اعظم طالقانی

سرمقاله پیام هاجر شماره 287 30/شهریور 1378

سرمقاله پیام هاجر شماره 287 30/شهریور 1378

قاتلین چگونه از گزینش‌ها می‌گذرند؟

 

از ابتدای انقلاب تا کنون، تقسیم‌بندی افراد و جریانات خودی و غیرخودی علیرغم ادعاها، بیشتر از هر چیز بر اساس ظواهر و به صورت شکلی صورت گرفته است، خودیها و غیرخودیها با کدام ملاک از هم متمایز شده‌اند؟

مسعود کشمیری یکی از کارکنان نخست وزیری در سال 1360 بود که تا سطح دبیری شورای عالی امنیت ملی اتقا پیدا کرد و در جلسه‌ای که به منظور بررسی مسایل امنیتی کشور برگزار شده بود، با قرار دادن بمبی زیر صندلی شهید رجایی باعث به شهادت رسیدن رییس جمهور و نخست وزیر رییس کل شهربانی وقت کشور گردید. اندر اوصاف کشمیری که بعدها معلوم شد از نفوذی‌های جریان رجوی بوده است، نقل می‌کنند که به ظواهر شرعی بسیار پای‌بند بوده و حتی مستحبات او ترک نمی‌شد.

در مراسم دعای کمیل چنان با سوز و گداز دعا می‌‌خواند که همیشه منتظر می‌ماندند تا او بیاید و دعا را بخواند. اعماد اطرافیان را چنان جلب کرده بود که همه او را فردی مخلص دانسته و اغلب او را امام جماعت قرار می‌دادند و به او اقتدا می‌کردند.

علیرغم اینکه او نفوذی جریان رجوی بود، اغلب روشهای سرکوب هواداران رجوی را تأیید و توصیه‌ می‌کرد. در مورد سعید امامی نیز می‌گویند که او نیز بسیار متشرع بود و به آداب و ظواهر اسلامی بسیار پای‌بند .

وی نیز توانست با جلب اعتماد مسئولین تا بالاترین رده امنیتی کشور (معاونت امنیتی و اداره اطلاعات) نفوذ کند و از همانجا ضربات وحشتناکی به حیثیت نظام وارد سازد.

حال این سوال مطرح می‌شود که چرا امثال کشمیری و امامی می‌توانند به راحتی و با ظاهرسازی تا بالاترین رده‌های امنیتی کشور نفوذ کنند، در حالی که برای استخدام یک کارمند ساده در یک اداره و یا یک معلم ساده در فلان روستای دور افتاده و نامزدهای انتخاباتی اینهمه سختگیری می‌شود؟

کشمیری و امامی ثابت کردند که شیوه‌های گزینشی رایج با طرح سوالاتی درباره احکام و آداب شرعی درباره افراد تفاوت می‌کنند کارساز نمی‌باشد باید فکر اساسی کرد. تا زمانی که بازار ریا، چاپلوسی و تملق گرم باشد و بازار صداقت و اخلاص، بی‌مشتری، باید هرلحظه منتظر نفوذ و رشد افراد فرصت‌طلب و ظاهرفریب در پست‌های کلیدی بود.

به نظر می‌رسد وقت آن رسیده باشد که هم کسانی که کشمیری را به نخست‌وزیری برده و موجبات ارتقا او را فراهم ساختند و هم کسانی که امامی را به وزارت اطلاعات برده و او را تا بالاترین مقام امنیتی ارتقا دادند، تجدید نظری اساسی در نحوه نگرش خود به مسأله تقسیم‌بندی جریانات و افراد به خودی و غیرخودی بنمایند تا بار دیگر از همین سوراخ و برای چندمین بار ضربه نخوریم که آزموده را آزمودنی خطاست.

این ضربه‌ها یک ما به ازای درونی و باصطلاح ریشه در مبانی فکر حاکمان دارد باید این ریشه‌ها را شناخت و پاکسازی کرد. راستی مبانی فکری جریاناتی که بازی خوردۀ کشمیری و امامی بودند و مشترکات آنها به این دو نفر چسیت؟