اعظم طالقانی

پيام هاجر 15 بهمن 62 شماره 74

پيام هاجر 15 بهمن 62 شماره 74

به مناسبت آغاز ششمين سال پيروزي انقلاب اسلامي

 

تنگناهاي انقلاب و راه حلها

پنج سال پر خاطره و پر حادثه را با تمام تلخيها و شيرينيهايش پشت سر مي گذاريم. دهه«فجر» است و سالروز آمدن پيروزمندانه امام خميني به ايران و سالگرد انقراض نظام پادشاهي ريشه كن شدن استبداد محمد رضا شاهي و پيروزي كامل ملت مظلوم و استبداد زده ايران بر رژيم فاسد پهلوي در روز فراموش نشدني 22 بهمن 1357.

راستي ماهها و هفته ها و روزها و ساعتها و لحظه لحظه سال 57 را مي توان فراموش كرد؟ مگر آن مبارزات وراهپيمائيها و جنگ و گريز خياباني با پليس و شعار دادنها را ميشود از ياد برد مگر آن شورها و احساسها و آزاديخواهي ها، لذات مبارزه با ستم و ديكتاتوري و استعمار را مي توان از خاطره ها زدود؟ مگر آن روزها و لحظات خدائي آمدن امام و رفتن شاه و شكستن طاغوت و فرو افتادن تنديس هاي ستم و مجسمه هاي ظلم و تباهي و فساد از دلها و ذهنها محو مي شود؟ مگر حلاوت آن روزهاي 21 و 22 بهمن و لحظه هاي پيروزي و شيريني طعم دلپذير آزادي از كامها و ذائقه ها محو مي شود؟ واقعاً چه شكوهمند و غرور آفرين است روزهائي كه ملتي پس از سالها اسارت و رنج و استبداد و ديكتاتوري و استثمار و استحمار و بي هويتي، شخصيت الهي و هويت انساني اش را پيدا كند و بدون اتكاء به هيچ قدرت خارجي، با دست خالي اراده كند و برآشوبد و سرانجام پيروز شود و حلاوت دلپذير «آزادي» و«استقلال» را بچشد.

انصافاً هيچ نامي زيباتر و قرآني تر از «دهه فجر» و «ايام الله» براي چنين روزهائي نيست. روزهائي كه قطعاً در حافظه تاريخ ملت مسلمان ايران جاودانه خواهد ماند و هرگز از يادها وخاطره هاي اين مردم طاغوت زده و استبداد زده محو نخواهد شد!

سلام بر «دهه فجر» كه با آمدن امام، «صبح صادق» رهائي ملت ايران را مژده داد.

سلام بر امام خميني كه زعيم ملت شد، و تجسم آرزوهاي فرو مرده مردم ستم ديده ايران، و مظهر خشم خدائي توده هاي محروم، و حلقوم رساس فرياد آزادي ملت سالها و قرنها تحت ستم و ديكتاتوري مانده ايران گشت، و با صلابت و قاطعيت و ستم ستيزي اش ملتي را با دست خالي به پيروزي رساند.

سلام بر شهداي به خون ايران كه در سالهاي خفقان و سياهي و ظلمت و اختناق در زندانها و در خيابانها فرياد حق طلبي و آزادي خواهي كشيدند و به شهادت رسيدند.

سلام بر مردان و زنان قهرمان و آگاه و شجاع ايران كه با دلاوري و پايمردي خود تنديس ستم و ظلم و مظهر مزدوري و جنايت را در هم شكستند .

سلام بر شهداي مطهر بعد از انقلاب و جبهه هاي جنگ عراق و استكبار پليد جهاني، كه به حق پرچمداران و پيروان راستين شهداي انقلاب اسلامي اند و ادامه دهندگان همان آزاد مردان.

و سلام بر سنگر نشينان مقاوم مرزها و جبهه ها كه با صبر و ايثار از مرزهاي ميهن اسلامي و انقلاب اسلامي و مردانه دفاع مي كنند.

اكنون كه در آستانه ششمين سال انقلاب اسلامي ضمن تبريك به ملت ايران از گذشته هاي دلپذير و مسرت بخش مي گذريم و نگاهي گذرا به اوضاع كنوني و مشكلات و تنگناهاي فعلي جمهوري اسلامي مي افكنيم وسپس به برخي از راه حلهاي اصولي در جهت حل مشكلات عديده اي كه موجود است اشاره اي مي كنيم و مي گذريم، باشد كه مسئولان و مديران دلسوز را مفيد افتد و به اين پيشنهادات دقت كنند و اگر حق يافتند گامي براي انجام آنها بردارند.

