پيام هاجر شماره 5 بهمن 59
از 22 بهمن 57 تا 22بهمن 59
پيروز باد دومين سالگرد انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني
… نوزاد « انقلاب اسلامي ايران» دو ساله شد! و رفته رفته اين كودك پا در آستانه سه سالگي مي گذارد.
«كودك انقلاب» كه از پائيز سال 1341 در رحم «زمان» نطفه بسته بود و سر انجام با درد شديد زايمان كه لازمه زايش يك انقلاب است، در روز 22 بهمن 1357 با «درايت» بي نظير امام كبير امت و رهبر انقلابي ايران و با ياري تمامي ملت متولد شد و در طي دو سال بحراني ترين روزها سخت ترين ايام را پشت سر گذاشت و چنانكه طبع نوزاد اقتضاي آسيب پذيري فراواني دارد و آمادگي بسياري براي پذيرش انواع بيماريها در آن هست، «كودك انقلاب» تلاش فراوان نموده است كه سالم بماند و آسيب پذير نگردد اكنون نيز همچنان استوار در جهت نفي انواع بيماريها و ميكربهاي مهلك مي كوشند. حوادث تلخ و شيرين، بزرگ و كوچك، مثبت و منفي فراواني در اين دو سال گذشته است كه بيان تقويمي آن و تحليل كامل تمامي آنها نيازمند به كتابهاي فراوان است تا چه رسد به يك مقالة كوتاه، اما به برخي از رويدادهاي تاريخي دو ساله انقلاب اشاره اي مي كنيم و سپس به تحليل كوتاه و نتيجه گيري نهايي آن مي نشينيم:
1- روز بيست و دوم بهمن سال 57 با سقوط ارتش مقاومت مردم، رژيم شاهنشاهي و دولت غير قانوني بختيار سقوط كرد.
2- دولت موقت با رياست آقاي مهندس بازرگان به امر امام و تأييد قاطع ملت روي كار آمد.
3- همزمان با استقرار دولت موقت كارشكنيها، تحصن ها، راهپيمائي ها، درگيريهاي خياباني، لجن مال كردن شخصيت ها و مسئولان بوسيله برخي مطبوعات و گروههاي مخالف اوج گرفت.
4- در ادامه توطئه عليه انقلاب حمله به پادگان مهاباد در اواخر اسفند ماه و حمله به پادگان سنندج در اوايل فروردين 58 صورت گرفت.
5- در روز يازدهم فروردين 58 رفراندم تاريخي « جمهوري اسلامي ايران »
برگزار شد كه با 2/98 آراء مردم نظام شاهنشاهي رسماً منقرض و جمهوري اسلامي اعلام شد.
6- در ارديبهشت ماه استاد مرتضي مطهري ترور شد و به شهادت رسيد. مسئوليت اين ترور را گروهي مخفي به نام «فرقان» به عهده گرفت و بدين گونه پديده ي از نظر سياسي و عقيدتي در ايران متولد شد.
7- در اوايل ماه رمضان ـ مرداد 58 ـ با تبديل مجلس مؤسسان به به «مجلس خبرگان» انتخابات برگزار شد و بيش از هفتاد نماينده از سراسر ايران انتخاب شدند و مجلس خبرگان براي تدوين قانون اساسي تشكيل شد. و در همين زمان، اولين حركت سياسي مذهبي يعني برقراري نماز جمعه كه ساليان دراز به علت حاكميت رژيم هاي ظالم و نامشروع بر پا نمي گرديدـ به امر امام خميني، و توسط مرحوم آيت الله طالقاني در اولين جمعه ماه مبارك رمضان اقامه شد.
8- در اواخر ماه رمضان، پس از مدتها درگيري خونين در كردستان، و حادثه كشتار پاسداران در پاوه پيش آمد و امام كه خطر را به شدت احساس كرده بودند با عنوان فرمانده كل قوا ارتش را براي سركوبي ضد انقلاب در كردستان بسيج كردند.
9- در نوزده شهريور 58، حضرت آيت الله طالقاني در گذشت وبدين ترتيب، پس از مقام رهبري و امام، انقلاب، دلسوزترين و كار آمدترين بازوي سياسي و فكري اش را از دست داد.
