پيام هاجر 25 فروردين ماه 62 شماره 55
يكي از مسائل عمده اي كه پس از پيروزي انقلاب در كشور ما تا كنون مطرح بوده، مسأله «حجاب بانوان» و چگونگي آن و ضرورت و كيفيت و حدود پوشش اسلامي و اينكه كساني اين ضرورت و تكليف را مراعات نمي كنند و … بوده است كه حتي گاهي اين امر به نوعي تشنج و عكس العمل اجتماعي مبدل شده است. و اكنون بار ديگر، بعد از فرمان 8 ماده اي امام، مسأله حجاب تا حدودي بحث روز شده و در جامعه هم تنشي را بوجود آورده است.
بديهي است كه كيفيت حجاب يك مسأله فقهي است و هر كسي بايد از مرجع تقليد خود پيروي كند و اطاعت كند و لذا بحث پيرامون آن از حدود صلاحيت ما خارج است. اما در رابطه با بعد اجتماعي و اخلاقي پوشش بانوان، با توجه به شرايط خاص اجتماعي و سياسي و فرهنگي فعلي جامعه ما، به قصد خيرخواهي و اصلاح حقيقي، نكاتي را به بانواني كه هنوز هم متحول نشده اند و يا رعايت حرمت جامعه اسلامي را نمي كنند يادآور مي شويم و نيز تذكراتي را به مسئولين نظام جمهوري اسلامي اعم از دولتي و رسمي و يا غير رسمي مانند روحانيون، خطبا و گويندگان مذهبي، ائمه جمعه و جماعات كه مربيان جدي و مؤثر جامعه هستند مي دهيم، باين اميد كه مورد توجه قرار گيرد و عملي گردد:
در اينجا روي سخن با خواهراني است كه مسلمان نيستند و يا اگر هستند به نظام جمهوري اسلامي به دلايل مختلف عقيده ندارد و يا هم مسلمانند و هم به انقلاب اسلامي مردم و نظام حاكم بر اين كشور اعتقاد دارند ولي عملاً مقيد به اعتقادات ديني و ارزشهاي مذهبي نيستند و راه بي بند و باري را تحت تأثير تربيت هاي نادرست و فساد آفرين رژيم فاسد گذشته در پيش گرفته اند و هنوز هم در آن فضا و شرايط تنفس مي كنند و بر اين اساس روش ها و سنت هاي جاهلي و ضد اسلامي و انساني را در اخلاق و عملكرد اجتماعي و رفتار جمعي خود به كار مي برند، دو تذكر خيرخواهانه به شما داريم:
1-خواهران. لحظه اي بينديشيد، به «خود انساني و ملي و تاريخي و مذهبي خويش فكر كنيد، در فرهنگ استعماري و استحماري مسلط بر جهان بويژه فرهنگ بورژوازي و سرمايه داري غرب كه هويت و شخصيت انساني را در سراسر جهان مسخ مي كند و بدلخواه خود مي سازد، بينديشيد و به بينيد منظور از برهنگي و ترويج فرهنگ سكس و عرياني چسيت؟ چرا غرب سرمايه داري بخصوص در جهان و محروم و زير سلطه تحت پوشش تبليغ تمدن و ترقي و تجدد و مبارزه با كهنه پرسي و گذشته گرائي، بيش از همه و بيش از همه به برهنگي زنان و مدرنيزه كردن با قوائي كه تمامي ثروتهاي كشورش را به غارت مي برند و او در فقر و محروميت اقتصادي و مادي و علميو فرهنگي به سر مي برد توجه دارد؟ آيا غير از اين است كه جهان سرمايه داري براي غارت جهان سوم و ملل محروم مي خواهد از طريق استحمار فكري و اخلاقي و فرهنگي زنان، مصرف پرستي و تجدد كاذب و مدنيسم انحرافي را عملي سازد؟ مهمتر از همه به شخصيت انساني تان فكر كنيد، آيا بزرگي و عظمت و شرافت انساني و ملي تان اجازه مي دهد كه خودتان را بيارائيد و با اعمال اخلاقي مردان و ايجاد جاذبه هاي جنسي، ديگران را به انحطاط و تباهي بكشانيد؟ آيا اين دون شأن انساني تان نيست، كه مردان و جوانان هرزه شما را فقط به عنوان وسيله شهوت و هرزگي بدانند؟ و … و … بنابراين، كوشش كنيد كه در فضاي مساعد اسلامي و انقلابي جامعه ما كه خون معطر شهيدان و جوانان برومند و شجاع و دلاور سرزمين ما فضاي جامعه را آكنده ساخته است، خود را از حصار هاي بستة انساني و تاريخي و ملي خود هويت و شخصيت اصلي و راستين خود را به دست آوريد كه اين منتهاي آرزوي ماست و مطمئن هستيم كه تمام كساني كه هنوز به اين امر توفيق نيافته اند بزودي زنجيرهاي گذشته را پاره خواهند كرد و آزاد خواهند شد.
