اعظم طالقانی

پيام هاجر 25 اسفند 64 شماره 121

پيام هاجر 25 اسفند 64 شماره 121

عده اي از زنها حقوقشان را نمي شناسند!

زن

 

مربي اجتماع، مربي ساختن مردها، همان مردهايي كه هنوز در اجتماع همان مردهايي كه هنوز در اجتماع زندگي مي كنند همين زنهاي سازنده. اتفاقاً يكسال قبل از انقلاب هنگاميكه در زندان بودم با خودم فكر مي كردم كه ما در كشورمان به يك تشكيلات زنان مسلمان، فوق العاده احتياج داريم كه بتواند با قوت حركت كند، كار كند و مقاومت كند وحركتي باشد براي آينده اين بود كه وقتي از زندان بيرون آمدم در اين فكر بودم تا دو سه ماه مانده بود به انقلاب كه به شدت اين مسأله را پي گير شدم كه حتماً بايد چنين تشكيلاتي داشته باشيم. خانمها را دعوت كرديم، جلستاتي بعد آمديم اساسنامه اي نوشتيم و برنامه ها را تنظيم كرديم. روز آيت الله اصفهاني و پدرم هر دو منزل ما بودند من با ايشان مطرح كردم و اساسنامه و آرمي را كه انتخاب كرديم كه آيه 195 سوره آل عمران است كه: «اني لااضيع عمل عامل منكم بعضكم من بعض…» هنگاميكه من اين را مطرح كردم ايشان گفتند دليلش چيست كه شما يك چنين برنامه اي را داريد كه دنبالش را گرفته اي و مي خواهي يك چنين تشكيلاتي را راه بياندازي شما به كارهاي شخصي خودت برس و … بعد من دليلم را كه مطرح كردم كه «فكر مي كنم اگر زنهاي يك اجتماعي سعادتمند باشند و تربيت صحيح داشته باشند و پيشرفت و پرورش پيدا كنند طبيعتاً آن اجتماع سعادتمند مي شود چون مردها هم توسط زنها پرورش داده مي شوند، اگر زنها به انحطاط بروند طبعاً مردها هم منحط مي شوند، اين اعتقاد مي است فكر مي كنم ما بتوانيم حركتي داشته باشيم در جهت پيشبرد زنان» وقتي اين راشيدند گفتند اگر اينطور است پس بسيار خوب كارتان را شروع كنيد وادامه بدهيد خوب ما شروع كرديم و بعد از اينكه اما در مدرسه رفاه بودند بخدمتشان رفتيم و پس از توضيح كافي در اين زمينه امام فرمودند «خدا شما را موفق كند» الان هم ادعا نداريم كه به كوچكترين هدفمان رسيده باشيم ولي بهر حال يك حركتي بوده و هفت، هشت سال است ادامه پيدا كرده واميدوارم ادامه هم پيدا كند. بعد ازما هم بايد ديگران هم ادامه دهند. الان همعده زيادي در اينجا كار مي كنند و بايد از اين اجتماعات وتشكيل هاي خانمها بيشتر شود منتها اينكه يك برنامه هماهنگ بايد با هم داشته باشند همه از حال هم مطلع باشند اگراشكالاتي بنظرشان مي رسد همديگر را ارشاد كنند. اگر ضعف هائي هست سعي كنند ضعف ها را برطرف كنند. اگر محسناتي است از آن محسنات هم براي پيشرفت خودشان استفاده كنند. الان در خيلي از مساجد در گوشه وكنار كشر ما بخصوص در اين برهه زماني خانمها فعاليتهائي دارند من مي گويم هماهنگ باشد. و در نتيجه فراگير باشند اگر هماهنگ و فراگير باشد بيش از اينكه الان دارند خدمت مي كنند، خدمت خواهند كرد. خيلي از جاها دارند براي پشت جبهه كار مي كنند. خيلي از جاها دارند جبهه را … مجهز مي كنند خانم ها زحماتي را متحمل مي شوند هر كاري كه ازآنها برمي آيد انجام مي دهند و واقعاً با خلوص هم انجام مي دهند. عاشقانه، جوانهايشان در جبهه و خودشان هم در پشت جبهه اما اين بايد با يك هماهنگي خيلي گسترده و توأم با سازندگي و تربيت باشد. فقط بعد خدماتي نداشته باشد يعني برنامه هاي فرهنگي هم در كنارش باشد. طبيعتاً در آن كار خدماتشان بعد فرهنگي هم دارند اما اين بعد فرهنگي بايد طرح بشود و رويش كار بشود. اميدواريم كه در آينده ديگران و شما نسل جوان اينها را ادامه بدهيد.