10-در ماه محرم كه تدوين قانون اساسي پايان يافته بود به رفراندم گذاشته شد و با اكثريت قاطع آراء ملت تصويب شد.
11-در 13 آبان ماه «سفارت آمريكا» در تهران بوسيله دنشجويان خط امام اشغال شد و عده اي از جاسوسهاي آمريكايي به گروگان گرفته شدند. البته لازم به تذكر است كه كه اين گروگان گيري به عنوان اعتراض رفتن شاه به آمريكا صورت گرفت.
12-چند روز پس از حادثه اشغال جاسوسخانه آمريكا دولت موقت استعفا داد و شوراي انقلاب كه تا آن روز بيشتر كار قانون گذاري را به عهده داشت به فرمان امام مستقيماً مسئوليت اجرائي را هم به عهده گرفت.
13-پنجم بهمن ماه انتخابات رياست جمهوري برگزار شد. و آقاي ابوالحسن بني صدر به عنوان اولين رئيس جمهور اسلامي ايران برگزيده شد.
14-دور اول انتخابات مجلس شورا در اسفند ماه برگزار گشت.
15-در ارديبهشت ماه انتخابات دور دوم مجلس برگزار شود و در هفتم خرداد مجلس به طور رسمي گشايش يافت.
16-در شهريور ماه 59، پس از طي مراحلي، آقاي رجائي به عنوان نخست وزير انتخاب شد و از مجلس رأي اعتماد گرفت و كابينه اش به طرز ناقص نشكيل شد.
17- در روز 17 شهريور آقاي دكتر بني صدر رئيس جمهور ضمن سخنراني خود حملاتي به عده اي ديگر كرد كه گويا دركار ايشان كارشكني مي كنند و با اين سخنراني اختلافاتي كه از مدتها قبل در سطح بالاي مسئولان كشور وجود داشت علني شد وبه دنبال خود اختلافاتي در سطح جامعه بر انگيخت.
18- اول مهر ماه آغاز جنگ تحميلي عراق و ايران كه هنوز ادامه دارد…
19-در شب اول بهمن ماه 59 گروگان هاي آمريكايي آزاد شدند و پس از 14 ماه نگهداري جاسوسهاي آمريكايي و جارو جنجال فراواني كه به دنبال داشت، اين مسئله پيچيده به هر صورت پايان يافت.
آنچه گفته شد فقط بخشي از مهم ترين حوادث بود كه در اين دو سال بر انقلاب و مردم ايران گذشت. دو سالي كه تمام لحظات و حتي ساعتهايش حادثه و خاطره است وهر كدام درسي و عبرتي وتجربه اي. تجربه هايي كه بر اين حركت آينده مان بسيار مي توانند مفيد و راه گشا باشند، اگر گوشي شنوا و چشمي بينا شود.
دست آورد هاي انقلاب
اينك بر اساس حوادث تاريخي ياد شده و باستناد واقعيت هاي موجود دست آوردهاي اين انقلاب شگفت تاريخي و اسلامي را به اختصار ياد آور مي شويم:
1- انقراض نظام شاهنشاهي دو هزار و پانصد ساله در ايران.
2- بر انداختن رژيم فاسد و وابسته پهلوي كه مبتني بر كودتا بود، آنهم كودتا در دو بار، يكي در سال 1299 و ديگري در سال 32.
3- استقرار نظام جمهوري اسلامي.
4- شكستن درهاي سنگين زندانهاي سياه و شاه و آزادي كليه زندانيهاي سياسي.
5- نابودي اختناق و ديكتاتوري و تأمين آزاديهاي سياسي و اجتماعي.
6- گسستن زنجيرهاي اسارت بار استعماري و بويژه كسب استقلال سياسي.
7- تجديد حيات معنوي و انساني در ملت مسلمان ايران و توعي بازگشت خويش.
8- ظهور و طرح اسلام در سطح جهان به عنوان يك ايدئولوژي انقلابي و ستيزنده با امپرياليسم و ستم سالاري.
9- نشان دادن راه نو و ايدئولوژي قوي و نيرومند به تمام محرومان جهان در برابر مكتبها و «ايسم» هاي گوناگون.
10-تصويب «ولايت فقيه» در قانون اساسي و بوجود آوردن نظامي نو و تجربه اي جديد در نظامهاي موجود جهان.
