پيام هاجر 25 اسفند 63 شماره 99
«ريشه يابي فساد»
ضرورت طرح مسئله: يكي از مسائلي كه در شرايط فعلي نيروهاي دلسوز انقلاب را نگران كرده است افزايش ميزان فساد نسبت به اوائل پيروزي انقلاب است.
خبرهاي گوناگوني دراين زمينه به گوش مي رسد و جمع بنديهاي مأيوس كننده اي هم كه بعضي مطرح مي كنند اين نگراني را چند برابر مي كند. به طور مثال يك خبرنگار يونايتدپرس پس از مراجعت از ايران در مقاله اي نوشته است آخرين مدلهاي غرب را در يك مهماني كه در شمال تهران برگزار شده بود ديدم»، لذا غرب بايد اميدوار باشد كه پايگاهش در ايران از بين نرفته و بايد روي اينها حساب كند.
ديگر اينكه مي گويند فساد، غرور و رفاه زدگي حتي در بين نيروهاي انقلابي هم رسوخ يافته و آنان را نسبت به مسائل سياسي انقلاب بي توجه كرده است.
يك جمع بندي ديگر اين است كه جنگ را عامل فساد مي دانند چنين قياس مي كنند مي كنند كه بعد از جنگ جهاني دوم هم فساد خيلي زياد شده بود و حالا هم بعد از جنگ طبعاً فساد خيلي زياد شده بود و حالا هم بعد از جنگ طبعاً فساد زايد مي شود.
و برخي ناخودآگاه رژيم شاهنشاهي، سرچشمه فساد را تبرئه كرده مي گويند ميزان فساد نسبت به قبل از انقلاب بيشتر شده است. براي پيدا كردن راه حل مناسب و جلوگيري از فساد و تلف شده است.
براي پيدا كردن راه حل مناسب و جلوگيري از فساد و تلف شدن نيروهاي انساني انقلاب مباحث زير را دنبال مي كنيم:
1- چرا در دوران بسيج عليه سلطنت فساد كم شد تقريباً به صفر رسيد؟
2- چرا كنون فساد از قبيل اعتياد، فحشاء روابط نامشروع و … نسبت به دوران بسيج بطور چشمگير افزايش يافته است؟
3- برخورد ريشه اي و بنيادي با فساد چيست؟
ج1. در جريان انقلاب اسلامي ديديم كه مردم شعار مي داند: «حكوت اسلامي مظهر عدل و داد است رژيم شاهنشاهي سرچشمه فساد است:» و با اين منطق عليه سلطنت قيام كردند و ديديم كه در دوران بسيج مردم چه روابط سالم و انساني و با صفائي در بين اقشار مختلف ظهور يافت.
مردم همه به چشم خواهر و برادر بهم كمك مي كردند و همه اذهان به يك مسئله متوجه بود و آن هم نجات ملت و رفع ستم شاهي بود. همه بياد دارند كه در آن دوران بسيج مسئله اي به نام فساد و يا روابط نامشروع وجود نداشت. بسياري از معتادين داوطلبانه ترك اعتياد مي كردند و صفوف تظاهرات مي پيوستند.
مراكز رسمي فحشا عملاً تعطيل شده بود و حتي زنان فريب خورده خودشان تظاهراتي در جهت همراهي با مردم راه انداختند و به طعنه شعار مي دادند «اشرف رهبر ماست» يعني آن ها هم فهميده بودند كه ريشه فساد و عامل بدبختي شان اشرف پهلوي و خاندان سلطنت است، ميزان طلاق بسيار پائين آمده بود، افزايش تشكيل خانواده با معيارهاي اسلامي دزدي به شدت كم شده بود. و در عوض صفات پسنديده ايثار و فداكاري و گذشت و … فراوان ديده مي شد. عليرغم اينكه برخورد و تماس زنان و مردان در تظاهرات و در جبهه هاي خون و ايثار بسيار زياد شده بود ولي از آنجا كه همگي در عمل صالح بسيج بودند و ذهن همه متوجه مسئله بالاتري بود، ديگر فساد به ذهن كسي خطور نمي كرد.