سوال ـ آيا زنان ايران تا كنون توانسته اند رسالت و مسئوليت خود را به انجام برسانند واصولاً چه وظيفه اي در قبال جامعه دارند؟

ج ـ فكر مي كنم در سوال قبلي يك مقدار پاسخ داه باشم. مثلاً آن قسمتي كه در كجا نياز است؟ باي حضور پيدا كنند منتها ما تا بحال شايد يك مقداري از آنچه كه به دست آوريم و در نيمه راه هستيم هنوز به آخر راه نرسيديم منتها اين نبايد براي زنهاي ما مطرح باشد كه اگر من وزيرنبودم ونخست وزير نبودم و وكيل نبودم، پس حق خودم را بدست نياوردم. براي مردهاي ما هم نبايد اين مطرح باشد كه زنها نمي توانند وزير باشند ـ نمي توانند رئيس جمهور باشند بايستي مطرح باشد كه هر كجا نياز هست مرد و زن حضور پيدا كنند بار اجتماع را بدوسش بكشند بنابراين اگر روزي هم ايجاب كرد و نياز بود و زنان شايسته اي بودند كه براي وزارت مناسب بودند براي نخست وزيري مناسب بودند به آنان مسئوليت نصب شود اگر نه، مردهائي كه شايستگي يشان بيشتر بود امادگي بيشتري داشتند، موقعيت هاي اجتماعي بهتري داشتند مردها عهده دار شوند. التبه در مسئله ولايت فقيه يك مسئله ديگري است آن بعد الهي دارد ودر واقع يك شرايط خاصي در بردارد و آن مقام و موقعيت انتصابي نيست ـ ولي در قسمت رياست جمهوري ودر قسمت نخست وزيري و وزارت و وكالت و غيره زن مي توانند مسئوليت بپذيرد خيلي از زنهاي ما مسئوليتهاي اجتماعي دارند ـ و خيلي هم خوب انجام وظيفه مي كنند فرض كنيد الان در كردستان خانمي مسئوليت ماشين هاي كشاورزي را بعهده دارد كه با روستائيان به روستا مي رود و در روستا از نزديك نيازهايشان را بررسي مي كند و امكانات را به اينها مي دهد و به رشد كشاورزي اين كشور كمك مي كند.

سوال ـ در جامعه روستائي كه مسائلي در جامعه شهري وجود دارد نيست؟ ولي كلاً آزادي در روستاها بيشتر است؟

ج ـ البته ايشان در روستا نيست در مركز كردستان كار مي كند، محل كارش در آنجاست ـ در روستاهاي ما اگر قرار است كه زنهاي ما نبايد فعاليت هاي اجتماعي بكنند چرا در روستاهاي ما اگر قرار است كه زنهاي ما نبايد فعاليت هاي اجتماعي بكنند چرا در روستاهاي ما بيشترين كارهاي كشاورزي بر عهده زنان ما است هم بار خانواده بردوششان است هم بار كشاورزي، چند سال قبل به ايلام رفتم خانمي با بيل زدن كار را از گندم جدا مي كرد. سوال كردم متأهل است؟ گفت: 15 روز است كه ازدواج نموده است.

يك تازه عروس بيل ميزد وكاه را از گندم جدا ميكرد وقتي بشمال مي رويم، زنهاي ما در شاليزارها مشغول كشت برنج هستند. به جنوب مي رويد، زنها به كشاروزي مشغولند، دامداري مي كنند. بچه داري مي كنند و علاوه بر اين بيشترين محصولات كه دراين كشور تهيه مي شود.

