پيام هاجر اسفند 61 شماره 54
تعهد جنبش غير متعهد ها در برابر ملل محروم
حدود بيست سال قبل، هنگامي كه ابرقدرت تازه نفس آمريكا از سويي و ابرقدرت سطه جوي شوروي از سوي ديگر، با رقابت ديوانه واري تمامي كشورهاي جهان سوم را به اسارت تازه و استثمار نو مي كشيدند، چند تن از رهبران انقلابي و مستقل آسيا و آفريقا، به منظور نجات و رهائي از سلطه طلبي دو ابرقدرت جهانخوار، جنبشي را پايه گذاري كردند كه: «جنبش غير متعهد ها» نامگذاري شد. «تيتو» رهبر يوگسلاوي و «نهرو» نخست وزير هند و مرحوم «جمال عبد الناصر» رئيس جمهوري مصر از درخشان ترين چهره هاي موسس اين جنبش بودند.
«جنبش غير متعهدها»، به طور معمول، هر سه سال يكبار در يكي از كشورهاي عضو تشكيل جلسه مي دهد تا در امور بين المللي وسياست جهاني و در رابطه با مسائل و مشكلات كشورهاي غير متعهد و مستقل به بحث و بررسي و تصميم گيري بنشينند. هفتمين نشست كنفرانس غير متعهد ها كه قرار بود در بغداد تشكيل شود بر اثر تلاشهاي بحق جمهوري اسلامي ايران در «دهلي نو» و با ميزباني خانم «گاندي» نخست وزير هندستان تشكيل شده است. در اين كنفرانس بيش از صد كشور بيش از صد كشور غيرمتعهد و سازمانهاي انقلابي از جمله نخست وزير ايران شركت دارند.
به طور كلي در رابطه با اين جنبش چند نكته را بايد تذكر داد:
1- چنانكه گفته شد، نهضت عدم تعهد، در اوج رقابت بلعيدن جهان به وسيله، دو ابرقدرت قاهر و حاكم روزگار ـ آمريكا و شوروي ـ بوجود آمده است تا راه موي را در جلو و ملتهاي اسير در بند را ياري دهد تا در انديشه آزادي و نجات و زيستن مستقل و ازاد بشند وبدانند كه با ارادة استوار و انقلابي مي توان آزاد شد و به كشورهاي رها يافته و آزاد بياموزند كه دو ابرقدرت دشمن ملتهاي ضعيف هستند و هر دو قدرت تحقيقاً در فكر حفظ منافع خود هستند و لذا بايد با نفي حاكميت و قيموميت قدرتها، مستقلاً به راه آزادي و استقلال ادامه داد و اميد خيرخواهي و ياري دادن صادقانه از ابر قدرتها نداشت. انسانها آزاد و انقلابي و بزرگي همچون«تيتو» و «نهرو» و «ناصر» كه حق بزرگي به گردن ملتها و جنبشهاي استقلال طلبانه و ملي وضد استعماري اين قرن دارند، مطمئناً هدفي جز اين نداشتند كه ملتهاي سالها و قرنها تحقير شده و مجذئوب را به شجاعت و فداكاري و گستاخي در جهت تحقق ازدايد و حفظ هويت انساني و ملي وشرقي دعوت كنند و به آنان تفهمي كنند كه راه نجات تنهاددر روي پاي خوي اساتادن وستقل مبارزه كردن و با اعتماد به نفس جنگيدن و پيروز شدن است. اصولاً روح و فلسفه اين جنبش از عنوان آن پيداست «جنبش » غير متعهدها» يعني چه؟! يعني كساني كه دو رهم جمع شده اند ودر يك جبهه گرد آمده اند تا دست به دست هم داده و با نيروي متشكل تر به جنگ ابرفقرتها بروند و لااقل در برابر قدرتهاي جهاني تعهدي نداشته باشندو در درگيريهاي شيطاني آنها كه ندفي جز استعمار و استثمار ملتها ندارند شكرت بكنند و فقط در برابر ملتها تعهد داشته باشند و خود را موظف و متعهد به حفظ اصالت و استقلال ملت ها بدانند. فلسفه تأسيس عدم تعهد اقتضا مي كند كه اعضا اين «جنبش در مناقشات و جنگ افروزيهاي امپرياليستي جهاني شركت نكنند و اصولاً نيروهاي اصيل و مردمي شان را صرف حفظ منافع ابرقدرتها ننمايند.
به هر حال، سخن اين است كه اعضائ جنبش غير متعهد ها نبايد رسالت اوليه و نخستين خود را كه عدم تعهد واقعي جدي نسبت به ابرقدرتها و منافع استثماري آنها از ياد ببرند.