امام خميني نيز در سخنراني خود به طور مكرر رژيم شاهنشاهي را عامل همه فسادهاي قرن دانستند و با اعلام شيطان بزرگ، و ام الفساد آمريكاست و راه مبارزه با فساد را نيز نشان دادند.
هم بركات و رشدي كه در دوران انقلاب داشتيم مرهون عمل كردن به اين قانونمندي است. و هر قدر از اين قانونمندي عدول شود طبعاً بركات و مزاياي آن را هم از دست خواهيم داد .
ج2. ما امروز با افزايش اعتياد در بين جوانان روبرو هستيم. در حاليكه در اوائل جنگ معتادين ترك اعتياد نموده و به جبهه مي رفتند و با فحشاء به طور پنهان در بعضي اقشار گسترش يافته و يا دزدي، دروغگويي و رشوه خواري و … ديده مي شود. به نظر مي رسد همه اين مسائل ناشي از توطئه امپرياليسم وعوامل اوست و عامل ديگر غفلت ماست.
الف: توطئه امپرياليسم با استكبار جهاني: آنهايي كه از بسيج همگاني مردم ضربه خوردند اكنون چاره اي جز به انفعال كشاندن مردم ما نمي بينند، لذا توسط دستهاي مرموز و اياديش سعي در بي تفاوت نمودن و منفعل كردن انقلابيوني دارند كه روزي در بسيج مردم نقش داشتند.
روشهايي كه قبلاً هم در ساير انقلابات تجربه كرده «فساد» است.
پخش هروئين بطور سيستماتيك و با قيمت ارزان يا مجاني در شهرهاي سيستان و بلوچستان و كردستان و …
و گسترش فرهنگ غربي نمونه هاي اين توطئه است. البته از محكمات انقلاب اين است كه توطئه امپرياليسم اصالت ندارد و با هوشياري نيروهاي انقلاب مي تواند خنثي شود.
ب: گسترش فساد از طرف امپرياليسم در زمان شاه هم بود ولي وقتي مردم با اين توطئه برخورد صحيح نمودند و با عامل فساد يعني وقتي مردم با اين توطئه برخورد صحيح نمودند و با عامل فساد يعني سلطنت ديگر شدند اين توطئه خنثي شد. حال وقتي در جبهه ها عمليات عليه ظلم و كفر صدامي متوقف مي شود و مردم در بسيج مستمر قرار نمي گيرند، وقتي مظاهر غربي مشروعيت پيدا كرده و فرهنگ مصرفي تجملي الگو شود و فرهنگ غربي در آموزشهاي ما نفوذ پيدا كند، وقتي با دستهاي مرموز و باقي مانده هاي سلطنت برخورد ريشه اي و جدي نشود فساد هم كه لازم و ملزوم آن است گسترش پيدا مي كند، طبيعي است كه نيروهاي انقلاب منفعل شده و وقتي به مسئله اصلي توجه نشود زمينه گرايش به دنيا و رفاه و فساد پيدا مي شود. به نظر مي رسد كه همين مقدار فسادي كه بوجود آمده عقوبتي است كه علتش غفلت ماست. هر چه ما از قانونمندي و رمز انقلاب غفلت كنيم و به مسائل فرعي بپردازيم عذابمان بيشتر خواهد شد.
«برخورد ريشه اي و بنيادي با فساد چيست؟»
الف: در زمينه خط مشي و استراتژي:
راه حل بنيادي مبارزه با فساد و تقويت خط مشي انقلاب است. لازم است مردم در بسيج مستمر عليه استكبار جهاني قرار بگيرند.
عمليات بي امام مستمر در جبهه ها اذهان را دوباره متوجه جنايات صدام و آمريكا و فعاليت دشمنان اين نظام كرده و از پرداختن به مسائل دنيوي و فرعي باز مي دارد. به منظوري كه جنگ در زندگي مسئولين و نظام و مردم نمود عيني و تعيين كننده داشته باشد.