محصولات غذائي ما، بدست زنها تهيه مي شود. خوب زنها مولدند اگر زن ها فعاليت اجتماعي نداشته باشند پس در اين بعد هم نبايد فعاليت داشته باشند. نه اينكه در جائي كه كار پر زحمت است بدون تأمين آتيه تهيه حضور داشته باشند و اكثراً در اين فعاليت داشته باشند. نه اينكه درجائي كه كار پر زحمت است بدون تأمين آتيه تهيه حضور داشته باشند واكثراً در اين فعاليت مردها كمتر است. زن همينطور كه غذاي شما را مي تواند از طريق توليد كشاورزي تهيه مي كند اين شايستگي را هم دارد كه از نظر مسائل اجتماعي بتواند پيش برود و مشكلات اجتماعي را هم حل كند اين كشش را هم دارد ـ منتها بايد تربيت شود و خودسازي كند. با تربيت كردن تمام ابعاد وجود انسان متعادل مي شود. چون تربيت شود و خودسازي كند. با تربيت كردن تمام ابعاد وجود انسان متعادل مي شود. چون تربيت جهت ايجاد تعادل است. خصلتها و خصوصيات و صفات انسان در سايه تربيت و بخصوص تربيت ديني و تربيت اسلامي متعادل مي شود. تمام روانشناسان و تمام متخصصين علوم تربيتي تلاششان اين است كه انسان متعادلي را شناسائي كنند و بهمان شيوه او را تربيت كنند. اين كاري است كه مذهب اسلام مي كند. آيا در سايه چنين مذهبي باز هم زنها نمي توانند واقعاً مسئوليتهاي سنگين و حساس داشته باشند؟! در صورتيكه بخاطر مسئوليت خانوادگي خود را جدا مي كنند. مسئوليت خانوادگي جاي خودش، اين مسئوليت اجتماعي است. اگر زني مي تواند امكاناتش را دارد، از نظر تربيت فرزندان مشكلي ندارد، مي آيد در صحنه اجتماع مسئوليت مي پذيرد. چه اشكالي دارد؟ شايد از خيلي از مردها بهتر بتواند كار كند. ما، در خيلي موارد در اجتماع خودمان مي بينيم كه اگر در يك جائي بعضي از خانمها باشند، خيلي بهتر از آقايان خدمت مي كنند و آن آقايان آمده اند جاهايي را اشغال كرده اند صلاحيت آن را ندارند و بالعكس. اينجا تعصبي روي مسئله زن و مرد نيست هر كسي كه شايستگي و صلاحيت بيشتري دارد بايد مسئوليت بر عهده گيرد.

س آيا به نظر شما بعد از انقلاب براي زنان مشاغل در سطح كلي اقدامات رفاهي انجام گرفته است؟

ج- بعد از انقلاب بطور كلي اقدامات رفاهي انجام گرفته بخصوص در رابطه با خانواده هاي شهدا واسراء و مفقودين و … چون مسئله جنگ بلافاصله بعد از انقلاب پيش آمد شايد اگر اين مسئله نبود بيشتر مي توانستند به كل مسئله رسيدگي نمايند و البته من نمي دانم اين قانون در مجلس تصويب شد براي كار نيمه وقت بانوان چرا اجرا نمي شود. چون آئين نامه اش هم نوشته شد و به مجلس آمد وآنهم تصويب شد ولي اجرا نمي شود و اين بايد اجرا بشود. براي خانمهايي كه نيازمند هستند مسئوليت اساسي خانوادگي شان را انجام بدهند و خودشان مايلند به آن مسئوليت شان بپردازند و در ضمن نياز مادي هم دارند و خوب سوابقشان هم نبايد از بين برود. اين قانون اگر اجرا بشود يك مسئله رفاهي است و مسائل ديگر. البته بعضي از خانمها اعتراض دارند كه چرا مثلاً بن ها را فقط به مردها مي دهند. البته اگر زني مسئوليت بچه ها را داشته باشد نفقه بچه ها و مخارج را داشته باشد امكان دارد به او بن بدهند. ولي بطور كلي به مردها اگر زنهايشان شاغل باشند، نمي دهند. كه البته زنها اعتراض دارند اين يك تبعيض است در اين جا تبعيض حقوق اجتماعي مطرح است. البته منطق آقايان اين نيست كه اينجا تبعيضي است. آقايان و مجلس نظرشان اين است كه اين تبعيض نيست. چرا كه وقتي زن و مردي هر دو شاغل هستند، در آمد بيشتري برخوردارند. طبعاً يكي شان اگر از اين بن يا همين حق مالي خانواده استفاده بكند، كافي است. بچ ها هم كه بالاخره استفاده مي كنند. ولي به هر حال از نظر اجتماعي چون مجلس ديدش را اول روي خانواده مي آورد و اينكه زنهاي خانه دار از اين حق به تنهايي استفاده نمي كنند اگر قرار شود كه خانمهاي شاغل از اين حق استفاده كنند، زنهاي خانه دار هم بايد استفاده كنند؟ بنابراين زندي كه در بيرون كار مي كند در آمد بيشتري عايد خانواده اش مي كند. مجلس از اين ديدگاه بررسي مي كند بايد رفاه خانواده ها نيز مطرح شود. البته، خوب رفاه نسبي. نه آن رفاهي كه به طور مطلق مورد نظر تفكر غربي است رفاه نسبي انسان بايد داشته باشد چه مرد، چه زن، فرقي نمي كند. اين رفاه نسبي را اگر مسئولين مملكت ما به آن توجه نكنند، رفاه نسبي مردها هم به خطر مي افتد چون زن و مرد هم لازم و ملزوم هستند. چنانكه امكانات براي هر كدام باشد ديگري هم استفاده مي كند. يك مردي اگر همسر هم نداشته باشد مادر و يا خواهر دارد. بالاخره آنها استفاده مي كنند. بنابراين امكانات رفاهي در اجتماع بايد بطور عادلانه براي مرد و زن وجود داشته باشد تا هر دو بتوانند حقيقتاً محيط سالمي بوجود بياورند حقيقتاً محيط سالمي بوجود بياورند چون نبودن امكانات رفاهي هم مسئله ايجاد مي كند. چرا بايد جلوي مهاجرتها گرفته نشود؟ واين زنها بيايند سر چهارراهها بايستند و گدائي بكنند. حقيقتاً آدم خرد مي شود وقتي مي بيند كه اين زنها سر چهارراهها ميايستند به شيشه مي زنند. بچه بغل مي گيرند و گدائي مي كنند. به شهرداري مي گوئيم، مي گويند: امكانات ما بيشتر از اين نيست. تكليف چيست؟ روز بروز افزايش پيدا مي كنند. اين آبروي ما زنها نيست آبروي اين مملكت و جمهوري اسلامي است حالا چه مرد و زن بخصوص زنها. بطور كلي اصلاً بچه ها وسيله كاسبيشان شده است.

