اعظم طالقانی

پيام هاجر 13مرداد 62 شماره 62

پيام هاجر 13مرداد 62 شماره 62

پيرامون دو خطر بزرگ انقلاب!

 

مگر مي شود كساني كه سالها از رژيم فاسد گدشته به دلايل مختلف سياسي و اقتصادي و اجتماعي و اسلامي رنج برده اند و احياناً سختيهاي زندان و شلاق و تبعيد را تحمل كرده اند و با پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار يك جمهوري اسلامي اميدي تازه يافته اند. نگران سرنوشت انقلاب و اسلام نباشند و براي اصلاح كجيها و انحرافات نكوشند؟ مگر امكان دارد كساني كه پس از پيروزي انقلاب «نام» و «نان» براي خود نخواستند و مانند قبل از پيروزي مال و مقام و موقعيت شان را فداي انقلاب و مردم محروم و مظلوم تازه از بند رسته كرده و مي كنند در انديشه آينده «جمهوري اسلامي» نباشند؟ نشريه «پيام هاجر» كه خود را متعهد به اهداف اسلامي انقلاب مي داند و معتقد است كه بايد در جهت حفظ دست آوردهاي انقلاب و قانون اساسي كه خونبهاي ده ها هزار شهيد مسلمان است عليرغم تمامي مشكلات و موانع تلاشي كند، بارها به مناسبتهاي مختلف با طرح مسائل كلي و احياناً جزئي كوشيده است كه نگرانيهاي خود را از برخي حوادث و جريانات انحرافي در نظام جمهوري اسلامي ابراز كند و خيرخواهانه تذكراتي به مسئولين حكومتي بدهد، بدين اميد كه: سرچشمه شايد گرفتن به بيل چو پر شد نتوان گذشتن به پيل»

اكنون كه بار ديگر، امام بزرگوار كه قطعاً به دليل اشراف شان به مسائل جاري كشور و نقشي كه در به ثمر رساندن انقلاب و استقرار جمهوري اسلامي داشته اند، بيش از هر كس دلسوز انقلاب و امور مملكت هستند، نگراني خود را از آفات در كمين نشسته انقلاب ابراز كرده اند و تذكراتي به همه و به خصوص علما و روحانيون داده اند. ما نيز به دليل اهميت رهنمودهاي امام مدظله براي همگان بويژه مسئولين روحاني كشور، بار ديگر تذكراتي را در چهارچوب سخنان هشدار دهنده امام به همه و بخصوص روحانيون جامعه خيرخواهانه عنوان كنم اميد است كه به مومنين «نفع» رساند.

امام مي گويند: «من به سهم خود هيچ نگراني ندارم راجع به انقلاب، همين انقلاب انشاءالله محفوظ مي ماند وآسيبي از خارج به او نخواهد رسيد» اين سخن امام كاملاً حق و منطبق با واقعيت است زيرا تاريخ انقلابهاي دنيا به خوبي گواهي مي دهد كه هيچ انقلابي و اصولاً هيچ ملتي از دشمن خارجي شكست نهائي نخورده است، بلكه همواره شكستها و انحطاط ها هميشه از داخل بوده كه به قول آن شاعر:«شيشه نزديكتر از سنگ ندارد خويشي هر شكستي كه به انسان برسد از خويش از خويش است» اما امام از داخل نگران است نگران از چه؟ و چه كساني؟ از مردم؟ مشكلات فراوان اقتصادي و سياسي؟ از جنگ؟ حتي ضد انقلاب؟ همه اينها مهم هستند و بايد نگران آنها بود. ولي امام ريشه نگرانيها را در جاي ديگري مي داند: «لكن آن چيزي كه انسان را يك قدري نگران مي كند، دو تا مطلب است كه اين مربوط به عموم روحانيت است يكي قضيه اينكه از آن «زي» روحانيت از آن زي كه مشايخ ما در طول تاريخ داشته اند و ائمه هدي سلام الله عليهم داشته اند. ما اگر خارج شويم، خوف آن است كه يك شكستي به روحانيت بخورد… اگر چنانكه ما از زي متعاف روحانيت خارج شويم و خداي نخواسته توجه به ماديات بكنيم در صورتي كه خودمان را به اسم روحاني معرفي مي كنيم من اين نگراني هميشه در دلم هست.»

