اعظم طالقانی

دوره اول – جلسه 285 چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۶۰

دوره اول – جلسه 285 چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۶۰
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره اول – جلسه 285 )
  •  چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۶۰

285.jpeg

جلسه دویست و هشتادو پنجم 19 اسفند ماه 1360 هجری شمسی ،14جمادی الاول 1402 هجری قمری صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز چهار شنبه نوزدهم اسفند ماه 1360 فهرست مندرجات 1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید . 2ـ‌ بیانات آقای رئیس به مناسبت وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و تذکرات نمایندگان . 3ـ ادامه بحث پیرامون لایحه بودجه سال 1361 کل کشور . 4 ـ اعلام وصول طرح تأسیس اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی و ارجاع آنها به کمیسیون . 5 ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن . جلسه ساعت هفت و پنجاه دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد . 1ـ اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید . رئیس ـ با حضور 180 نفر جلسه رسمی است دستور جلسه بحث در باره بودجه است . تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید . 2ـ‌ بیانات آقای رئیس به مناسبت وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و تذکرات نمایندگان . رئیس ـ قبل از تذکرات نمایندگان محترم وفات حضرت صدیقه کبری دختر بزرگوار پیغمبر بانوی اول جهان اسلام و ام الائمه حضرت زهرا را از طرف نمایندگان مجلس شورای اسلامی به محضر مقدس امام زمان حضرت بقیه الله و امام امت و عموم مسلمانان تسلیت عرض می کنم . تذکرات نمایندگان محترم به دولت . آقای تاجگردون نماینده گچساران به وزارت آموزش و پرورش در مورد رسیدگی به معلمان و دانش آموزان اخراجی و اوضاع آموزش منطقه . آقای ملکوتی نماینده سرای تشکر از کمکهای مردم به جبهه های جنگ . آقای میرجعفری نماینده اراک به وزارت آموزش و پرورش در مورد توسعه مرکز تربیت معلم استان و به شورای سرپرستی صدا وسیما در مورد فیلم برداری و انعکاس نماز جمعه اراک تذکر داده اند . آقای سازگار نژاد نماینده سروستان به وزارت بهداری در مورد احداث بیمارستان سروستان و « خرامه » و به وزارت آموزش و پرورش در مورد منطقه ای شدن آموزش و پرورش «‌گوار »‌ و هنرستان کشاورزی « خرامه » تذکر داده اند . آقای رنجبر نماینده صومعه سرا به وزارت پست و تلگراف و تلفن در مورد تسریع ر ساختمان مخابرات و به وزارت راه در مورد آسفالت جاده صومعه سرا به کسما و لولمان تذکر می دهند . آقای رفیعیان نماینده مرند به وزارت راه و ترابری در مورد تسریع در بهره برداری از جاده کمربندی مرند و جلوگیری از خطرات جاده مدخل شهر تذکر داده ند و به مردم و خانواده های حادثه دیده در مورد تصادف بزرگ شهر تسلیت گفته اند . آقای برومند نماینده بروجرد در مورد ترمیم حقوق بازنشستگی کارمندان دون پایه و به وزیر دادگستری هم در مورد اجازه ملاقات بستگان زندانیان با افراد زندانی