اگر آن امكانات رفاهي در روستا و در آن مناطق دور افتاده كه مي گويند چيزي نداريم بخوريم، در نيتجه به شهرها هجرت مي كنند. هنگاميكه با آنان صحبت مي شود جوابشان اين است كه نداريم. خودم هم گدايي مي كنم بچه هايم هم گدايي مي كنند.

اينجا ديگر حداقل گرسنه نمي مانيم. اگر دولت بخواهد جلوي اين برنامه را نگيرد و رسيدگي به اين وضع ننمايد و اين مشكل را كه خود جزء امكانات رفاهي است حل نكند، حقيقتاً در آينده خطري خواهد بود. چه در شهر و چه در روستا تا اين وضع ناهنجاري پيش نيايد و روح گدائي اوج نگيرد. و اين ضربه اي است براي نسلهاي آينده. چون بچه هائي كه در بغل اينها هستند از همان بچگي گدايي را مي آموزند.

واقعاً اين يك نوع فساد است. فساد تنها بي بندوباري نيست و اين هم نوعي بي تعهدي است. و بايد مسئولين به اين فكر باشند. حقيقتاً ما از مسئولين مي خواهيم كه به اين فكر باشند. و توجه كنند ومسئولين اگر با ماشينشان بيايند سرچهار راهها بايستند يا رد شوند و اين مسائل را ببينند، ولي به فكر نباشند، در نزد خدا چه جوابي خواهند داد؟!

س ـ برخورداري از سوادآموزي بعد از انقلاب چگونه بوده است؟

ج ـ بطور كلي جمعيت ايران افزايش پيدا كرده همينطور آمار افرادي كه مي خواهند تحصيل كنند. در سطح دانشگاه، در سطح سوادآموزي، به مراتب خانمها خيلي بيشتر از آقايان به تحصيل روي آوره اند. ولي متأسفم از اينكه اكثر خانمها در رشته علوم انساني شركت مي كنند و علوم انساني هم اكثراً تا سطح ليسانس بالا مي رود و بعد از ليسانس امكانات ادامه تحصيل براي اين رشته وجود ندارد، يا كم است. مگر دانشگاه خودش دوره فوق ليسانس و دكترا بگذارند كه اين مسئله جاي تأسف است. مگر نه اينكه زنها هر چقدر معلومات بيشتري داشته باشند و از امكانات تعليماتي بيشتري برخوردار باشند، نسلهاي بهتري تربيت مي كنند. يك مادر بايد آگاه باشد وهر چقدر هم آگاه باشد، طبعاً فرزند آگاهتري تربيت مي كند.