همانطور كه اوايل شروع جنگ چنين حالتي وجود داشت و فساد هم موضوعيت پيدا نميكرد. اين بدان جهت است كه بشر فطرتاً عدل طلب است و در مبارزه عدل طلبانه بسيج شده و رشد مي كند، لذا اگر به اين نيازهاي فطري توجه نشود طبعاً آنچه كه جايگزين عدل طلبي مي شود رشد دنياگرائي و فساد مي باشد. همانطور كه ديديم در دوران بسيج، دانش آموزان خود را براي شركت در تظاهرات تعطيل مي نمودند و شعار مي دادند كه درس امروز ما مرگ بر شاه است و صحنه انقلاب را آموزشگاه خود مستمراً در بسيج باشند آنها كه جنگ اسلام، عليه كفروا حكم ثانويه مي دانند در وانقع فطرت عدل طلبي و ضد ظلم را كه ويژگي پايدار انسان است ناديده مي گيرند. دستهاي مرموز نيز خط جدائي دين از سياست را به مدارس كشاندند با اين توجيه كه بچه هاي بايد درس بخوانند. و حتي معلمان نبايد مطالب كتاب را با شرائط و اوضاع و احوال اجتماع توجيه كنند. بدين ترتيب آنها را از بسيج انداخته اند واينكه اگر دانش آموزان اوقات فراغت داشته باشند به فساد كشيده مي شوند. حال آنكه بسياري اط متفكرين و انديشمندان در اوقات فراغت به ذكر خدا و مبارزه مي پردازند. و در واقع اوقات فراغت بايد تأملي باشد براي فكر كردن و بازگشتن بخود واقعي كه هدف از زندگي چيست؟ هدف از درس خواندن و فراگيري علم، هدف از تعليم و تربيت انسانها چيست و مقصدها و هدف ها و جهت ها در همين اوقات با تفكر و تعقل كه انساني كه آزاد آفريده شده عملاً چگونه بايد ساخته شود تا بتواند در راه آزادي خود واستقلال كه يكي از شعارها و آرمانهاي ملت ما بود تلاش كنند و بدست بياورند.
در زمينه ايدئولوژي
براي برخورد بنيادي با فساد، ما به ايدئولوژي و انديشه صحيح و جهت داري نياز داريم كه خدا را در تمام لحظه ها حاضر و ناظر اعمال خود دانسته و در جهت حق و عمل قدم برداريم. ايدئولوژي اسلامي كه مي گويد: عالم محضر خداست و در محضر خدا معصيت نكنيد. مي تواند جلوي گرايش به فساد را بگيرد. و اينكه مي گويند انسان فطرتاً كمال طلب و عدل طلب است ما را به خط مشي عدل طلبانه رهنمون ساخته و مي تواند جامعه را در بسيج نگهدارد. لذا بايستي ايدئولوژي امام را شناخته و در امور انقلاب ما را هدايت كند. اين تفكر و ايدئولوژي كه فطرت خداجو و حق طلب انسانها را تبيين مي كند و بر اساس آن با انسانها برخورد مي نمايد، رمز بسيج توده هاست.
اي برادر توهمي انديشه اي
ما بقي تو استخوان و ريشه ي
گر بود انديشه ات گل گلشني
ور بود خاري، تو عين گلخني
اما در شرايط فعل تلاش مي كنند ايدئولوژي اسلامي امام راتحت عنوان عرفان فردي غير منطقي و وحدت وجودي، منزوي كرده و بجاي آن ايدئولوژي هاي ديگري كه قادر نيست ويژگيهاي پايدار انسان را تبيين كند در صحنه بياورند.
علت اين تفكر اين است كه در برخي نشريات رسمي، در تحليل گروههاي سياسي مي گويند ريشه پيوند جوانان به تشكيلات و گروهها، مسائل جنسي است و با اينكه انگيزه دختران براي فروش روزنامه خونمائي و جذب است . با چنين افكاري به هيچ عنوان نمي توانيم جلوي فساد را كه كه پديده عارضي و نتيجه انفعال است بگيريم و با چنين تحليل نادرستي كه با فطرت عدل طلب نمي خواند، جوانان نسبت به نظام هم شك كرده و در نتيجه ترس از جهنم و … هم نمي تواند جلوي فساد را بگيرد. وقتي در ارگانها و نهادها ايدئولوژي آموزش داده مي شود كه عامل محرك انسان اعم از زن و مرد را غريزه جنسي مي شمارد و فلسفه بوجود آمدن اجتماع بشري را پاسخ به نياز جنسي بشر مي داند، آيا با اين آموزشها چگونه مي توان جامعه را از فساد و اصالت به نيازهاي فرعي و شهوات و لذات كاذب بازداشت.