2- خواهر گرامي! ممكن است كه به هر دليل هنوز به آگاهيهاي لازم نرسيده باشي و يا نخواسته باشي بررسي و داراي عقيده اي خلاف به نظر جامعه و اكثريت قريب به اتفاق مردم داشته باشي، بسيار خوب، عقيده شما محترم و براي شما قابل پيروي، ولي از شما مي پرسم كه آيا شما حق داريد به اكثريت مردم و ارزشهاي اعتقادي و اخلاقي آنان كه براي رواح و حاكميت آنها سالها مبارزه كرده اند و شهيد داده اند دهن كجي كنيد و ايمان و اعتقاد آنها را مخدوش و عواطف شان را جريحه دار سازيد؟ چگونه است كه شما با اينكه در اقليت بسيار ناچيزي قرار داريد عقيده تان محترم باشد و كسي معترض تان نگردد و انديشه تان را هم حاكم بر جامعه نمائيد، اما ديگران نبايد عقايدشان محترم باشد و نظرشان نبايدحاكم بر جامعه باشد؟ اگر از مسأله درست و نادرست بگذريم، در صورت تصادم دونظر و دو فرهنگ كه يكي در اقليت بسيار محدودي قرار دارد و وابسته به بيگانه است و ديگري در اكثريت قاطع است و برآمده از ايمان و فرهنگ ملي و ارزشهاي انساني و مذهبي مي باشد كداميك بايد حاكم باشد و ديگري تسليم؟ اگر مفهوم و لزوم دموكراسي عربي را هم بپذيريد، باز لزوماً مي بايست فرهنگ غالب و ا نديشه اكثريت حاكم باشد و نظام حاكم مطابق با ايدئولوژي و مذهب و انديشه خود، قوانين و مقررات منطقي و درست خود را وضع و اجرا كند، اين حق مسلم حقوقي و سياسي اوست.
بنابراين، شما ضرورتاً بايد به دلايل حقوقي و به اساس حكم عقل سالم انساني و ضرورت اجتماعي، به افكار و ايمان عامه مردم، زنان و مردان مسلمان انقلابي و متعهد اين كشور احترام بگذاريد اين حداقل توقعي است كه مردم و مسئولين نظام جمهوري اسلامي از شما دارند.
و اما تذكري اساسي به مسئولين حكومتي و مربيان معنوي و اخلاقي جامعه:
اسلام، براي ارشاد و هدايت و تحول دروني و روحي و در نهايت كمالات اخلاقي انسانها، تشريع شده است و براي نيل به اين آرمانهاي الهي لزوماً مي بايست قدرت و حكومت در دست صالحان و انسانهاي تحول يافته و متعالي باشد تا با اصلاحات اجتماعي تمام عوامل اجتماعي انحراف و گناه و انحطاط قطع و نابودي شود تا در نهايت زمينه اجتماعي رشد و تكامل معنوي و اخلاقي انسانها امكان پذير گردد. كه اگر فضا مسموم بود و انباشته از كارهاي مسموم، ممكن است چند نفري خود را از آن جو بيرون ببرند و نجات يابند ولي از عموم كساني كه در آن فضا قرار گرفته اند توقع نيست كه از هواي سالم استفاده كنند و خود را از مسموميت نجات دهند. و برعكس اگر فضا سالم وانباشته از اكسيژن پاك بود دليلي ندارد كه فطرت سالم و حق طلب انسان دنبال هواي آلوده برود و ازاين همه سلامت و طهارت استفاده نكند. مگر غافل نباشد و يا فطرتش آلوده شده باشد.