اجتماع را هم زنها بايد بسازند. پس چرا باي جلوي تحصيل خانمها گرفته شود؟! بعضي از رشته ها مثلاً رشته كشاورزي را خانمها چون در روستا نمي خواهند بروند، لازم نيست. در صورتيكه مي توان گفت كشاورزي هم براي خانمها لازم است اگر لازم نيست چرا زنها در روستاها كشاورزي مي كنند. ولي مثلاً زن و شوهر هر دو مي خواهند در روستا كار بكنند. چه مانعي دارد؟ چرا زن نمي تواند ادامه تحصيل بدهد ودر اين رشته درس بخواند؟ كلاً علم فريضه است براي زن ومرد مسلمان، گفته مي شود چون امكانات كم است، امكانات را به كساني داده ايم كه مي توانند بهتر استفاده كرده وخدمت كنند. اين منطق تا مدتي قابل قبول است، نه براي هميشه. بعد از اينكه فرضاً جنگ تمام شد و يا بعد از اينكه امكانات بيشتري فراهم شد اين مسئله محاصره اقتصادي و اين توطئه هايي كه براي نفت، ارز و غيره براي ما مطرح نموده اند اگر يك روزي يك مقدار اينها تعديل و تقليل پيدا كرد، آيا باز هم نمي خواهند به خانمها امكانات بدهند كه در سطح دكترا در سطح عالي ادامه تحصيل بدهند؟ از طرفي عده زيادي از خانمها به حوزه هاي علميه روي آورده اند و خيلي خوب است كه دروس ديني را هم مطالعه كنند. منتهي همينطوريكه طلاب مرد بايستي كه از علوم دانشگاهي هم برخوردار باشند طلاب زن هم بايستي كه از تحصيلات دانشگاهي و دبيرستاني برخوردار باشند. چه اين دو يعني حوزه و دانشگاه با هم در مجموع مي توانند انسانهائي ورزيده و مطلع و متخصص و متعهد ارائه بدهند. اگر هر كدام بخواهند فقط اطلاعات يك بعدي داشته باشند، اين به هر حال كافي و جامع نخواهد بود.

س در مورد سوادآموزي و موقعيت زنان در رابطه با برخورداري از سوادآموزي بعد از انقلاب از نظر سوادآموزي خانمها طيف بيشتري را در برگرفته اند ولي به نظر من تا بحال سواد آموزي نتوانسته آن كاري را كه بايد بكند انجام داده باشد؟

ج ـ سوادآموزي كار كرده و من مي بينم كه خانمها خيلي به سوادآموزي روي آورده اند. ولي به هر حال آنچه كه من مي بينم روي آوردن به سواد و آنچه كه من بتوانم بنويسم و بخوانم تا بتوانم بفهمم، بيشتر گرديده است. حالا مسئولين اگر مسئوليت خود را آنطور كه شايسته است انجام نمي دهند آن يك بحث ديگر است، ولي انگيزه براي مردم ايجاد شده.

س ـ وضعيت اجتماعي زنان قبل از انقلاب چگونه بوده است؟

ج – يك مقداري در مطالب بالا شايد بطور كلي اشاره شد منتهي بد نيست كه قدري موقعيت قبل و بعد از انقلاب را مقايسه كنيم.

س ـ لطفاً جنبه قانوني را هم در نظر بگيريد.

ج- اصلاً اگر زن را به عنوان يك عنصر مجزا از مرد يا خانواده در نظر بگيريم، غلط است. چون زن تنها زندگي نمي كند. زن يا در مجموعه خانواده زندگي مي كند، يادر مجموعه اجتماعي خارج از محيط خانواده.

در هر دوحال، با مرد در ارتباط است با فرزند در ارتباط است، وابسته است. مرد به زن، زن به مرد، فرزند به پدر مادر، پدر مادربه فرزند. پس بهتر است بگوئيم كه حقوق خانواده بعد از انقلاب چگونه بوده است؟ اگر بخواهيم حقوق خانواده را بررسي كنيم، تا به حال مجموعه قانون مدوني كه بگوئيم بيش از آنچه كه در قانون مدني گذشته بوده، موجود نيست. البته قرآن مجيد قوانين كلي را بيان نموده و در فقه هم در مورد قوانين نكاح مباحث زيادي مطرح است. ولي هيچكدام بطور كامل پاسخگو نسيت. در مورد همسران شهدا و يا در مورد كساني كه همسرشان فوت مي كند، قيموميت وحضانت را بعد از فوت يا شهادت شوهر به زن داده اند و تا به حال در مورد اكثراً خانمها اين قانون به اجرا در آمده است. و امكانات هم در اين جها برايشان تا اندازه اي فراهم گرديده است. ولي مسئله اي كه هست در رابطه با قانون مدني، البته قوانين اضافه گرديده و خوب هم بوده، اما بايد بيشتر از اين توجه شود. مخصوصاً در رابطه با قوانين دادگاههاي مدني خاص، كه ضرورت دارد قوانين مدوني در اينجا ارائه دهند و آقايان تكليفشان را بدانند.

