام صدر اسلام و عاري از خرافات و پيرايه ها.

2-   آموختن دانش ها و تمدن مثبت غربي

   بيسج كرد و بدين ترتيب حركت نو توفنده اي عليه استكبارغربي كه در اين هنگام علرغم مسلمين بسيار قوي و نيرومند و هوشيار بود، پديد آورده و به قول «نيما» آب در خوابگه مورچگان افتاد! استعمار صليبي كه فريادهاي تكبير مجاهدان اسلامي و آهنگ چكاچك شمشير سربازان مسلمان را از ياد نبرده بود ولي منتظر مرگ اين پهلوان پير بود و شايد هم ديگر احساس خطري از اين سو نمي كرد، از اين بانگ «سيد» كه روح و آهنگ همان مجاهدان صدر اسلام را داشت، بوحشت افتاد و به سرعت و با تمام قوا عليه اين فرياد و فريادگر به كوشش برخاست. اما در اوج اين نبرد و ناپيداي صليبي ديگر، جنگ جهاني اول پيش آمد و پس از چهار سال جنگ پليد وتباه كننده متفقين غالب و پيروز شدند و «متحدين» شكست خوردند. با شكست متحدين، خلافت وسيع عثماني كه علرغم تباهي ها و انحرافاتي كه داشت به صورت مظهر قدرت جهان اسلام و سنگر مقاومت مسلمين در برابر سلطه كامل استعمار نيرومند غرب بود متلاشي گشت و اين امپرطوري عظيم به راحتي قطعه قطعه گشت و بدين ترتيب فرصت مناسبي كه براي صليبيون پيش آمد براي جلوگيري از تجديد حيات جهان اسلام كه با دعوت هاي سيد جمال آغاز شده بود اقدام كنند و موفق هم شوند.

البته از همان آغاز حركت، از حربه هاي ديگر هم براي نفي و سركوبي نهضت نوين اسلامي استفاده شد كه مهم ترين آن ها دامن زدن به تفرقه ها و تحريك نقطه ضعف هاي تاريخي كه بين فرق مختلف اسلامي وجود داشت و همچنين بوجود آوردن دين ها و مذاهب جديد. تا آنجا كه در طي چند سال 11 دين و مذهب جديد مانند بهائيت، بابيت، قادياني گري و… در جاي جاي جهان اسلام بوسيله استعمار بوجود آمد و ناآرامي هاي فراواني در ميان مسلمين پيش آورد.

عليرغم تلاش هاي وسيع استعمار غربي راه سيد جمال بي رهرو نماند و در اين يك قرن مجاهدان و انديشمندان و انقلابيون مسلماني حركت تجديد حيات امت اسلامي را تسريع كردند كه در ادامه اين حركت انقلاب اسلامي ايران به رهبري بزرگمردي از سلالة اولياء الله شكل گرفت و پيروز گشت و با اين پيروزي، اسلام به عنوان تنها ايدئولوژي انقلابي و رهائي بخش كه مي تواند تمامي مسلمين و نيز ديگر ملت هاي در بند از چنگال استكبار جهاني نجات بخشد مطرح شدو خطر براي دشمنان ديرينه آن جدي تلقي گشت و اين است كه سخت به تكاپو افتاده اند كه بتوانند اين موج كوبنده را درهم شكنند و براي شكستن اين حركت و انقلاب از شيوهاي گوناگوني استفاده مي كنند كه مهمترين آنها عبارتند از:

1- غير اسلامي جلوه دادن ماهيت انقلاب اسلامي ايران.

2- تقويت و متحد كردن سردمداران ارتجاعي كشورهاي اسلامي براي مقابله انقلاب ايران.

3- وابسته جلوه دادن نظام جمهوري اسلامي به قدرت هاي خارجي.

4-   تضعيف و سرانجام شكستن رهبري امام خميني.

5-   ايجاد و دامن زدن به آشوب هاي داخلي.

6-   حمله نظامي و تدارك جنگ.

7-   ايجاد تفرقه با انگيزه هاي ناسيوناليستي و…

8- ايجاد اختلاف بين فرق مسلم بويژه بين دو بردار قدرتمند و شيعه و سني.

و ….

البته و روشن است كه به شهادت تجربه هاي تاريخي، دشمن هيچگاه مستقيم و روياروي نتوانسته است امت اسلامي را شكست دهد، بلكه همواره غير مستقيم و با پوك و متلاشي كردن و سست دهد، بلكه همواره غير مستقيم و با پوك و متلاشي كردن و سست نمودن و درهم شكستن جبهه داخلي توانسته است موفقيت نسبي بدست آورد و لااقل ضربه هاي مهلك وارد آورد. و كاري ترين حربه اختلاف و درگيري هاي داخلي است كه مقدمه ضربة نهائي دشمن را فراهم مي آورد. وا اين است كه امروز بايد همة مسلمانان جهان بويژه مسلمين ايران و توجه به اين نكته داشته باشند كه مهمترين حربه دشمن ايجاد و يا تشديد تضادهاي داخلي به بهانه هاي گوناگون مذهبي، سياسي و ملي است و با آگاهي كامل و با سعه صدر و تحمل اختلاف عقايد، جبهه متحد، و نيرومندي بوجود آوردند كه چون بينان مرصوص بتوانند در برابر تمامي دشمنان قديم و جديد و متحد اسلام و مسلمين بايستند.