علت اساسي مبارزه براندازي با رژيم شاه و انگيزه اصلي انقلابيون مسلمان براي نفي رژيم شاهنشاهي و استقرار حكومت اسلامي همين بوده است كه فضاي مسموم و آلوده را تبديل به محيطي سالم و آكنده از طهارت و تقوي و فضيلت و اسلاميت سازند و امكان رشد و تعالي و تنفس سالم انساني را براي همگان فراهم نمايند.
اكنون كه آن سو شكسته و آن پيمانه خوشبختانه ريخته و به بركت اسلام و خون شهدا و مبارزات ملت ، نظام اسلامي حاكم شده است، تحسين گام پيروزي يعني تبديل فاسد و آسوده به فضاي اجتماعي سالم برداشته شده است، اما به خوبي مي دانيم كه هنوز در اول راه هستيم و به قول امام هنوز نسيمي از وزيده است. هنوز تمام بنيادهاي فكري، فرهنگي ، اقتصادي و اخلاقي رژيم گذشته كه ريشه در عمق تاريخ 2500 ساله شاهنشاهي دارد، دگرگون نشده و بدين ترتيب، هنوز ريشه ها و عوامل اجتماعي استحمار فرهنگي و مسخ كننده شخصيت انساني نابود نشده اند و با زماني كه اين دگرگونيهاي اساسي در تمام ابعاد جامعه و حتي خود مسئولين مؤثر اجتماع صورت نگرفته است از ديگران بخصوص دست پرورده هاي نظام گذشته توقع تحول و دگرگوني روحي و اخلاقي نمي توان داشت. ترديدي نيست كه به ميراثي كه تحول بنيادين فكري و سياسي و اقتصادي و تربيتي در حكميت جامعه صورت مي گيرد، تغيير و دگرگوني در تمامي افراد بوجود خواهد آمد. بايد با نفي عوامل مسخ كننده هويت انساني، به تمام احاد جامعه اعم از صالح يا فاسد و از قبيل منحرف شده و كج انديش، شخصيت داد و آگاه شان نمود و اگر اين بازگشت به فطرت و دادن آگاهي انساني و اسلامي به شكل صحيح و اصولي و با برنامه ريزيهاي اساسي و آگاهانه كه عمدتاً دراز مدت خواهد بود عملي گردد، خود به خود، بدون موعظه مستقيم و يا اعمال فشار و مجازات، نوع انسانها تحول خواهند يافت و اين تحول در عملكرد و مشي آنان آشكار خواهد گشت. و اگر افراد محدودي هدايت نشدند، عملاً مطيع و تسليم فرهنگ حاكم خواهد شد و اگر به تعبير قرآن پس از آمدن «بينه و اتمام حجت باز نخواهند از فرهنگ فساد پيروي كنند بايد با مجازات و محدوديت قانوني جلو انحراف شان را گرفت.
در طي صدو پنجاه سال اخير، استعمار پليد غرب، بيشترين سرمايه گذاري را در شرق و حتي در غرب، براي نفوذ و استيلاي سياسي و فرهنگي و اقتصادي اش، در جهت مسخ و انحطاط شخصيت «زن» نموده است و زن ايراني هم از اين تلاش ضد انساني واستحمار اخلاقي و فكري نصيب فراواني برده، و اين تبليغات عميق كه چند نسل را زير پوشش گرفته تا اعماق فكر و وجود و اخلاق بسياري از زنان ايراني نفوذ كرده است خوشبختانه در طي دوره انقلاب بسياري از اين نوع زنان، بدون كوچكترين فشار و تحميلي و حتي بدون موعظه و تبليغ مستقيمي به خودآگاهي و شخصيت انساني خويش باز گشتند.
و روشن است كه اگر انقلاب همان جاذبه و اثرگذاري شگفت سال 57 را حفظ كند، همان اثر تحول آفرين خود را نه تنها در رابطه با زنان بلكه با مردان و اقشار مختلف اجتماعي خواهد داشت. با اين همه، اين مسأله در صورت حفظ هويت انقلاب، برنامه ريزي دقيق تربيتي و تبليغي، قطع ريشه هاي انحطاط آفرين، و مهم تر از همه برخوردهاي اصولي و صحيح و جذب كننده و هدايتگرانه در دراز مدت حل خواهد شد، و گر نه، نه تنها اينگونه مسائل حل نخواهد شد، بلكه قطعاً در دراز مدت تبديل به ضد خودش خواهد شد …
اين را تاريخ بارها ثابت كرده است… مطلب روشن است؟