چون حكام شرع در بعضي موارد كه قانون صريحي ندارند، طبق نظر خدشان عمل مي كنند. قانون مدوني كه در حال حاضر پاسخگوي حقوق خانواده باشد، نداريم. و در نتيجه ممكن است بنا به سليقه و تشخيص خودشان عمل كنند و مقدار زيادي عدم هماهنگي وجود دارد. هر دادگاهي، به روش ديگر عمل مي كند. مثلاً در يك دادگاه مردي مراجعه مي كند و تقاضاي طلاق مي كند، دادگاه حكم طلاق را صادر مي كند. ولي بعضي از دادگاهها تا علت برايشان روش نشود و تا يقين حاصل نكنند كه اين مرد، با اين زن نخواهد توانست به زندگي ادامه دهد محال است حكم طلاق را صادر كنند. و اين عدم هماهنگي است. يك دادگاه طوري عمل مي كند كه بنياد خانواده سست واز هم پاشيده نشود. و دادگاه ديگر خانواده را خيلي راحت از هم مي پاشد. در اينجا احتياج است كه شرايط صدور حكم طلاق بصورت قانوني ارائه گردد. اگر با آقايان و حكام شرع صحبت كنيد مي گويند ما نياز به تكميل قانون داريم، تا اجرا كنيم. مثلاً امنيت اقتصادي زن بعد از طلاق، در اين مملكت مسئله اي لاينحل است كه همينطور مانده. هيچكس هم در اين مسئله قدم بر نمي دارد. نه مجلس قدمي بر ميدارد نه ديگران قدمي بر ميدارند. ما حتي به جاهايي تلفن كرديم. نامه نوشتيم كه مسئله مهمي است و اگر قرار شود مسئله امنيت اقتصادي زن بعد از طلاق مشخص نشود، و اينكه بعضي از آقايان مي گويند، دولت بايد نياز اقتصادي زنان را بعد از طلاق بر عهده گيرد. اين در واقع باج دادن به هوسراني مردهاست به اين معنا كه تو برو هوسراني كن، دولت جمهوري اسلامي جورت را بكشد.

اين روش عقلاني نيست. در صورتي كه ضرورت دارد در اينجا مطرح شود دولت جمهوري اسلامي اين زنها را زير پوشش بگيرد نه به اين آساني كه خود مشوقي شود براي هوسران نمودن مردها!!

قانون اساسي جمهوري اسلامي چنانچه اجرا شود، بسيار عالي و جامع است ولي قانون مدني هم بايد براي جزئيات ضابطه مشخص كند.

س ـ اين روزها كلاً قانون به نفع مردها كار مي كند ـ در همه موارد ما قانوني داريم كه اگر فردي زنش را بكشد و بعد ادعا بكند كه زنش آدم فاسدي بوده، براي دفاع از شرفش اين كار را انجام داده؟

ج ـ البته آن مرد نمي تواند از زير بار مجازات فرار كند. منتهي ممكن است حالا فرض كنيم اعدام نشود ولي مجازات بايد بشود، حالا مجازات چيز ديگري باشد. اگر اينچنين باشد، فساد جنائي رشد مي يابد.

س ـ در حالي كه در دادگاه اين مسئله را مطرح كردند، كه اين شخص زن و بچه هايش را كشته. يك عده از پزشكان گفته بودند اين شخص رواني است؟ خودش هم گفته علت اين كار ناراحتي از زنش بوده است. اين دليل نمي شود اگر ناراحت بوده، حق نداشته زن و بچه هايش را بكشد.

ج – مطلب شما از نظر اعتقادي صحيح است. ولي مسائل عاطفي و نفسانيات خود بحثي دارند جداگانه آنچه مهم است در قرآن مجيد، اول سوره نور شرايط حد زنا را بطور دقيق مطرح نموده است.

س ـ نظرتان در مورد زن و جنگ چيست؟

فكر مي كنم كه زنها آنطور كه بايد و شايد وظيفه خودشان را نسبت به جنگ انجام داده اند. بيش از آنچه كه در حد توانشان بوده. از لحاظ مادي، از تشويق كردن فرزندان و همسرشان، و فرستادن بچه هايشان به جبهه، هيچ كوتاهي نكردند. و زحمات پشت جبهه هيچ كوتاهي نكردند. و زحمات پشت جبهه و صدمات پشت جبهه به مراتب بيش از خود جبهه است. چون عزيز از دست دادن، كار ساده اي نيست كه زنهاي ما دارند تحمل مي كنند. هم خدمت مي كنند، هم مصائب را تحمل مي نمايند. و اينهم جز اين نيست كه به خدا و معاد اعتقاد دارند. اعتقاد است كه در واقع انسان را در آن مسير محكم نگه مي دارد. و زنهاي ما، آنهايي كه اعتقادشان محكم است و در اين مسير محكم ايستاده اند. و تا به حال هيچ كوتاهي نكرده اند. حتي آنهايي كه اعتقاد به خود جنگ هم ندارند ولي از خدمت به جنگ و وظايفي ديگر در اين مسير بخصوص از جنبه مادي، دريغ نمي ورزند.