2- هر چند جنبش متعهد است كه در برابر ابرقدرتها اعم از شرقي و يا غربي غير متعهد و لذا بايد بر اساس اين تعهد با هر نوع تجاوز از سوي هر قدرتي ـ آمريكا يا شوروي ـ و … ستيز كند، اما از آنجائي كه در حال حاضر خطرناكترن دشمن بشريت نظام فاسد و مفسد سرمايه داري جهاني و امپرياليسم غرب بخصوص آمريكا است، جنبش بايد با صراحت و قاطعيت آمريكا را دشمن تمامي ملتهاي محروم اعلام كند وبا جهانخواري وسلطه طلبي او كه امروز دنيا دنيا را تهديد مي كند به مبارزه جدي برخيزد.
اينكه ملت مسلمان و انقلابي ايران از سالهاي قبل، با الهام از رهنورهاي صريح امام خميني رهبر هوشيار انقلاب اسلامي، ضمن طرح شعار «نه شرقي و نه غربي» و محكوم كردن تجاوزهاي هر دو ابرقدرت و ستيز با آنها، آمريكا را شيطان بزرگ دانسته و معتقد است كه بايد تمام تفنگها و تمام قلمها و تمام فريادها به سوي آمريكا و عليه آمريكا باشد، ناشي از همين حقيقت است كه امپرياليسم آمريكا در مقطع كنوني بيشترين دشمني را با ملتهاي محروم داشته و قوي ترين ضربه ها را در نيم قرن اخير به پيكر ملتهاي آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين زده است وهنوز هم مي زند.
3-اگر جنبش عدم تعهد به راستي و به طور جدي آمريكا را دشمن اصلي ملل جهان سوم و بشريت مي داند، طبعاً بايد به طور صريح و روشن عليه صهيونيسم و اسرائيل غاصب كه مولود نامشروع امپرياليسم است و امروز بازوي مسلح تجاوز غرب و آمريكا است، موضع جدي بگيرد و با آن از طرق گوناگون به ستيز بپردازد.
4-هر چند اصول عدم تعهد اقتضا مي كند كه اين جنبش به شرق يا غرب تمايل و گرايش هم نشان ندهد، اما عضويت دولتهاي دست نشانده اي مانند «مصر» و «پاكستان» به غرب و «افغانستان» به «شرق» و فعال بودن آنها، بيانگر نفوذ و اعمال و امپرياليسم آمريكا در اين كنفرانس و فعاليت چشمگير مزدوراني چون «مبارك» و «حسين» شاه اردن نگران كننده است . جنبش بايد براي تضمين سلامت آنده اش، اينگونه مزدوران آشكار را از خود دفع كند.
5- در مورد جنگ ايرانو عراق سخنان كوتاهي در كنفرانس دهالي نو از سوي نمايندگي هاي گوناگوني گفته شده است كه عموماً با حفظ بيطرفي ـ ظاهراً ـ خواهان پايان يافتن جنگ شده اند وادامة اين جنگ را به زيان تمام غير متعهد ها و به ويژه ايران و عراق دانسته اند.
ما صرفنظر از نيت ها و انگيزه هاي آشكار و پنهان دعوت كنندگان به پايان گرفتن جنگ، فقط يك نكته را به صراحت مي گونيم و آن اين است كه همه مي دانند كه ايران آغاز جنگ نبوده و اكنون هم با علم به اين حقيقت كه ادامة جنگ به نفع دشمنان ملتهاي محروم وانقلاب اسلامي منطقه است، نيم خواهد ادامه دهندة جنگ باشد، اما حرف اين است كه اين تجاوز به چه قيمتي و چگونه پايان پذيرد؟ آيا مي شود يك ملتي كه تازه از ستم و اختناق سالها رسته وهنوز پيكرش خونين بود، گرفتار جنگ تحميلي عراق شد و دهاها هزار جوان و ميليارها ريال هزينه جنگ را تحمل كرده، به چشم پوشي از حقوق حقه اش دعوت كرد؟ مطمئناً جنگ يك روز يبايد پايان بگيرد و هر چه زودتر همه تمام شود ما خوشحال تر خواهيمبود و از كساني كه با حسن نيت پيشنهاد پايان گرفتن جنگ را مي دهند استقبال مي كنيم، اما انصاف و حق اين است كه كنفرانس غير متعهدها منعقد در دهلي نو حول محور به پيشنهاد نخست وزير ايران در اين كنفرانس راه حل عملي و قاطعي بيابد كه ضمن پايان يافتن جتگ، حقوق غير قابل انكار ملت قهرامانايرن ضايع نگردد، و امنيت آينده منطقه نيز تأمين گردد.
… به هر حال، اميد است كه جنبش غير متعهدها بر اساس فلسفه تشكيل آن خود را از نفوذ و اعمال قدرت ابرقدرتها مستقل نگهدارد و بتواند نقطه اميد و نقطه اتكائي براي ملل محروم جهان سوم باشد و آنها را در مقابله با ابرقدرتها ياري دهد. آمين.