جمهوري اسلامي نوپاي ما با گرفتاريها و مشكلات طبيعي و غير طبيعي فراواني روبروست كه از طرح تمامي آنها صرفنظر كرده و فقط به مهمترين اين مشكلات اشاره اي مي كنيم:

1-     جنگ

جنگ عراق عليه ايران، به هر دليل و با هر انگيزه، حدود سه سال و نيم ـ است كه در مرزهاي جنوبي و غربي ميهن تازه از بند رسته ما جريان دارد، و با عنوان يك واقعيت تلخ بايد پذيرفت كه اين جنگ تحميلي و خونين براي ما مشكلات اقتصادي و سياسي و انساني و حتي فرهنگي و اخلاقي عميقي ايجاد كرده است. ويرانيها، آوارگيها، شهادتها و تلفات وسيع انساني و نابود شدن مراكز عظيم اقتصادي و هزينه هاي گزاف مالي را بر اقتصاد بحران زده و آشفته به ارث رسيده از رژيم گذشته تحميل كرده است. مطمئناً اگر اين جنگ لعنتي و ويران گر نبود اوضاع اقتصادي ما به طور كلي با وضعيت كنوني آن متفاوت بود و هزينه هاي آن مي توانست گره گشاي بخش عظيمي از مشكلات اقتصادي و سرمايه گذاريهاي توليدي و عمران و آبادي كشور باشد. از آسيب هاي گذشته جنگ كه بگذريم پس از پايان جنگ، سالهاي سال بايد با تجهيز همه قواي انساني و اقتصادي كشور، به بازسازي و جبران آسيب ديدگي هاي گذشته پرداخت.

به هر حال مسئله جنگ از پيچيدگيها و تنگناهاي فعلي و آينده جمهوري اسلامي است كه قطعاً هر چه بر عمر آن افزوده شود مشكلات عميقتر و عظيم تر ي آفريده خواهد شد.

البته لازم به تذكر است كه به اثرات و پيامدهاي مثبت و مفيد جنگ تحميلي نيز كاملاً اذعان داريم كه در اينجا مورد بحث نيست.

2-     بوروكراسي اداري

يكي از مسائل عمده انقلاب ما كه هنوز هم متأسفانه هيچ اقدامي در جهت حلي اساسي آن برداشته نشده، نظام اداري بازمانده رژيم گذشته است. سيستم اداري رژيم قبلي مبتني بر بوروكراسي باد كرده اداري و متناسب با اهداف يك رژيم سرمايه داري وابسته بوده آوردن محسوب مي شده، هيچ تناسبي با يك رژيم انقلابي كه از خصوصيات آن صرفه جوئي و به حداقل رساندن بودجه جاري و به كار گرفتن افراد در بخشهاي توليدي و اشتغال ثروت زا است ندارد البته روشن است كه هيچ دولتي ولو انقلابي بي نياز از يك عده كارمند وكارگزار ومجري نيست، اما سخن بر سر بوروكراسي اداري عتظيم است كه ميليادها تومان در آمد ملي را به خود اختصاص مي دهد و هيچ كار توليدي و ثروت آفرين هم نمي كند، در آمدي كه عمدتاً مستقيم وابته به صدور نفت است، يعني نفت صادر مي كنيم و پول آن را به مقدار ملاحظه اي صرف حقوق بگيران دولت مي كنيم كه قطعاً به بسياري از آنها حتي براي كادر اداري هم نيازي نيست.

بعد از انقلاب، نه تنها از دستگاه بزرگ و باد كرده اداري كم نشده است، بلكه به دليل بهوجود آمدن نهادهاي انقلاب و تشكيل بنيادها و سازمانهاي جديد بوروكراسي ما وسيعتر و بزرگتر شده و به همان نسبت بر بودجه جاري دولت – كه مصيبتي است عظيم افزوده شده است.

به صباحت بايد گفت تا زماني كه سيستم اداري ما متناسب با اهداف انقلاب نگردد، و اصولاً ستون فقرات آن شكسته نشود، نه امكان لازم براي دولت در جهت سرمايه گذاري توليدي و عمران و خدمات رساني فراهم مي آيد. و نه از افزايش سرسام آور جاري دولت كم مي گردد ونه مشكلات و گرفتاريهاي اداري مردم كاهش پيدا مي كند. سرنوشت آينده انقلاب و سمت گيري آن – بخصوص از نظر اجرائي و اداري – تا حدود زيادي وابسته به سيستم اداره و اداري كشور دارد.