س ـ دورنماي آينده زن در جمهوري اسلامي چيست؟

ج – دورنماي آينده زن در جمهوري اسلامي، بنظر من يك مقداري بدست خود زنهاست كه زنها اگر متوجه باشند، براي آينده شان به عنوان حقوق خانواده و حقوق انسان اقداماتي بايد صورت گيرد، چون زن يك انسان است.

در گذشته مستضعف مضاعف بوده، و حالا هم اگر بخواهد مستضعف مضاعف باشد، پس چه فرقي كرد؟ بايد اين استضعاف دو جانبه از بين برود. اين است كه بايد خود زنها هم در اين مسير اراده شان بكار افتد.

من فكر مي كنم تا زمانيكه زنهاي ما به آن مرحله آگاهي از حقوقشان نرسند، و اينكه چه بايد بخواهند و راه بدست آوردنش چگونه خواهد بود، به حقوق خود نخواهند رسيد.

پدرم مي گفت: «زنها آنقدر در اسلام برايشان حق وجود دارد كه اگر مردها بدانند، قيام مي كنند كه چرا حقوق ما در اسلام كمتر است.» منتهي مسئله اين است كه زنها حقوقشان را نمي شناسند. اشكال بزرگ ما، ناآگاهي مان از حقوق است. البته چنانچه خود و موقعيت خودمان را بشناسيم، آن را هم خواهيم شناخت . ـ انسانها بايد چنين باشند ـ يك خانم تحصيلكرده اينجا مي گفت: آقيا دكتري آمد و با من ازدواج كرد. بعد فهميدم كه زن و سه بچه دارد. بعد كه فهميدم، آمدم و با من صحبت كرد و مرا برد و مهريه ام كه چيزي نبود، به وي بخشيدم. بعد هم مرا طلاق داد و گفت به كسي نگو. بعد هم مرا از خانه بيرون كرد. من اين مسئله را به پدر ومادر خدم نگفته ، با آنها مشورت نكرده بودم، و حالا بايد به خانواده ام برگردم. البته اين زن تحصيلكرده است.

زنان بايد از حقوق انساني خود آگاهي داشته باشند متأسفانه اكثراً نداريم. اگر زنهاي ما آگاه از حقوقشان باشند و مسائل را تحمل بكنند و صلح و صفا در محيط خانواده بوجود بياورند. در مقابل مرد ناسازگار ـ براي هدف عالي تر ـ سازگار باشند، اين ارزش دارد. اما نه اينكه، آدم نداند حق و حقوقش چيست و بعد آنوقت بسازد، آن ارزشي ندارد. اين ايثار نيست، بلكه اين فداكاري نيست. اگر بداند حقش چيست، و از آن بگذرد، اين ارزش دارد. اين فداركاري است.

س زن در نگاه امام چگونه است؟

ج – در نگاه امام همين است كه مي فرمايد: «از دامن زن، مرد به معراج ميرود» و اينكه: «زنها مربي اجتماع هستند» ديگر فكر نمي كنم از اين جملات جامعتر باشد تا من به شما بگويم.

و اينطور بود كه در طول تاريخ اينهمه فقها آمدند، هيچكدام اجازه ندادند زنها در حركتهاي سياسي دخالت كنند. تنها امام بود كه آمد و اين مسئله را باز كرد و به جمعيت ايران گفت كه شما بايد سرنوشت خودتان را، خود تعيين كنيد. بيائيد در ميدان بقيه را هم زنها بايد دنبالش بروند. راه را كه امام نشان داد، خودشان بايد حركت كنند. نبايد منتظر باشند كه باز هم امام بگويد: حركت كنيد، حقتان را بگيريد.

حتي مدرس كه يك فرد مبارز، متعهد، و متدين و مجتهد بود، و ليكن در رابطه با زنها مي گويد: زنها، هنوز آن شايستگي را ندارند در مسائل سياسي شركت كنند. حتي مدرس ـ و ببينيد كه امام چگونه اجتهاد كرده و مسئله را تشخيص داده و عمل كردند. حتي خيلي از آقايان، موقعي كه امام فرمودند: زنها هم بيايند در صحنه اجتماعي و مسائل سياسي، مخالف بودند و الان هم مخالفند. خودشان را هم خط امامي جا مي زنند، و هنوز هم مخالفند ولي جرأت نمي كنند، بخاطر امام نفس بكشند. ما در ملجس كه بوديم عده اي از نماينده ها 20 نفرشان نامه نوشتند به امام كه زن ديگر در مجلس نيايد.

امام فرمودند: نه تنها بايد بيايد، بلكه بايد از اين هم بيشتر بشود، و فعالتر از اينهم بشود.