11-بستن مراكز فساد و كمك نمودن به اخلاق عمومي جامعه.
12-تغيير وتحول فكري و روحي و اخلاقي در بسياري از مردم بويژه جوانان.
13-تشكيل ارگانهاي بر آمده از انقلاب مانند سپاه پاسداران وجهاد سازندگي و بنياد شهيد و …
14-ادعاي به حق نجات مستضعفين جهان بعد از ايدئولوژي ماركسيسم در جهان.
15-مبارزه جدي با فئوداليسم با تشكيل هيئت واگذاري زمين و طرح اصلاحات ارضي.
16-تلاشهاي رفاهي و عمراني چشم گيري بوسيله دولت و بويژه جهاد سازندگي و …
و ده ها ره آورد مثبت ديگر كه از اين انقلاب بزرگ و به راستي شگفت نصيب اسلام و امت اسلامي ايران شده است.
ولي ما چه كرده ايم؟
و اكنون با توجه به اين همه بركات انقلاب كه قسمتي را بر شمرديم ما در طي اين دو سال چه كرده ايم؟ آيا به راستي در تحقق آرمانهاي انقلاب و اسلام كه ماهيت و ايدئولوژي انقلاب است موفق بوده ايم؟ آيا در ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي، و در يك كلمه مادي و معنوي انقلاب عملكردي متناسب انقلاب اسلامي و منطبق با آرمانهاي والاي اسلامي داشته ايم؟ و آيا… ؟
براي روشن شدن سؤالات فوق ناگزير بايد بعقب برگشت و تمام حوادث و رويدادهاي دو ساله را دقيقاً مورد ارزيابي قرار داد و منصفانه به قضاوت نشست ولي چون چنين تحليلي براي ما در حال حاضر امكان پذير نيست ـ به علت تفصيل ماجرا و ضيق مقال ـ فقط اشاره اي گذرا به مجموعه ي عملكرد ها در قلمرو سياست خارجي و سياست مي افكنيم و مي گذريم:
1- سياست داخلي
در آغاز بايد گفت كه حق اين بود كه به اقتضاي طبع و ماهيت انقلاب و تحرك انقلابي، بعد از 22 بهمن وسقوط رژيم و افتادن قدرت بدست امام و انقلابيون، بدون تشكيل دولت به روال عادي و بدون اعمال ضوابط و قوانين غلط و دست و پا گير و بدون استفاده از بوروكراسي و نهادهاي بازمانده از رژيم منحط گذشته،فقط با رهبري مستقيم امام و ياري شوراي انقلاب به سرعت با بسيج ميليوني مردم به باز سازي كشور و با يك جراحي سريع و در عين حال صحيح و برنامه ريزي شده به قطع تمام وابستگيها پرداخته شود، اما به هر دليل اين چنين نشد و با تشكيل دولت موقت و بالاي سر آن وجود شوراي انقلاب آنهم با تركيب كه داشت عملاً تضاد و ناهماهنگي بين رهبري، دولت ـ شوراي انقلاب ـ خواسته هاي مردم دست و پاي همه را بست و امكان تحرك و تلاشهاي اساسي را از همه سلب كرد. بويژه كه دولت موقت چنان كه از نامش پيدا بود و برنامه هايي كه در دانشگاه اعلام كرده بود اساساً خود را متعهد به تغييرات اساسي در كشور نمي ديد.