ج: شيوه ها و روشهاي مطلوب
1- انگيزه مبارزاتي و تعالي آن
در طي انقلاب اسلامي انگيزه هاي جوانان تعالي پيدا كرده و نياز مبارزه و كار سياسي پيدا كردند و به همين دليل جذب گروههاي سياسي شدند اما از آنجائيكه ايدئولوژي و خط مشي حاكم بر اكثر اين گروهها انحرافي و در خدمت خواستهاي دشمنان اسلام بود، به دنبال خود جوي را در جامعه ايجاد كرد كه بسياري از مردم مسئولين هم تابع اين جو شده و به عكس العمل افتادند و بجاي برخورد هدايت آميز و تعالي بخش آنها را به سوي انحراف بيشتر سوق دادند و به تدريج به آنجا كشيده شده كه كار سياسي و تشكيلاتي تقبيح شده و جو ضد تشكيل و ضد گروه بوجود آمد.
نتيجتاً برخوردهاي عكس العملي و غير اسلامي در جو ضد گروه باعث شد در و جريان بوجود آيد يك دسته در خط انحرافي خود قاطع تر شدند و دسته دوم متفعل شده و پشت به مبارزه كردند و بعضاً به فساد هم كشيده شدند. بطور مثال ميزان فروش نشريات ورزشي، انواع مدهاي لباس، فكاهي و نشريات غير مفيد ديگر از فروش نشريات ايدئولوژيك و سياست بيشتر است كه ناشي از زدگي از مسائل سياسي مي باشد. حتي بعضي معتقدند موضع سياسيت داشتن و خط دادن بدتر از مشروب خواري است(1)
البته ما مخالف مبارزه با گروههاي منحرف و ضد انقلاب و توطئه گر نيستيم اما مبارزه با انحراف، شيوه هاي اسلامي مي خواهد بقول امام انحراف نمي تواند انحراف را مستقيم كند. همچنين حجت السلام رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه 30/9/63 گفتند كه :
«ما ميل نداريم نيروهاي مخالف ما بدام حيله هاي استكباري بيفتد و در منجلاب فساد غوطه بخورند.»
و ين رويه را شيوه حكومتهاي مادي جهاني دانستند كه مخالفين خودشان را به سوي فساد سوق مي دهند. گو اينكه بايد مطلب فوق را خيلي زودتر و در سه مثال پيش مي گفتند و عمل مي كردند ولي باز شكرش باقي است كه هم اكنون به اين تنيجه رسيده اند و ما اميدواريم كه چنين تفكري تداوم يابد زيرا كه بنفع انقلاب است.
2-شيوه هاي غير اسلامي
شيوه هاي غير اسلامي، علامل ديگري در ايجاد انفعال و فساد مي باشند. به عنوان نمونه در گزينش دانشگاهها افراد فعال سياسي مكتبي به سختي پذيرفته مي شوند در حاليكه افراد منفعل و رفاه طلب با داشتن پوشش اسلامي در ظاهر، پذيرفته مي شوند كه اين باعث بي كيفيت شدن نهادها و ايجاد روحيه رفاه طلبي و مصرف زدگي به جاي شهادت طلبي شود.
3-جنگ و برخورهاي غير اسلامي
با شروع جنگ و بسيج به سمت جبهه ها انقلاب بيشتري پيدا كرد وجو ايثار و رزمندگي در بين مردم بالا گرفته بود. دستهاي مرموز و خزنده كاري كردند كه اين بسيج تقليل پياد كرده و كم كم جنگ به صورت صرفاً تخصصي درآيد.
به اين ترتيب جنگ اسلام و كفر نمي تواند در متن زندگي مردم بوده و در شيوه زندگي آنان موثر باشد. كه اين خود عامل مهمي در مصرف و رفاه زدگي مي باشد.