3-     اقتصاد وابسته

   همه مي دانيم كه استعمار جديد بر خلاف گذشته، ابتدا كشوري را از نظر اقتصادي، يعني «توليد» و «توزيع» و «مصرف» وابسته مي كند و سپس وابستگي سياسي ونظامي را كه خود به خود پديد مي آيد، تحقق مي بخشد. اسن است كه در جهان امروز، در جغرافياي جهان هيچ كشور مستعمره اي مانند مستعمرات قرن نوزدهم وجود ندارد و تنمامي كشورها ظاهراً آزادند و دم از سياست مستقل ملي و سياسي مي زنند ولي تقريباً تمام كشورها – كم و بيش – از نظر اقتصادي و نيازهاي اساسي مادي و حوائج روزانه شان وابسته به ابرقدرتها بخصوص امپرياليسم غرب مي باشند، نفت يا منافع طبيعي و خدادادي ديگر را به نازل ترين قيمت مي دهند و گندم و برنج و گوشت و تخم مرغ و پنير وكره و ماشين و … و… وارد مي كنند. اين وابستگي به حدي است كهاگر حتي يك روز اين معامليه قطع شود مملكتي با بحران اقتصادي و آشوب سياسي و قحطي و گرسنگي مواجه خواهد شد.

با توجه به اين واقعيت تلخ است كه بايد گفت به دست آوردن استقلال سياسي بسيار آسان است و حتي مي توان باي يك كودتاي نظامي وانقلابي اين استقلال رابه دست آورد، اما كسب استقلال اقتصادي بسيار مشكل و پيچيده است. كارخانجات وابسته، سيستم توزيع وابسته و وارداتي، مصرف زدگي تلقيني و مصنوعي، فرهنگ وابسته و استعماري و … و… وهمه وهمه در داخل كشور است، در فكر و انديشه من و تو است، در خانه و اداره و كارخانه ما است، با اين وابستگيها چه مي توان كرد؟ به تعبيري واقعيت تلخ اقتصادي ضد انقلابي است كه نه با زور و سر نيزه و اعدام مي توان با آن مقابله كرد و نه با خواهش والتماس و نصيحت مي توان چاره اش كرد. انقلاب وامروز با اين ضد انقلاب جفاكار و خطرناك به شدت روبرو است.

4-     توزيع ناعادلانه ثروت

كشور ما از دير باز، يعني از قرنها قبل، به دليل حاكميت استبدادي و نظامهاي خودكامه و در قرن اخير به دليل اضافه شدن بلاي استعمار، به گونه اي اداره شده است كه امكانات خدادادي و طبيعي كه متعلق به عموم مردم است، در دست يك عده خاص يك اقليتي ناچيز كه داراي زر و زور و قدم و قبيله بوده اند قرار داشته است. رنج را اكثريت مردم مي برده اند و گنج را اقليت معدود. روشن است كه يكي از اهداف انقلاب و مردم انقلابي كشور ما عدالت اجتماعي و اقتصادي و توزيع عادلانه ثروت و امكانات ثروت زا بوده است. اما متأسفانه روند اقتصادي ونقدينگي بخش خصوصي – كه نخست وزير اعلام كردند به بيش از 600 ميليارد تومان رسيده و اين مبلغ شگفت نوددرصد آن در دست يك و نيم درصد مردم قرار دارد و تازه در سال 58 حدود 200 ميليارد تومان بوده است – و همچنين تورم بخوبي نشان مي دهد كه همچنان با سرعت سرسام آوري ثروت عمومي، بويژه از طريق بخش خصوصي و تجارت آزاد و بي ضابطه وگرانفروشي به جيب يك اقليت بسيار ناچيزي- 5/1% سرازير مي شود و اكثريت محروم تر و فقير تر ولاغرتر مي شوند.

5-     اخلاق و فرهنگ

اگر ما عمق انقلاب را در درون انسانها و تحول اخلاقي و فكري فرهنگي جامعه بدانيم و تغيير مناسبات اقتصادي و اجتماعي را مقدمه انقلاب اخلاقي تلقي كنيم، بايد اذعان داشته باشيم كه هنوز هم، عليرغم تغييرات عميقي كه انقلاب اسلامي با خون شهداي مطهر مسلمان، در اخلاق و احوال بسياري از افراد جامعه ايجاد كرده است، مسئله تحول اخلاقي و تغييرات عميق فرهنگي در تمام سطوح جامعه ما از مسائل عمده و اساسي جمهوري اسلامي است كه بايد با دقت و ظرافت خاص به آن توجه شود به عبارت ديگر، افكار، فرهنگ، منش و اخلاق طاغوتي و شاهنشاهي ويا متأثر از فرهنگ پست سرمايه داري و تجديد منحط غربي در اقشار وسيعي از مردم ما ريشه دوانده وعلاج نشده است.