دولت موقت فكر مي كرد كه اولاً بعد از انقلاب كاري جز نوشتن قانون اساسي و اجراي چند انتخابات و تأمين موقتي نيازمندي هاي مردم ندارد و آن هم چند ماهي بيشتر طول نخواهد كشيد و ثانياً مردم لابد به خانه هايشان مي روند و دنبال نيازهاي بي شمارشان را نمي گيرند و ثالثاً ضد انقلاب هم بيكار مي نشيند و كار به كار دولت و ملت ندارد، اما عملاً هيچ كدام از اين تصورات درست از آب در نيامد و سرانجام سير حوادث منجر به استفاء دولت موقت شد وجالب است كه امام نيز بعداً چند بار بويژه در سخنراني روز 8 ماه رمضان گذشته فرمودند كه اگر از روز اول به گونه اي قاطع و با عدم تشكيل دولت موقت كار را پيش مي برديم بهتر بود و …
به هر حال، به دليل ضعف دروني هيئت دولت و عدم آمادگي رهبري جامعه در بسياري از مسئولان روحاني وغير روحاني ديگر و همچنين نداشتن يك برنامه ي مدون و مشخص براي اداره امور كشور و باز سازي انقلابي و امت اسلامي وعلل ديگر سبب شد كه در مجموع در طي اين دو سال نتوانيم درسياست داخلي و بر آوردن نياز هاي كلي امت و مردم، متناسب با وقت و امكاناتي كه از دست داده ايم موفقيت بدست بياوريم. حتي پس از آنكه دولت موقت وقت و مشراي انقلاب به جاي آن نشست نتوانست در طي هست ماه كاري اساسي و بنيادي انجام بدهد و همچنين بعد از انتخابات رياست جمهوري وتشكيل دولت جديد كه در حدود يكسال مي گذرد و امرو تقريباص همه ارگانهاي قانوني كشور مستقر شده است كه البته اين خود موفقيت بزرگي است اما هنوز كه هنوز است بنيانهاي اساسي رژيم گذشته در ابعاد اداري، اجتماعي ، سياسي، اقتصادي و… كم و بيش دست نخورده مانده است و چون سري مانع حركت انقلابي گشته است. و هر روز كه بگذرد اين بنيانها نه تنها از بين نمي روند بلكه با دستكاريهايي كه از طريق مجلس و قانون و دولت مي شود مشروعيت نيز پيدا خواهند كرد و خواهند ماند و اين يعني مرگ انقلاب
درست است كه در اين دو سال كارهاي بسياري شده است و خدمات فراواني صورت گرفته اما از آنجايي كه همه اينها در مجموع بدون يك نقشه و طرح كامل صورت گرفته بيشتر جنبه تعمير كاري و رنگ آميزي داشته است. هنوز بعد از دوسال و با گذشت تقريباً 9 ماه از عمر مجلس تكليف مالكيت ، نظام ارضي، سيستم اداري، سياست كشاورزي و صنعتي، سياست دانشگاهي و آموزشي و ديگر اصول بنيادي دقيقاً روشن نيست. و ادامه اين وضع انقلاب را هر روز با بحرانهاي تازه اي مواجه مي كند و هم توده هاي مستضعف و محروم كشور را كه چشم اميد به اين انقلاب دوخته اند سرخورده و مأيوس مي كند و هم دندان طمع ضد انقلاب را تيزتر و اميدوار تر مي سازد. مسأله عدم امنيت سياسي و شخصي و قضائي و كوتاهي برخي مسئولان در دفاع از حقوق قانوني و انساني افراد و گروهها در چهارچوب قانون اساسي نيز مزيد بر علت شده است و بر وخامت اوضاع افزوده است.
2- سياست خارجي
و اما سياست خارجي ما به دليل رابطه مستقيم داشتن با سياست داخلي وضعي اسفبارتر از اوضاع دروني كشور را دارد و ما هنوز پس از دو سال با داشتن شوراي انقلاب، دولت موقت، رياست جمهوري، وزارت امور خارجه ـ مجلس شوراي اسلامي يك سياست روشني كه قابل فهم براي مردم دنيا باشد انخاذ نكرده ايم، هنوز صف دوستان و دشمنانمان را با مرز بندي مكتبي مشخصي اعلام نكرديم، هنوز ما عليرغم همة تبليغات دشمنانمان در سطح جهان نتوانستيم پيام انقلابمام را به روشني به دنيا برسانيم. حق اين است كه در اين دو سال چه در رابطه با سياست خارجي و چه سياست داخلي اين فقط امام بوده است كه رهنموده مي داده و هر كاري هم شده با تأكيد ها و اصرار هاي آن بزرگ بوده است، ولي مسئولان به دلايل مختلفي نه تنها طراح خوب و قابلي نبوده اند كه حتي مجري دقيقي هم نبوده اند. در اين دو سال امت و امام به خوبي از عهده رهبري بر آمده اند ولي مسئولان نتوانسته اند از عهده اجرا و مسئوليت بر آيند.