از طرف ديگر به علت كم بودن عمليات در جبهه ها زمينه انفعال در بين رزمندگان بوجود آمد و موج آن بتدريج به شهرها هم سرايت مي كند در حاليكه آيت الله منتظري بارها به اين مسئله اشاره كرده و در گفتگوئي با رزمندگان و مسئولين جبهه ها گفتند: بسيج و ارتش و سپاه در مورد جنگ و طرح برنامه هاي آن كار كنند كه خود بهترين عبادت و عمل صالح است.
4-تصرف لانه جاسوسي و دستهاي مرموز
درزمان تصرف لانه جاسوسي مردم ودر اوج بسيج بوده و مبارزه با آمريكا را جزء امور روزمره خود مي دانستند ولي پس از آزادي گروگانها بگونه اي كه از موضوع دفاعي عمل شد، مبارزه با شيطان بزرگ امري فرعي شده و از حالت جدي خارج شد و انگيزه مبارزاتي مردم كاهش پيدا كرد و جو يأس و انفعال و وازدگي را در مردم ايجاد كرد و اين زمينه دنياگرائي و رشد فساد شد.
5-واردات بي رويه
نياز انقلاب و جنگ اقتضاء مي كند كه واردات صرف كالاهاي اساسي مثل وسايل كشاورزي و يا صنايع خودكفا باشد در حاليكه تفكري معتقد است «بايد قدرت خريد مردم بالا رود تا توليد هم افزايش پيدا كند». اما توجه ندارد كه چون عملاً توليد داخلي پاسخگوي خواست مردم نيست اجباراً به واردات مصرفي متكي مي شويم يا تفكر ديگري كه رفاه و آسايش را براي همه مردم را مطرح نمي كند باعث بالا رفتن واردات در جهت كارهاي رفاهي مي شود و روحيه قناعت را از بين مي برد و با اين سر توقعات بالا مي رود و بجاي اينكه مردم در فكر اداي دين به انقلاب باشند نسبت به آن طلبكار مي شوند.
6- كودتاي خزنده
كودتاي خزنده طوري عمل كرد كه جو يأس و انفعال را تشديد كند از يكطرف با ترور رهبران و افراد فعال خط امام و اط طرف ديگر با شيوه هاي غير اسلامي نظير مارك، تهمت، تصفيه، تفكيرپرونده سازي براي افراد مباز ومنزوي كردن افراد و جريانهاي دلسوز و متعهد و صادق خط كشيهائي كه مبناي آن قدرت طلبي و خودخواهي بود و همچنين تناقض گوئي بعضي از مسئولين و با گفتن و شعار دادن و عمل نكردن دام زدند. و حتي در بعضي موارد با روي كار آوران افراد غير مومن متعهد با اسلام و موقعيت انقلاب، باعث بدبين شدن مردم به انقلاب و سردرگمي و گيجي آنها شدند. مرز خط اسلام و خطوط انحرافي مخدوش شد كه اين خود باعث انفعال مردم و كنار رفتن آنها از صحنه انقلاب مي شود.
بنابراين به نظر مي رسد كه جامعه نياز به مرزبندي دقيقتر از نظر تفكر سياسي – مكتبي دارد.
þ جمعبندي
حال براي مبارزه با جوانفعال و فساد در جامعه نيازبه بسيج ايدئولوژيك سياسي مردم در جهت عمل صالح دارد. و براي تحقق اين امر لازم است يك جمعبندي عميق از بركات و شيوه هاي مكتبي جنگ ارائه شود و مردم متوجه دشمن اصلي شده و ريشه فساد را كه شيطان بزرگ است از بن بركنند.
در واقع روشهائي كه تا كنون بكار رفته و صرف شعار بوده و در عمل تناقض پيدا كرده، تغيير كند و جاي آن را حركت مردم بسوي تفكر و ايمان و عمل صالح و تبادل افكار، سوق داده شوند.
پاورقي
1. چندي قبل در زندانها تواب واقعي را كسي مي دانستند كه در خط زندگي بوده و موضع سياسي نداشته باشد كه نتيجه اش چيزي جز فساد وبالا رفتن انحراف جنسي نبود.