پيام هاجر خرداد و تير 77 شماره 234
به بهانه جامعه!
«سال 77 سال بروز درگيري هاي داخلي و دروني است» اين جمله را پس از نوروز امسال از صاحبنظران شنيديم ولي حقاً به دليل اعتقاد به عقل خيرانديش بسياري از مسئولين آن را باور نداشتيم، لكن از بعد از نوروز شاهد وقايعي هستيم كه نظر آنان را تأييد مي كند. از ابتداي انقلاب عده اي كه خود را قيم انقلاب مي دانسته اند و تمام خطرات و عقب ماندگيها و مشكلات جامعه ما ناشي از اين نوع نگرش است در حاليكه انقلاب قيم خاصي ندارد، بلكه فرايندي بود كه از جوشش و پيوند عقل خيرانديش و خونهاي پاك و مشفق«حافظ كرامت انساني» بوجود آمد. لذا ما هم بايد خود را خدمتگزار و سنگ صبور انقلاب بدانيم و اگر هر كسي خود را در امر قيمومت ذيصلاح بداند بطبع آن منيتها و برتري جوئي ها و تبعيضها بيش از همه قوت مي گيرد. و شايد اينكه هم اكنون شاهد اتفاقاتي هستيم تبعات ئو آثار چنين برداشتي از انقلاب اسلامي و جانبازيها و فداكاريهاي جمعي مي باشد و آنان پيوسته در صدد حفظ جايگاه خود بوده و وجود سياسي كاري و تشنج زائي را رمز بقاء خود مي دانند و ما در اينجا در صدديم كه معضلات فعلي را كه ناشي از آنگونه تفكر است بيان كنيم زيرا:
1- دين از سياست جدا نيست اما دينداري از سياسي كاري متمايز است و ما همچنان شاهد سياسي كاريهاي قيم ها در محروم كردن مردم از حقوق طبيعي شان ميباشيم مانند لغو امتياز روزنامه جامعه در اولين مرحله دادگاه كه برخالف روند گذشته و قانون مطبوعات است مي باشد!
و همچنين استيضاح وزير كشور، آقاي عبداله نوري كه معتقد به حفظ حقوق طبيعي مردم مي باشند. نمونه اي از سياسي كاري را در مورد مطبوعات و آزاديها به اين ترتيب مشاهده مي كنيم. مانند وجود نشرياتي كه بلحاظ اخلاقي و مطالب منافي عفت از موقعيت خوبي برخوردار نبوده ليكن هيچ گونه مشكلي ندارد ولي اين فقط روزنامه جامعه است كه به همان دليل در دادگاه محكوم مي شود.
2- هنگاميكه روش سياسي كاري در روند امور اوج مي گيرد طبيعي است كه شايعات جامعه را فرا مي گيرد بطوريكه بارها شنيده شده است بله: براي محكوم كردن اين مديران دستور از بالاست در صورتيكه همه ما از مسئولين مي شنويم كه نبايد خلاف قانون اساسي و قوانين ديگر عمل شود در اين صورت چگونه مي توان چنين شايعاتي را پذيرفت زيرا آنان مرجع تظلم مي باشند و نه محمل تخلف.
3- پروسة شهرداري كه از انتخابات دروة پنجم مجلس شروع شد در واقع بهانة آن يك ميليارد و چهارصد هزارتومان اختلاس يا حيف و ميل يا توليد اقتصادي يا هر چه كه نامش را بتوان گذاشت مي باشد. در حاليكه در مقابل گردش پول شهرداري كه در هر سال حدود سيصد ميليارد را كه در طول هشت سال بيش از دويست و چهل هزار ميليارد تومان بوده است بسيار اندك بوده و يك هزارم آن گردش پول را تشكيل مي دهد. در واقع يك فصل جديدي را براي مردم كشور گشوده است. به اين معنا كه مردم بايد در مقابل اتفاقات و تغييرات و تحليل هايي كه در مطبوعات مطرح مي شود حساس بوده باشند، زيرا حدود پنج سال قبل كه سيستم قضايي در شرف تحول بود صاحب نظران و كارشناسان حقوقي مقالاتي را توسط مطبوعات به مردم ارائه دادند. و متذكر شدند تمام بخشهاي قضايي از جمله سپردن دادگاههاي خانواده به دادگاهها عمومي و نقش كارشناسي در دادگاههاي عمومي به نفع جامعه ما نمي باشد. ولي در آن زمان در مقابل تحليل هاي كارشناسان هيچگونه حساسيتي از جانب مردم ارائه نگرديد.
اما هم اكنون پس از برگزاري دادگاههاي علني شهرداري ملت اشكال اساسي سيستم قضايي را دريافته و حساسيت عجيبي در مقابل آن نشان مي دهد. همانطور كه مي دانيم وجود چنين سيستم قضايي قبل از انقلاب مشروطه در ايران وجود داشته است كه پس از انقلاب مشروطه تغيير يافته است و هم اكنون ملاحظه مي كنيم كه سيستم قضايي ما به زمان قبل از انقلاب مشروطه برگشته است و مهمتر از همه اين است كه سه شخصيت كارشناسي قضايي در وجود يك شخصيت قضايي جمع شده است. بخصوص در دنياي امروز كه كار سيستم هاي اجرايي و مقننه به سادگي گذشته نبوده بلكه داراي پيچيدگيها و زير و بم هاي زيادي گرديده و متكاملتر از گذشته شده است. لذا سيستم قضايي فعلي ما فاقد كارشناسي دقيق و تفكيك يافته اي است.
همچنين دادگاههاي علني شهرداري بسياري از مسائل بسته را براي همگان از جمله شرايط و پست دادستاني و بازجويي و قضاوت را كه در يك مجموعة بسته متراكم شده، آشكار رو روشن ساخته است. در حاليكه اين صلاح امور جاري كشور نخواهد بود و هيچ مشكل قضايي را از بعد عدالت حل نخواهد كرد.
4- كساني كه در ديدگاهشان مسئله آزادي به جاي حفظ كرامت و حريت انساني صرفاً آزادي جنسي و غريزي و حيواني جايگاه ويژه اي، دارد بطور قطع مفهومي از آزادگي و حريت را درك نكرده اند و اين كسان به احتمال قوي مفهومي از آزادگي و حريت را درك نكرده اند و اين كسان به احتمال قوي تا كنون براي آزادي مشكلي نداشته اند و در رژيم هاي گذشته هم دربارة چنين آرماني مشكل و مسئله اي نداشته اند و هيچ گونه مبارزه اي براي آن ننموده اند تا قدر آزادي و آزادي خواهي را بدانند، هر گونه حركتي را كه در زمينه آزادي خواهي باشد به فروديسم اتلاق مي كنند زيرا هنگامي كه تعريف انسان از ديدگاه آنان اين باشد «انسان حيواني است ناطق» با اين منطق بعد حيواني انسان در نظر آنان اولويت يافته و انديشه و صدر وجود اسنان براي آنان معنائي ندارد البته شايد از ديدگاه ديگر هم مي توان آن را بررسي كرد كه جامعه آزاد و با وجود احرار به ضرر منافع آنان خواهد بد و شايدآنان در چنين جامعه اي افشا شوند بدين لحاظ بهر شكلي كه امكان دارد با تمام حركتهاي آزادي بخش مبارزه كرده و به حركتهاي آزاديخواهي، آزادي بعد جنسي و حيواني را اتلاق مي كنند.
واقعيت امر اين است هيچگاه نسل معتقد و متعهد به اسلام رو انسانيت از اينان نبايد توقع آزاد انديشي داشته و بهايي براي گفته هايي آنان قائل شوند.