در ایام سال نو تذکر داده اند . آقای زرهانی نماینده دزفول به وزارت بهداری درمورد اعزام تکنیسن « دیالیز »‌برای مداوای بیماران منطقه . آقای باغانی و هراتی نمایندگان سبزوار به وزارت کشور در مورد احداث سردخانه در منطقه تذکر می دهند. 3ـ ادامه بحث پیرامون لایحه بودجه سال 1361 کل کشور . رئیس ـ آقایان مخالف و موافق به ترتیب دعوت بشوند و آقایان وزراء هم اگر آمده اند به آنها اطلاع بدهید به داخل جلسه تشریف بیاورند . من خواهشی که از برادران می کنم این است که توجه بفرمایند که یک سری کارهای لازم در هفته آخر سال داریم ، سعی کنند مطالبشان را حتی الامکان خلاصه بفرمایند یعنی تا آنجا که می شود در وقت صرفه جوئی کنند . ‌منشی ـ آقای شجاعیان مخالف . صمد شجاعیان ـ با سلام به نمایندگان محترم عرایضم را همانطوری که آقای هاشمی فرمودند در مورد مخالفت با بودجه سعی میکنم خلاصه باستحضارتان برسانم . همانطوری که می دانیم بودجه مجموعه ای از درآمدها و پرداخت هائی است که بوسیله دولت انجام می گیرد . یا می توانیم بگوئیم که بودجه یک آئینه ای است که در آن می شود نقاط قوت و ضعف اقتصادی و برنامه ریزی یک کشور را ملاحظه بکنیم و ببینیم که این بودجه تا چه اندازه می تواند در رشد اقتصادی و پایه ریزی اساسی یک مملکت مؤثر باشد . برای اینکه بتوانیم بودجه ای مؤثر و پویا داشته باشیم ، مستلزم داشتن برنامه است و زیرا این ارقامی که در بودجه می آید پیش بینی شده ( با یک برنامه حساب شده ) که در کجا باید خروج بشود ، چگونه و برای چه منظورهائی . برای این که بتوانیم برنامه مشخصی برای هزینه بودجه داشته باشیم ، باید شناخت داشته باشیم ،‌ اطلاعات و و اگاهی نسبت به نقاط مختلف کشورمان ،‌ نیازها را بشناسیم و امکانات موجود در کشور را بشناسیم و بر اساس اینها برنامه بریزیم . آنوقت متناسب با ان برنامه ، بودجه بنویسیم . اگر بین شناخت و نیاز جامعه و امکانات موجود و برنامه و بودجه نویسی هماهنگی نباشد معلوم نیست که این ارقام و اعدادی که در این دفترچه می نویسند ، برای چیست و به کجا می خواهد برود و سرنوشت آینده اقتصادی یک مملکت چه خواهد بود ؟ عرض کردم که بودجه دو قسمت دارد : یکی درآمد ها است . درآمدهای معمولی کشور ما نفت است ، و مالیات و سایر درآمدهای متفرقه . من این را می خواهم عرض بکنم که خود مالیات ناشی از فروش نفت است زیرا ما از نظر تولیدات داخلی در حدی نیستیم که بتوانیم صادر بکنیم و ارز بیاوریم و اقتصاد ما یعنی صادرات و واردات ما فقط بر اساس نفت پایه گذاری شده است و این مبلغ ، و این مقدار مالیاتی که در این بودجه گنجانده شده است و ما می گیریم . نتیجه اش از نفت است . پس می بینیم که تجارت و کارهائی که در این مملکت انجام می گیرد بر اثر ارزی است که حاصل از نفت است و نفت ما می دانیم که ماده ای است طبیعی و مربوط به تمام ملت و تمام ملت در نفت سهیم و شریکند و آنچه که از نفت حاصل می شود ما اگر توجه بگینم تا کنون به طور عادلانه تقسیم نشده . چیزی که همه در ان سهیم و شریکند بطور عادلانه تقسیم نشده هدف دولت جمهوری اسلامی ایران این است که از این به بعد بر اساس عدالت و توزیع