6-     آزاديهاي سياسي

   از شعارهاي اصلي و اساسي مردم ما در جهت تحقق انقلاب اسلامي، يقيناً آزادي بوده است- استقلال آزادي، جمهوري اسلامي – با وجود اينكه در فضاي آزاد يكسال اول انقلاب، عده اي از چپگرايان و فرصت طلبان سوء استفاده كردند اما اكنون به نظر مي رسد كه برخي مسئولان مملكتي به نقطه مقابل تمايل پيدا مي كنند و گويا به زعم آنان تر و خشك را با هم بايد سوزاند و بايد منكر اصل آزادي شد در حاليكه هرگز چنين نيست. «آزادي» حق طبيعي و خدادادي مردم است كه آنان به قيمت آن همه فداكاري و ايثار و شهادت بدست آورده اند و هيچ كسي حق ندارد كه اين موهبت الهي را كه قانون اساسي چهارچوب آن را معين كرده است، از مردم بگيرد.

     þ       راه حلها

اينك به اجمال، به استثناي جنگ در هر قسمت از مشكلات يادشده به برخي از راه حلهاي كلي اشاره مي كنيم:

1- شكستن بوروكراسي اداري از طريق:

الف) حذف نهادها و ادارات زايد و غير ضروري

ب) ادغام ادارات و بنيادهاي مشابه كه مسئوليت مشابه دارند.

ج) مبارزه فرهنگي با مدرك گرائي و پشت ميز نشيني

د) تربيت نيروهاي متخصص و ماهر – از كودكي – براي جذب كارهاي توليدي

هـ) كشاندن كارمندان زايد به مراكز توليد صنعتي و يا كشاورزي

و)به حداقل رساندن سلسله مراتب اداري و كاغذبازي

ز) دادن اختياران وسيع در كارهاي اجرائي و تصميم گيريها به مراكز استان.م

2- حركت در جهت كاهش وابستگي اقتصادي از طريق:

الف) برنامه ريزي دقيق و حساب شده براي كليه توليدات داخلي

ب)تقويت صنايع كوچك و بومي

ج) تقويت صادرات غير نفتي مانند فرش، پسته و …

د) بسيج مردم براي كار به عنوان يك جهاد مقدس با تمام نيرو،

هـ) وارد كردن كالهاي واسطه اي توليدزا

و)استفاده از نيروهاي متعهد متخصص و كارآمد.

ز)مبارزه جدي با فرهنگ مصرف پرستي و تبليغ جدي قناعت

3- توزيع عادلانه ثروت از طريق:

الف) گرفتن ماليان مناسب از بخش خصوصي

ب)اخذ ماليات از ثروت انباشته.

اجراي اصل 49 قانون اساسي بدون مسامحه و توجيه

هـ) تشكيل تعاونيهاي توزيع و توليد با سهام و مديريت مردم محروم.

و) حداكثر استفاده از زمينهاي موات و باير براي احياي كشاورزي و توليد ثروت.

ز)خلع يد از مالكان بزرگ.

ح) بردن خدمات جدي با احتكار و گرانفروشي .

ط) مبارزه جدي با احتكار و گرانفروشي.

ي)ايجاد اشتغال در امور توليدي و ثروت آفرين.

4- اصلاح اخلاق و فرهنگ عممي از طريق:

      ‌أ.        اسلامي تر شدن اخلاق و برخورد برخي مسئولين

      ‌ب.        تبليغات صحيح اسلامي و احتراز جدي از هتاكيها ودروغ گفتنها و تهمت زدنها بخصوص در رسانه هاي عمومي

      ‌ج.        دادن شخصيت انساني به آحاد مردم.

      ‌د.        نشان دادن كرامت و شرح صدر به خطاكاران.

      ‌ه.        ايجاد زمينه هاي رشد فكري و عملي در سطوح مختلف جامعه، بخصوص در مدارس و دانشگاهها.

5- تأمين حقوق سياسي مردم از طريق:

      ‌أ.        احتراز جدي از هر نوع خود كامگي فردي يا گروهي

      ‌ب.        اجراي كامل قوانين، بخصوص قانون اساسي، بالاخص بخش حقوق ملت.

      ‌ج.        اجراي قانون احزاب و گروهها، مصوب مجلس شوراي اسلامي

      ‌د.        اجراي شوراهاي واقعي در چهارچوب قانون اساسي

      ‌ه.        محور قرار دادن خواست واقعي و اداره ملت در تصميم گيريها و تدبير امور كشور.

      ‌و.        برخورد صادقانه تر با مردم و صراحت بيشتر در گفتار و عمل.

… سخن را به پايان مي بريم و از خداوند توفيق بيشتري براي مسولين و دست اندركاران جمهوري اسلامي در جهت عمل به اهداف اسلامي انقلاب و پيشنهادات ياد شده آرزومنديم .