هر چند مسلمين چند انگشت هستند و لذا بايد امروز تمامي يك مشت قوي و نيرومند شوند و بر فرق دشمنان كينه دار اسلام و سلطه گران متجاوز فرود آيد. البته اين وحدت هيچگاه به اين معنا نيست كه فرق گوناگون اسلامي است دست از عقايد مذهبي خويش بردارند. بلكه منظور اين است كه شيعه و يا ديگر فرقه هاي اسلامي با حفظ مواضع عقيدتي خويش بر محور ريسمان الهي و مشتركات مانند پيامبر، قرآن، سنت، قبله، … كه خوشبختانه در مباني اصولي و بنيادي اختلافي نيست. اتحاد پيدا شود و در برابر دشمنان مشترك صف قوي و پولادين واحدي تشكيل گردد تا اساس اسلام و عظمت مسلمين نابود نگردد و اختلافات فرعي نيز با ياري خدا در طول راه و با گذشت زمان برطرف خواهد گشت.

تذكر اين نكته ضروري است كه بدون ترديد امروز قلب تپيده اسلام ايران و انقلاب اسلامي ايران است و همچنان كه هفته وحدت بوسيله ايران و رهبران اسلامي ايران اعلام شده است، مطمئناً انقلاب ايران و نظام جمهوري اسلامي بزرگترين رسالت وحدت آفرين تاريخي را به عهده دارد و براي دست يافتن به چنين وحدتي در سطح جهان اسلام لازم است كه قبل از هر چيز با اوضاع داخلي ايران توجه بيشتر شود ونگذارند بيش از اين صفوف متحد مردم مسلمان ايران با برخي اشتباهات و تنگ نظري ها و خود محوري ها آسيب ببيند. امام رهبر و تجسم عين انقلاب و اسلام كه بدون ترديد دلسوزترين و آگاه ترين فرد نيست به امت و مصالح اسلام و مسلمين است، شايد هيچ كلمه اي را به اندازة «وحدت كلمه» استعمال و تأكيد نكرده باشد وحتي يكبار فرمود كه اگر امروز ولايت علي را به گونه اي مطرح كنيد كه اختلاف ايجاد كند خلاف شرع است، اما متأسفانه عده اي بگونه اي عمل كرده و مي كنند كه پي آمدهاي آن جز تفرقه، بدبيني، اختلاف، سوءظن و در نتيجه جدائي و گسيختگي امت واحد و در نهايت به جان هم افتادن و دشمنان را خوشحال كردن و چيز ديگري نيست. دشمنان آگاه و بازيگر تنها نقطه اميدي كه برايشان مانده است همين است كه اختلافات عقيدتي، سياسي و ملي به جائي برسد كه به جاي پرداختن به دشمن به يكديگر بپردازند و كمر به نابودي همديگر ببندند و او به موقع ضربه كاري مانند در هم شكستن امپراطوري عثماني را وارد آورد و در آن روز بر هيچكس اعم از حق و باطل، مسلمان ناب يا التقاطي و ارتجاعي و … رحم نخواهند كرد.

در اين فرصت كوتاه اضافه كنيم كه عمده ترين اختلافات داخلي ما پس از انقلاب عبارتند از:

1-   اختلاف در بينش ها.

2-   اختلاف در روشها.

3-   پراكنده شدن از گرد رهبري امام.

4-   گروه گرائي.

5-   منيت ها و هواي نفس.

   اختلاف در بينش و روش كه رابطه محكم و مستقيمي با هم دارند طبيعي است و نه تنها مضر نيست بلكه سازنده هم هست اما پراكنده شدن از دور رهبري امام كه مظهر وحدت امت است و انتخاب رهبراني ديگر چرا؟ ملاكها و ضوابط سازماني، گروهي و حزبي معيار حق و باطل گشتن چرا؟ اختلاف نظرها و برداشت هاي متفاوت از مسائل عقيدتي و سياسي و اجتماعي داشتن طبيعي است ولي تهمت زده، پرونده سازي، كوبيدنهاي غير منطقي و در نهايت ملحدين و بي دينان را بر برادر مسلمان مؤمن ترجيح دادن چرا؟ ريشة اين پاسخها را بايد در عامل آخرين يعني هواي نفس جست كه سبب مي شود سخنان و رهنمودهاي امام و ارزش هاي مكتب و مصالح امت فراموش شود و هر كس خود امام شود و ملاك حق و باطل قرار گيرد و گروه گرايي حاكم گردد و در نتيجه زير پوشش اسلام، انقلاب و خط امام، فرصت طلبيها، قدرت طلبيها، و دنياپرستي ها اعمال شود و عملكردهاي خلاف شرع مسلم به راحتي توجيه شرعي مي گردد. و به هر تقدير، براي بدست آوردن وحدت كامل و پيروزمند تنها راه اين است كه در اين مقطع تاريخي با ملاك هاي چهارگانه كه در مقاله شماره قبل بيان كرديم و با پذيرفتن اختلاف بينش و روش ها و سليقه ها، گروه گرائي ها و خود محوريها محو و نابود گردد و با توجه به ارزشهاي اصيل مكتب و اطاعت كامل از تمامي رهنودهاي حضرت امام خميني(نه تجزيه كردن و سوء استفاده از كلمات امام) در جهت پيروزي و حاكميت دين خدا در جهان و محو نهائي تمام مستكبران جهاني موفقيت حتمي و قطعي است كه اگر غير از اين باشد و هواهاي نفساني حاكم گردد سقوط نزي قطعي است كه اگر غير از اين باشد و هواهاي نفساني حاكم گردد سقوط نيز قطعي است كه به قول مولوي:

                   دشمن انسان اين ما و من است

                                                   عاقبت زين نردبان افتـادن است

                  هر كه بالاتر رود ابلـه تر است

                                                 استخوان او بدتر خواهد شكست