عادلانه یک قسمت از کارش در زمینه اقتصاد حرکت کند مالیاتی که می گیرند و برای ما مشخص است ، نتیجه فروش نفت است ولی می بینیم این مالیات چه جور گرفته میشود یا مستقیم یا غیر مستقیم . مالیاتهای مستقیم مالیات بر درآمد است مالیات بر ثروت و شرکتها . مالیات بر درآمد بیشتر از حقوق یا مشاغل است . من اینجا می خواهم در دو مورد عرض کنم ، یکی مالیات بر ثروت ، مالیات بر حقوق . مالیات بر حقوق که اکثرا مال کارمندان دولت است که حقوق آنها یک چیز ثابتی است و مستقیم از ان برمی دارند . عموم ملت دو نوع مالیات میدهند غیر مستقیم و مستقیم ، مستقیم ان است که از حقوقشان برمی دارند ثابت است غیر مستقیم هم ان است که در راه خرید کالاهای مصرفی می گیرند یک مالیاتی رویش کشیده می شود و اینها پول آنرا می دهند . دولت در این قسمت خوب ، حقوق مشخص است این را زودتر می تواند بگیرد . ولی در مورد مالیات بر ثروت ،‌ثروتی که در نتیجه فروش نفتی که همه در ان شریکند و به طور عادلانه توزیع ثروت نشده ، در این بودجه چیز چشمگیری به نظر نمی آید یعنی برنامه مشخصی نیست برای گرفتن مالیات بر ثروت بعد از تصویب قانون اساسی یک اصل مسلم و روشنی در قانون اساسی است به نام اصل 49 قانون اساسی و ما بر این اعتقادیم که توزیع عادلانه ثروت نشده و این احتیاج هم نداشت که مجلس به وسیله دولت بخواهد این کار را انجام بدهد اجرای قانون به گردن دولت است وظیفه دولت است که باید انجام بدهد انجام نداده تا اینکه هفت ماه پیش ، مدت هفت ماه است مجلس از دولت خواسته که این قانون را اجرا بکند چهار ماه این را وعده گذاشته بودند که نحوه اجرای این قانون را بیاورند و 7 ماه می گذرد و هنوز کاری نکرده اند . آیا دولت نمی دانست برای اینکه بتواند بنیه و قدرت بودجه ،‌ درآمدش را بالا برد این کار را بکند ؟‌ با کمک شورای عالی قضائی دولت و مجلس می توانند بنشینند و یک هماهنگی بکنند ، افرادی ، هیأتهائی ،‌ گروههائی را مشخص کنند برای این کار و این کار را هر چه زودتر به مرحله عمل دربیاورند و ان نیت اساسی شان که توزیع عادلانه ثروت است آنرا به مرحله اجرا دربیاورند. متأسفانه این کار را نکرده اند یک مبلغی اینجا به نام مالیات بر ثروت نوشته اند با ان دستگاهی که قبلاً در وزارت اقتصاد ود ارائی بوده است . دستگاه غیر فعال ، چه جوری مشخص کنند نحوه شناخت و آگاهی و مشخص کردن این همه است که ما مشخص کنیم ثروتهای نامشروع را ، ثروتهای کلان را و از آنها مالیات بگیریم . از آنها پس بگیریم . یا مستغلات ، برادران باید توجه بکنند وظیفه دولت این است که از نظر مسکن این تنگنا را بردارد ،‌ چقدر خانه های زیادی افرادی دارند ، کرایه می دهند و یا در این موقعیت دارند ،‌کرایه نمی دهند برای اینکه ضربه اقتصادی به دولت بزنند . این هم یک جهت قضیه است که مشخص نکرده اند مالکیت مسکن را مشخص نکرده اند ،‌ بررسی نشده و این مقدار مالیاتی که در این جا برای مستغلات گنجانده اند و با آن عدم آشنائی و شناخت اسن کافی نیست و باید دولت در این زمینه اقداماتی مؤثر انجام می داد ، در مورد پرداختها می خواهم عرض کنم یا هزینه ها پرداختها دو قسمت است ،‌هزینه های جاری