س: زن از ديدگاه حضرت آيت الله طالقاني چگونه بود؟

من فكر مي كنم كه ايشان در سوره نساء در 22 آيه اي كه تفسير كردند، نظرشان راجع به زن در سوره آل عمران در رابطه با حضرت مريم و مسائلي كه مطرح مي كنند، نظرات وديدگاههايشان روشن است.

و مي توانيد از آن استفاده كنيد. منتهي آن چيزي كه من يادم است، پدرم در محيط خانواده به دخترها بيشتر امكانات و بال و پر مي داد و تشويقشان مي كرد، تا به پسرها. نمي خواهيم بگويم به پسرها اهميت ميداد. احترام مي گذاشت و تشويقشان مي كرد. وتشويقهاي او بود كه شايد يك مقداري ما توانستيم بيشتر از مسائل معنوي استفاده كنيم. مثل اينكه خيلي براي زن، بخصوص زنهاي فهميده و زنهاي روشن وزنهاي مطلع و فداكار و مبارز، فوق العاده احترام قائل بودند. بعنوان نمونه، هر گاه از حضرت زهرا صحبت مي كردند، آدم احساس مي كرد كه بغضش مي گيرد و احترام و علاقه اي كه نسبت به اين حضرت داشتند، از رفتار و گفتارشان مشخص مي شد. بالاخره ايشان هم مسلماني است پيرو حضرت پيامبر (ص) و شيعه حضرت علي. آنها با زن چگونه رفتار مي كردند؟ ايشان هم در همان مسير، امام هم در همان مسير. م فكرمي كنم جدا باشند از آن مي ديدم خيلي از خانمها را كه خيلي آرام مي نشستند با ايشان صحبت مي كردند، بحث مي كرد، رهنمود ميدادند وحتي رهنمود مي گرفتند. گاهي با ما مشورت مي كردند اين پيام را داديم چطور بود؟ به نظر شما؟ حتي آن شبي كه از قم مسائلي براي بچه ها پيش آمده بود، بچه ها را گرفته بودند كه پدر چند روزي رفتند. وقتي كه برگشتند، رفتند قم منزل حاج سيد احمد آقا . كه من هم رفتم آنجا با ايشان صحبت كردم و گفتم كه چرا شما رفتيد آنجا گفتند: من به مقصدم رسيدم. من هدفم اين بود كه مسئولين مملكت متوجه بشوند كه وجود چنين زندانهايي غير قانوني خطر است و از الان عدم اجراي قانون براي آينده خطر مي شود. من هدفم اين بود كه رفتم كه حالا هم متوجه شدند وخب من چيزي ديگري نمي خواستم، هدف ديگري قصد ديگري نداشتم.

و از من سوال كردند: پيامهائي كه دادم چطور بود؟ من جواب دادم كه: «وقتي من داشتم به قم مي آمدم شنيدم كه خيلي پيامهاي جالبي بوده گفت: پس بعضي از مردها به من مي گويند چرا اين پيام را دادي؟ پس اينها چه مي گويند؟ پس حالا چطور بوده؟ «طوري كه اگر من بگويم خوب بوده، گوئي كه يك تأييدي برگفته هايش بوده. «و به اين صورت بود كه با هم صحبت مي كرديم، مشورت مي كرديم. خيلي علاقمند بودند كه زنها هر چه بيشتر حقوق اجتماعي وانساني خودشان را بفهمند. به عنوان يك انسان در جامعه مطرح باشند، نه به عنوان يك زن كه بتوانند مورد سوء استفاده قرار بگيرد.

اميدوارم كه خداوند همه ما را در مسير حق وآنچه كه معيار صحيح است قرار بدهد و بيدارمان كند. چه مردهايمان، چه زنهايمان.

و به آن مسيري كه هدايت شويم، هدايت كند. اگر خداي نكرده، غرور نخوت و خودبيني بر ما غلبه كند، تمام خون شهداي عزيزمان و مجروحين ومعلولينمان را و مردها و زنهائي را كه واقعاً ايثار كردند از ابتداي اين نهضت تا بحال، خداي نكرده پايمال مي كنيم.

اميدوارم روزي نباشد كه اين خطر جامعه ما را فرا گيرد وهمواره اين مسئله عاميانه را در نظر داشته باشيم كه درخت هر چه بارش سنگينتر شود، افتاده تر ميشود.

به حق اين خون شهدا به حق تولد فاطمه زهرا، اميدوارم كه اين درخت پربار اسلام را كه ما را پر بار كرده، هر چه بيشتر پربارشود ونخوت و غرور در ما بوجود نيايد و ما نيز در زمره كلمه طيبه اي كه ريشه دار و عميق است، قرار بگيريم.

انشاءاللهِ