و اكنون چه بايد كرد؟
و حالا كه دو سال از عمر انقلاب بهر صورت و به هر شكل گذشته و ما در آستانه سومين سالگرد انقلاب هستيم و برگذشته هم تأسف خوردن دردي را دوا نمي كند و حمله و تصفيه هاي سياسي و گروهي كه امروز بسيار رايج شده است به راستي مشكلي را حل نمي كند و اكنون جاي اين سئوال اساسي است كه بعد از دو سال فراز و نشيب و سراسر تجربه درس وعبرت چه بايد كرد؟ اشتباه ولغزش و مسامحه همواره بوده و هم هست و خواهد بود اما انسان عاقل و خردمند كسي است كه با تعمق بر گذشته واشتباهات سعي كند كه جبران نمايد و با اصطلاح بكوشد كه ضرر را از هرجا كه شده بگيرد كه مطمئناً خود نفع بزرگي است آنچه را كه در اين شرايط حساس تاريخ وانقلاب براي جبران
اشتباهات گذشته و حركت دست آينده لازم است و توصيه كنيم عبارتند از:
1-بدون ترديد استوانه حيات و ادامه انقلاب ما وجود ارزشمند امام خميني است كه به راستي به منزله قلب تپندة اين امت و اين انقلاب است و بايد وجودش را مغتنم شمرد و از هرثانيه عمرش را ـ كه دراز باد ـ سرمايه آينده انقلاب سازيم و با تمام قوا از امامت و رهبري اش حمايت كنيم و سعي كنيم كه بر محور رهنمودهاي وي حركت كنيم.
2-امروز يكي از تهديد ها و آفت هاي انقلاب مان اختلاف در سطح مسئولان بالاي كشور است كه جامعه را به سرعت به سوي تفرقه و پراكندگي و سقوط خواهد كشاند. اين مسئولان بايد بدانند امروز كه به هر صورت قدرت اداره امور كشور به دست شان افتاده در پيشگاه خدا خلق شهيد داده ايران و نسلهاي آينده مسئولند و براي رضاي خدا به نصايح امام دردمند و دور انديش گوش فرا بدهند و با تحمل يكديگر و گذشت ايثار در سومين سال انقلاب لااقل. فكري اساسي براي مشكلات اساسي انقلاب و كشور بكنند و مردم نيز در دام بازيهاي سياسي و جاه طلبانه نيفتند سياست بازان و قدرت طلبان رسوا شوند سياست شان خنثي گردد.
3-مجلس و دولت بايد به جاي پرداختن به مسائل فرعي و رفو كاري به تدوين و پياده كردن طرحي جامع و بنيادي براي متلاشي كردن بنيانهاي طاغوتي گذشته و استقرار بنيانهاي جمهوري اسلامي به پردازند و دست به جراحي بزرگ و انقلابي و لااقل از ركود انقلاب جلوگيري كنند .
4-مبارزه با امپرياليسم و تحقق شعار درست « نه شرقي و نه غربي » جدي گرفته شود و با تصوير روشني از سياست خارجي با شكستن بت فئوداليسم و نفي استثمار ايجاد رفاه عادلانه براي مردم به نابودي پايگاههاي داخلي امپرياليسم همت كنيم.
5- با تأمين آزادي هاي اساسي و قانوني در چهارچوب قانون اساسي و اسلام در رابطه با تمامي مخالفان و يا دوستان جو اختناق و تشنج داخلي را كاهش دهيم و حداقل بهانه را از دست ضد انقلاب بگيرند و در واقع فرمان خدا را « اشداء علي الكفار رحماء بينهم … » تحقق بخشيم و چنانكه شيوه انبياء و روش پيامبران بوده است بنا بر جذب و هدايت بگذاريم نه دفع و طرد كما اينكه امام نيز اين چنين مي كنند. فقط خود را و گروه خود را درست و مسلمان و انقلابي و خط امامي ديدند شيوه اسلامي نيست.
6- در تحقق حقوق حقه زنان جامعه ما كه قانون اساسي نيز به آن صراحت دارد كوشش بيشتري بايد بشود زيرا كه اگر زن صالح شد جامعه سالم خواهد شد. اميد كه اين تذكرات موثر واقع شود.
در پايان دومين سالگرد انقلاب اسلامي را به امام امت و ملت ايران و بازماندگان شهدا تبريك مي گوييم.