و هزینه های سرمایه ای . هزینه های جاری برای به اجرا درآوردن طرحهای عمرانی و خدمات رسانی به مردم پرورش و بررسی و تحقیق است اینها به هم پیوند دارد . اول برای اجرای خدمات رسانی و طرحهای عمرانی و بررسی و تحقیق و پرورش و آموزش لازم است . باید آموزش داد آنوقت این کار را کرد . در هدفهای دولت یک قسمتش گفته که « صرف منابع کشور در جهت سرمایه گذاریهای تولیدی زود بازده نا وابسته متکی بر تکنولوژی متناسب و نیروهای انسانی متخصص داخلی » اول باید آموزش داد بعد دنبال آن کارها رفت . آیا در بودجه ای که دولت تقدیم مجلس کرده است برنامه ای مشخص هست برای آموزش افراد متخصص برای به اجرا درآوردن این بودجه ؟ وزارت آموزش عالی ، وزارت آموزش و پرورش و سایر قسمت های دیگر مختلف آموزشی اینها آیا هماهنگی کرده اند ؟ ان تعداد افراد مورد نیاز را برای آینده در نظر گرفتها ند ؟ واحدهای مشخصی برای آموزش یا انواع آموزشهای مختلف و تخصصهای مختلف در نظر گرفته اند ؟ به عنوان نمونه من آموزش و پرورش را عرض می کنم یا دانشسراهای کشاورزی ،‌ هنرستانهای حرفه ای و صنعتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش اینها فردا باید جذب وزارت معادن و فلزات و یا وزارت صنایع سبک یا سنگین بشوند ولی آموزشش در وزارت آموزش و پرورش است . آیا بهتر نیست که هماهنگی بکنند ،‌ هر وزارتخانه ای نیروئی را که خودش می خواهد جذب بکند ، این را خودش آموزش بدهد . وزارت آموزش و پرورش باید کارش را منحصر به آموزش عمومی باشد . کارش چه ربطی به کشاورزی دارد ؟ آیا دانشسراها و دانشکده های کشاورزی باید زیر نظر وزارت کشاورزی انجام بگیرد یا مستقل در نظام گذشته دانشجو که از دانشکده کشاورزی بیرون می آمد موقعی که می رفت در وزارت کشاورزی کار کند بیگانه از کشاورزی بود . من این را عرض می کنم که دولت نباید دنباله روسیاست آموزشی بر اساس گذشته باشد . آموزش مثل ارتش ، ارتش خودش افراد را می گیرد و آموزش می دهد آنوقت آگاه می شود به مسائل داخلی خودش . رئیس ـ سعی بفرمائید بیشتر در متن بودجه صحبت کنید . شجاعیان ـ چشم ، و بعد آگاه است به مسائل همانجا این در زمینه آموزش . اما موقعی که آموزشی هماهنگ بود ،‌ مشخص بود ، ما می توانیم برنامه بررسی و تحقیق که این برنامه بررسی و تحقیق در تمام زمینه های هر وزارتخانه در بودجه گنجانده شده . هر وزارتخانه یک برنامه ای دارد به نام بررسی و تحقیق این افراد می خواهد ، فرض کنیم افرادش را هم مشخص کردند . توجه بکنید به چند وزارتخانه من اشاره می کنم ، در مورد چند وزارتخانه برنامه بررسی و تحقیق انجام شد . وزارت نیرو اینها هر ساله یک برنامه ای به نام بررسی و تحقیق دارند ، بودجه ای دارد ردیف دارد در بودجه ،‌ نمایندگان محترم سؤال کنید از وزارت نیرو آیا آب های زیر زمینی و یا آب های روان رودخانه یا چشمه و اینها آیا بررسی شده اند آیا اینها را دقیقا می شناسند ؟ هر موقع شما به ادارات آب مراجعه بکنید و بخواهید اینها نمی توانند به شما بگویند ، اصلاً شناخت ندارند که در هر قسمتی چقدر رودخانه هست یا وضعیت آب چگونه است ؟ بیگانه هستند با منطقه آنوقت در سال در بودجه دولت یک برنامه ای است به نام برنامه بررسی و تحقیق است که تحقیق و بررسی ارائه بدهند و بعد روز این بودجه بگذارند برای اجرا که متأسفانه این سلسله مراتب اصلاً رعایت نمی شود . هزینه های جاری برای به اجرا درآوردن طرحهای عمرانی و خدمات رسانی به مردم پرورش و بررسی و تحقیق است اینها به هم پیوند دارد . اول برای اجرای خدمات رسانی و طرحهای عمرانی و بررسی و تحقیق و پرورش و آموزش لازم است . باید آموزش داد آنوقت این کار را کرد . در هدفهای دولت یک قسمتش گفته که « صرف منابع کشور در جهت سرمایه گذاریهای تولیدی زود بازده نا وابسته متکی بر تکنولوژی متناسب و نیروهای انسانی متخصص داخلی » اول باید آموزش داد بعد دنبال آن کارها رفت . آیا در بودجه ای که دولت تقدیم مجلس کرده است برنامه ای مشخص هست برای آموزش افراد متخصص برای به اجرا درآوردن این بودجه ؟ وزارت آموزش عالی ، وزارت آموزش و پرورش و سایر قسمت های دیگر مختلف آموزشی اینها آیا هماهنگی کرده اند ؟ ان تعداد افراد مورد نیاز را برای آینده در نظر گرفتها ند ؟ واحدهای مشخصی برای آموزش یا انواع آموزشهای مختلف و تخصصهای مختلف در نظر گرفته اند ؟ به عنوان نمونه من آموزش و پرورش را عرض می کنم یا دانشسراهای کشاورزی ،‌ هنرستانهای حرفه ای و صنعتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش اینها فردا باید جذب وزارت معادن و فلزات و یا وزارت صنایع سبک یا سنگین بشوند ولی آموزشش در وزارت آموزش و پرورش است . آیا بهتر نیست که هماهنگی بکنند ،‌ هر وزارتخانه ای نیروئی را که خودش می خواهد جذب بکند ، این را خودش آموزش بدهد . وزارت آموزش و پرورش باید کارش را منحصر به آموزش عمومی باشد . کارش چه ربطی به کشاورزی دارد ؟ آیا دانشسراها و دانشکده های کشاورزی باید زیر نظر وزارت کشاورزی انجام بگیرد یا مستقل در نظام گذشته دانشجو که از دانشکده کشاورزی بیرون می آمد موقعی که می رفت در وزارت کشاورزی کار کند بیگانه از کشاورزی بود . من این را عرض می کنم که دولت نباید دنباله روسیاست آموزشی بر اساس گذشته باشد . آموزش مثل ارتش ، ارتش خودش افراد را می گیرد و آموزش می دهد آنوقت آگاه می شود به مسائل داخلی خودش . رئیس ـ سعی بفرمائید بیشتر در متن بودجه صحبت کنید . شجاعیان ـ چشم ، و بعد آگاه است به مسائل همانجا این در زمینه آموزش . اما موقعی که آموزشی هماهنگ بود ،‌ مشخص بود ، ما می توانیم برنامه بررسی و تحقیق که این برنامه بررسی و تحقیق در تمام زمینه های هر وزارتخانه در بودجه گنجانده شده . هر وزارتخانه یک برنامه ای دارد به نام بررسی و تحقیق این افراد می خواهد ، فرض کنیم افرادش را هم مشخص کردند . توجه بکنید به چند وزارتخانه من اشاره می کنم ، در مورد چند وزارتخانه برنامه بررسی و تحقیق انجام شد . وزارت نیرو اینها هر ساله یک برنامه ای به نام بررسی و تحقیق دارند ، بودجه ای دارد ردیف دارد در بودجه ،‌ نمایندگان محترم سؤال کنید از وزارت نیرو آیا آب های زیر زمینی و یا آب های روان رودخانه یا چشمه و اینها آیا بررسی شده اند آیا اینها را دقیقا می شناسند ؟ هر موقع شما به ادارات آب مراجعه بکنید و بخواهید اینها نمی توانند به شما بگویند ، اصلاً شناخت ندارند که در هر قسمتی چقدر رودخانه هست یا وضعیت آب چگونه است ؟ بیگانه هستند با منطقه آنوقت در سال در بودجه دولت یک برنامه ای است به نام برنامه بررسی و تحقیق است که تحقیق و بررسی ارائه بدهند و بعد روز این بودجه بگذارند برای اجرا که متأسفانه این سلسله مراتب اصلاً رعایت نمی شود . وزارت کشاورزی همین برنامه را دارد . باید ما مشخص بکنیم طبق یک روال معینی ، کشتمان را منطقه ای بکنیم ، سازمان آب و خاک به وسیله اداره خاک شناسی مشخص بشود و شناخته بشود . که برای کشت چه نوع محصولی اینها خوب است . اینها به کشاورزان برگردانده بشود و آموزش داده بشود . ولی متأسفانه در این رهگذر گامی برداشته نشده است . ولی بودجه اش هست اداره خاک شناسی می گوید که من خاک شناسی کرده ام ولی کجا است و نتیجه اش کجا هست ؟ در اداره خودشان لای دفتر و کتاب و دستکشان است باید نتیجه این کار به کشاورزی برگردد ،‌به کشاورز آموخته بشود و مشخص بشود که این زمینی را که می خواهید بکارید بازدهش چقدر است و برای چه نوع محصولی خوب است ؟ ولی متأسفانه بودجه برای اینها می گذارند و نتیجه ای ندارد . هدف از این طرحهای عمرانی ، استقلال اقتصادی است بالا رفتن تولیدات داخلی و استقلال اقتصادی و از بین رفتن وابستگی است عرض کردم بیشتر این طرحها با برنامه مشخصی برنامه ریزی نشده یعنی قبلاً آن مراحل اولیه ای باید انجام بگیرد ، آموزش و بررسی و تحقیق دقیق انجام نگرفته است که بتوانند روی ان برنامه ریزی بکنند . و این بودجه در جای معین خودش مصرف بشود در یک قسمت از هدفهای بودجه دولت گفته است که توزیع عادلانه اعتبارات سرمایه ای و اصل 48 قانون اساسی می گوید که در بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمد های ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استانها و مناطق مختلف کشور باید تبعیض در کار نباشد بطوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد آیا این توزیع اعتبارات سرمایه ای بر اساس این اصل از قانون اساسی و آن هدفهای اساسی بودجه تقسیم بندی شده ‌؟ آیا شناسائی دقیق بوده آن وقت این کار را کرده اند ، استان خراسان با آن همه گستردگی و وسعت که به اندازه یک کشوری است ( یکی از کشورهای اروپائی )‌ بودجه اش ششصد و نود و هشت میلیون و نهصد و هشتاد و پنج هزار و ششصد تومان است ولی استانهای کوچک ایران دو شهرستان سه شهرستان می بینیم اکثرا بودجه هائی دارند بالاتر از سیصد و نود و هشت میلیون تومان و تا مثلاً مرز 500 میلیون تومان هم دارند ، یک روز در روزنامه خواندم نوشته بود که در یزد یک جاده روستائی به طول 37 کیلومتر اسفالتش تمام شد جاده روستائی اسفالتش تمام شد . رئیس ـ بودجه امسال را بگوئید . شجاعیان ـ دو هفته پیش توی روزنامه نوشته بود آقای هاشمی . رئیس ـ آخر من می گویم آقایان این جور وقت مجلس را نگیرید . شجائیان ـ آقای هاشمی در توزیع بودجه اش اینطور نوشته اند در ناعادلانه بودنش می خواهم توضیح بدهم . این مربوط به سال گذشته هم هست . رئیس ـ آخر ما که گفتیم وقت نامحدود است اینجور هم نیست که شما تاریخچه دنیا را اینجا بیائید بگوئید