مطلب ديگري كه باز انسان را مي ترساند كه خداي نخواسته مبادا اين انقلاب به واسطه آن مطلب صدمه ببيند (و بدانيد كه مي بيند اگر خواي نخواسته بشود) اين است كه بين آقايان در بلاد اختلافي باشد. اگر در صنف ديگر سرايت نمي كند… اما اگر در صنف ما اختلاف شود اختلاف به بازار هم كشيده مي شود. براي يكدسته دنبال شما يك دسته دنبال آن كسي كه با شما مخالف است. و يك وقت مي بينيد كه در همه ايران يك اختلافي از ناحيه ما پيدا شده است.»

دوست و دشمن در اين حقيقت ترديدي ندارد كه به هر دليل روحانيت و علماي ديني نقش اول را در اوج گيري انقلاب در سالهاي 56 و 57 داشته اند و اين نيروي عظيم اساسي ترين عامل در بسيج توده هاي ميليوني ملت و در نهايت پيروزي انقلاب و شكست رژيم شاهنشاهي بوده است و پس از پيروزي نيز با تصويب («ولايت فقيه» در قانون اساسي و روند سياسي حوادث، نقش رهبري بلامنازع علماي ديني و روحانيون مسجل شده است و امروز ديگر هيچ مانع ديني و روحانيون مسجل شده است و امروز ديگر هيچ مانع ورادعي بر سر راه حكومت روحانيت در ايران وجود ندارد، و اين است كه روحانيت و مقامات روحاني در پستهاي حساس حكومتي، در قواي حاكم بر كشور در دانشگاهها، در سياسي ايدئولوژيك ارتش، در جايگاههاي نماز جمعه و … مهمترين مسئوليتهاي ارشادي، قضائي، قانونگذاري اجرائي را به عهده گرفته اند. اين مسئوليتهابالاترين صالحيتها را از نظر اعتقادي، آگاهي، تقوا، اخلاص، دانش اسلامي و تخصص كاري، مديريت و رهبري، سعه صدر، بي نيازي و عزت نفس مي طلبد كه مطمئناً اگر يكي از صلاحيتها نباشد و حتي ضعيف نباشد و حتي ضعيف باشد. بخصوص در مسئوليتهاي حساس كليدي و به همان اندازه آسيب به انقلاب و ارزشهاي مكتب و مردم وارد آمده است. اصولاً اگر با ديد كلي تري به مسئله روحانيت توجه كني بايد اين حقيقت را اذعان كرد كه روحانيت شيعه هم اكنون در معرض يك آزمايش عظيم و تعيين كننده تاريخي قرار گرفته است زيرا روحانيتي كه قرنها محكوم نظامهاي گوناگون غير اسلامي و يا ضد اسلامي بوده و بويژه در سالهاي اخير خواهان تشكيل حكومت اسلامي بوده و با نفي تمام مكاتب و ايسم ها و سرانجام انقراض شاهنشاهي خواسته است كه نظامي اسلامي پديد آورد و آن هم نظامي كه جز پيروي از پيامبر و امام علي مشابهتي با هيچ يك از حكومتهاي مدعي اسلامي در طول تاريخ نبايد داشته باشد، اكنون آرزوي قرنهاي روحانيت برآورده شده و توانسته است در نظام جمهوري اسلامي تمام مراكز حكومتي و اجرائي قضائي و قانونگذاري را به دست آورد و لذا است كه تمام مردم دنيا و مسلمين جهان و مردم مسلمان ايران و صاحبان افكار و انديشه ها و ايدئولوژي هاي مختلف به جمهوري اسلامي ايران چشم دوخته اند كه ببينند اين نظام كه مبتني بر «ولايت فقها» و رهبري روحانيون و پيشوايان مذهبي است چگونه عمل مي كند، سياستش، اقتصادش، فرهنگش، مديريتش، قضايش، قانونگذاريش اخلاق فردي و سياستش، و … در چهاچوب شعار، «نه شرقي، و نه غربي»اش چگونه اعمال مي گردد.

