پيام هاجر 24 فروردين ماه 78 شماره 259
جسارت نويد بخش
«اگر او از تسبيح كنندگان نبود تا قيامت در شكم نهنگ باقي مي ماند.»
آيه 143 از سوره صافات
ايام عيد نوروز فرصتي دست داد كه براي تهيه بعضي از ضروريات به يكي از بازارهاي سري بزنيم در حين جستجو مادري با شتاب از فروشگاهي بيرون آمد وبه سه فرزند كوچكش كه روي لبه باغچه اي نشسته بودند نهيب زد كه: مگر نگفتم اينجا ننشينيد؟ «چرا اينجا نشستيد؟» «بلند شويد، ديگه اينجا ننشينيد» «همنيكه گفتم!!» در بين كودكان آنكه از همه كوچكتر بود و حدود دو سه سال داشت، دستهايش را روي زانوهايش گذاشت و در حالي كه مي نشست با انگشتش به نقطه اي از زمين اشاره كرد و گفت: اينجا بسينم!؟ مادر با عصبانيت فرياد زد: نه، نه، نه. كودك در حاليكه دو زانو روي پايش نشسته بود گفت: مي سينم!
مادر داخل فروشگاه شد، كودك همانطور كه روي زانو نشسته بود به سوي مادر چرخيد و گفت: نسستم!
كودك با اين اقدام تلاش مي كرد به مادر بفهماند كه چرا نمي خواهي بفهمي كه ما خسته شديم و حق داريم رفع خستگي كنيم.
رفتار كودك براي همه بينندگان جالب و تحسين برانگيز بود. با خود گفتم اينها نسل آينده كشور ما هستند كه زير بار هيچ حرف غير منطقي و زوري نخواهند رفت و اين آينده اي اميد بخش را نويد مي دهد.
از آنجا كه كمال مطلق اداره كننده جهان است، قانونمندي آفرينش نيز حركت به سوي تكامل مي باشد. هر موجودي كه خود را با اين سير تطبيق دهد فراگيرتر و پايدارتر خواهد شد.
نسل امروز از نسل ديروز متكاملتر است و بي ترديد نسل فردا نيز از نسل امروز كمال يافته تر.
پدران، مادران، مربيان وسياستگذاران جامعه در صورتي خواهند توانست نقش مؤثري در پرورش اين استعدادهاي بالقوه ايفا كنند كه منطقي تكامل يافته تر از ديروز خويش را مد نظر قرار دهند. در غير اين صورت جز سدي شكننده در برابر اين حركت شتابان نخواهند بود و دير يا زود از سر راه برداشته خواهند شد.
داستان يونس پيامبر را همگان شنيده ايم يونس در مرحله اي از هدايت جامعه اش مأيوس شد، از ادامه راه باز ماند و به جامعه پشت كرد. نتيجه آن شد كه به زندان تاريك كه شكم نهنگ باشد گرفتار آمد. در آن هنگام دريافت كه تنها راه رهايي از بند آن است كه با اميد به خدا يأس را بزدايد و با تعقل، خودش را دوباره بازيابد و در نهايت صبر را جايگزين تعجيل نمايد. بخود آمد، در رفتار خود با مردمش بازنگري نمود و اقرار كرد كه: خدايا جز تو معبودي نيست و من از ستمكاران هستم در نتيجه خوديابي و خدايابي يونس، هم خودش و هم قوم او از نابودي نجات يافتند. از آنجا كه يونس نقش مربي را به عهده داشت مجازاتش نيز سنگين تر بود. بي صبري و برخوردهاي غيرعقلايي مربيان و سياستگذاران امروز نيز چنين حكمي دارد.