اینجور بحث کردن که نمی شود . شجاعیان ـ آقای هاشمی اگر شما دیروز تشریف داشتید . رئیس ـ دیروز هم من گوش می دادم اینجور درست نبود آخر دارید می بینید نماینده ها حالا گوش می دهند به این حرفها که دارید وقت مجلس را تلف می کنید . شجاعیان ـ آقای هاشمی اگر من خارج از این چهارچوبه حرف زدم شما … رئیس ـ در چهار چوب حرف نمی زنید شما یک چیزهائی از اطراف دنیا اینجا می آورید این که نمی شود . شجاعیان ـ‌ من نمونه ای را می گویم من که نمی توانم همه را شرح بدهم . رئیس ـ به هر حال ما برای وقت مجلس بیش از این ارزش قائلیم . شجاعیان – ولی متأسفانه شما بر خوردتان ( همهمه نمایندگان ) رئیس ـ مثلاً آقای خلخالی حرفهایشان تمام نشده بود من امروز خواهش کردم که دیگر به حرفشان ادامه ندهند ایشان هنوز هم حرفشان ادامه داشت . شجاعیان ـ من ده دقیقه بیشتر نیست که صحبت می کنم . رئیس ـ میدانم ،‌ این سبک درست نیست ، این مردم از مجلس منتظر کارند ،‌ اینجور که درست نیست شجاعیان ـ‌ من که آقای هاشمی … رئیس ـ اینجا سی نفر اسم نوشته اند اگر بخواهند مثل شما صحبت کنند سی تا دوساعت می شود . شجاعیان ـ نه ، من دوساعت صحبت نمی کنم . رئیس ـ سی تا نیم ساعت هم باز می شود 15 ساعت مخالف اینجور که نمیشود . خواهش می کنم مختصر بگوئید حالا اگر وقت نطق پیش از دستورتان بود شما تند تند نوشته تان را می خواندید اما حالا نیم ساعت یک نفسی می کشید بعد یک جمله می گوئید اینجور که نمی شود . شجاعیان ـ چشم ـ خدا حافظ ( احسنت ـ احسنت )‌ رئیس ـ موافق دیگر را دعوت کنید و به آقایان بگوئید تشریف بیاورند داخل مجلس . ‌منشی ـ آقای موسوی خراسانی . زرهانی ـ آقای هاشمی این بی عدالتی است که یک نفر آزادی داشته باشد 2 ساعت خارج از موضوع حف بزند و یکی هم از همان جمله اول خفه شود . رئیس ـ هیچ کس آزادی ندارد دو ساعت حرف بزند ، و اینجور وقت مجلس را بگیرد من احساس مسؤولیت می کنم در مقابل وقت مردم و مجلس ، به این شیوه های شعارگونه هم نمی توانم تسلیم بشوم . بفرمائید یکی از نمایندگان ـ دیروز آقای خلخالی چرا خارج از موضوع صحبت کردند . رئیس ـ موقع صحبت آقای خلخالی دیروز که من توی جلسه نبودم من امروز از ایشان که هنوز بحثش تمام نشده خواهش کردم که دیگر ادامه ندهد . همه آقایان در بودجه حرف بزنید که ما بتوانیم استفاده بکنیم بعد تآثیر بگذاریم روی تبصره ها و روی آنها بعد پیشنهاد بدهیم . اختری ـ آقای هاشمی ایشان نیم ساعت صحبت کردند ببینید به همه مخالفین نمی ساعت می رسد وقت را بین همه مخالفین تقسیم کنید . رئیس ـ آخر وقت بودجه نامحدود است اگر آقایان ملاحظه بکنند . آخر مجلس هم خسته می شود چون می رسیم به یک نقطه ای که افرادی در آخر اسم نوشته اند و ممکن است حرفهای حسابی هم داشته باشند و نتوانند حرفشان را بزنند ، آقای موسوی بفرمائید . رئیس ـ ایشان که موافق بودند روی ضرورت بود که گفتند . عباسی فرد ـ صحبت نکردند . رئیس ـ همینقدر کافی بود ایشان می خواهند بگویند به عنوان ضرورت قبول دارند . تاجگردون ـ آقای هاشمی این انعکاس بسیار نامطلوب دارد در زمینه بودجه . رئیس ـ آقای موسوی تبریزی بفرمائید . یکی از نمایندگان