اگر قرنها روحانيت شعار حكومت اسلامي را داده و در طول تاريخ، شيعه تن به هيچ نوع حكومتي نداده، اكنون تشيع با رهبري فقها جمهوري ويژه اي را خلق كرده است كه محتوايش با رهبري فقها جمهوري ويژه اي را خلق كرده است كه محتوايش اسلام خالص و تهي از هر توع انحراف، انحطاط و التقاط بايد باشد، امروز ديگر روز ادعا و كتاب نوشتن و سخنراني كردن نيست،«روز عمل» و روز «امتحان» است. امروز همه منتظرند كه روحانيت شيعه وعده هاي گذشته اش را جامعه عمل بپوشاند امروز روز حل مشكلات اساسي بشريت اسير و مردم از بند رسته ايران در چهارچوب اسلام و فقاهت است. امروز … امروز…

با توجه به حقايق بالا است كه اهميت سخنان امام و عمق نگرانيهاي ايشان روشن تر مي گردد. امام از عامل داخلي انقلاب نگرانند كه خداي نخواسته ممكن است كه سبب شكست و يا انحطاط و انقلاب گردد و آن «روحانيت» است روحانيتي كه چه بخواهد و چه نخواهد به لحاظ شرعي و تاريخي مستقيماً مسئول تمامي رويداهاي و ضعفها و يا قوتهاي تاريخ ما در اين مقطع تاريخي است. امام با شناختي كه از روحانيت و ويژگي هاي آن دارد از دو خطري كه از ناحيه روحانيت ممكن است گريبانگير انقلاب و ملت گردد سخن گفته است: يكي بيرون آمدن روحانيون از «زي» طلبگي و ديگر اختلافات بين روحانيون كه اولي سبب دنيازدگي و ماديت گرائي است و در نتيجه به قدرت رسيدن روحانيت و جز تجديد سلطنت و پادشاهي و حداكثر تجديد خلافت اموي و عباسي و عثماني چيز ديگري نيست و دومي سبب اختلافات اجتماعي و دسته دسته شدن و مردم و احياناً پديد آمدن جنگها و درگيريهاي داخلي زير پوشش اسلام و مذهب مي گردد كه روشن است نتيجه مستقيم اين اختلافات و درگيريهاي داخلي، شكست انقلاب و ناكام ماندن جمهوري در تحقق آرمانهايش را به دنبال دارد. اين است كه امام هشدار مي دهد كه روحانيت هر چند در مقامهاي حكومتي قرار گرفته اند اما نبايد از زي طلبگي خارج شوند زيرا به اعتقاد ايشان: «من خوف اين را دارم كه در اين انقلاب … مبادا خداي نخواسته به واسطه بعضي از اعمالي كه از بعضي روحانيون و معممين صادر مي شود، اين موجب اين بشود كه يك وقت يك سستي در روحانيت پيدا شود… من خوف اين را دارم كه آنها براي خاطر ما و شنيدن حرف ما به بهشت بروند و ما براي اينكه خودمان مهذب نبوديم، به جهنم … و اين خجالت را انسان كجا ببرد كه اينها براي خاطر ما به آن مقامات رسيده اند و ما براي خاطر هواهاي نفساني به اين درجه سفلي.»

اين «زي طلبگي» كه امام به آن اشاره مي كند چيست؟ هر چند در سخن امام مشخص است كه «زي طلبگي» همان زهد و پارسائي و اعراض از دنيا است كه «حب الدنيا رأس كل خطيئه»، اما توضيحاً بايد گفت عمده ترين خصوصيات «طلبگي» كه مردم از طلبه ها انتظار دارند عبارتند از:

1- ايمان و تعبد 2- تقوا 3- اخلاص در عمل 4- اعراض از دنيا و پارسائي 5- ساده زيستي 6- رعايت دقيق احكام اسلامي 7- تقيه به اخلاق اسلامي 8- ظلم ستيزي و مبارزه با هر نوع ستمگري 9-حمايت از مظلوم و رعايت دقيق عدالت 10- تهذيب مردم 11- سعه صدر در برخورد با افكار و مخالفين 12- پرهيز از سياست «هدف وسيله را توجيه مي كند» 13- مشورت با مردم در امور مربوطه به اداره كشور14-حل مسأله استثمار و رفع فقر و اختلافات طبقاتي 15- رعايت كامل آزادي ديگران 16- قرار گرفتن محور وحدت ملت 17-اجتهاد زنده و پويا و… و صفات و خصوصيات فوق را علماي دين و رهبران روحاني كه در پستهاي مملكتي و يا ارشادي مانند امامت جمعه و جماعات قرار گرفته اند به ضررت پيشوائي و تشكيل حكومت بايد دارا باشند و گر نه بر سر روحانيت شيعه همان خواهد آمد كه بر سر روحانيون رسمي اديان ديگر مانند روحانيت كليسا و مسيحيت آمده است. در خانه اگر كس است يك حرف بس است، اميد است كه هشدارهاي امام و كارساز باشد!