ـ‌ آقای تاجگردون ولی نمی شود که اینجا سخنرانی کرد بایستی در زمینه بودجه باشد . تاجگردون ـ الان بیرون دارند می گویند سکوت می کنید . رئیس ـ برادران ببینید ما قبول داریم که بالاخره نماینده ها حرفهایی دارند می خواهند بزنند اما اینجور نمیشود این ورقه را ببینید تا پشتش آقایان اسم نوشته اند ( موسوی خراسانی ـ آئین نامه را اصلاً بفرمائید ) آئین نامه هم اینجور نیست ، طبق آئین نامه باید در موضوع صحبت کنید ، اینکه شما بیائید بگوئید مثلاً این انقلاب جا افتاده فلان افتاده است این که جزو بودجه نیست ( موسوی خراسانی ـ دیروز سه نفر به مدت پنج ساعت صحبت کردند ) من دیروز را گفتم حالا من می خواهم آئین نامه را اجرا بکنم آخر باید در موضوع باشد این ورقه پشت و رویش پر است هر یک از آقایان اگر بخواهید حداقل نیم ساعت این مقدمات را بگوئید می شود ؟ این که نمی شود . آدم باید روی وقت مجلس حساب بکند آقای موسوی تبریزی بفرمائید . موسوی تبریزی ـ بحث در بودجه سال 61 من در دو جهتش از نظر دو مقطع این بودجه مخالفت دارم و سعی می کنم که خیلی کوتاه خدمت نمایندگان محترم عرض بکنم یکی این است که اقتصاد کشور ما با ان وابستگی که در تمام شؤون داشته حتی تا خدماتش هم کارهای خدماتی هم یک نحوه وابستگی داشته بعد از گسستن این وابستگی اقتصاد ما که در تمام شؤون ان شاء الله‌ای وابستگی باید برطرف بشود این خودش یک عامل . عامل دوم ـ شرایط جنگ تحمیلی . عامل سوم ـ مسدود شدن منابع ارزی ما . عامل چهارم ـ تحریم اقتصادی که بر علیه کشور ما شد و چند تا از این عوامل دیگر باعث شد تورم در مملکت ما طوری باشد که من نمی دانم شاخص تورم را نمی دانم تحقیقا معین بکنم که چقدر الان تورم هست چند درصد تورم است ولی برادران و خواهران نماینده و مردم می بینند که تورم چقدر است این گزارش بانک مرکزی ایران است در رابطه با شاخص بهای عمده که حتی منحنیش را هم اینجا مشخص کرده است از سلا 57 تا سال 60 مقایسه شده برادرمان آقای بانکی اینجا تشریف دارند در بعضی موارد سیصد درصد و پنجاه درصد شاخص بهای کالای عمده بالا رفته پس سیصد یا سیصد و پنجاه درصد نسبت به سال 57 تا سال 60 در عرض این سه سال سیصد و پنجاه درصد در بعضی موارد شاخص بهای کالا بالا رفته است این منحنی است که خود بانک مرکزی این را داده است در مقایسه شاخص بهای ان زمان . آن وقت این بودجه ما با آن وضعیتی که نظر کمیسیون را دیروز شنیدید نظر کمیسیون این بود که ما ان هزینه های جاری و هزینه های عمرانی پیشنهادی دولت را نمی توانیم کم بکنیم و اگر کم بکنیم به حد رکود یا به حد تعطیل تبعات مسائل اجتماعی و سیاسی دارد فلذا آنها به هیچ وجه کم شدنی نیست من در اینجا به کمیسیون محترم برنامه و بودجه می گویم شما که می گوئید هزینه های جاری و هزینه های عمرانی پیشنهاد دولت قابل کاهش نیست ما پارسال و امسال هم مسائلی در همین بودجه داریم که پارسال برای مطالعه یک شهرک در خود آذربایجان از ان ده درصد صرفه جویی بودجه که نمایندگان هم نظارت داشتند 20 میلیون ریال برای مطالعه شهرک صرف شده است این رقم بودجه را ما اگر از بودجه امسال کم بکنیم ان پروژه هائی که در دست اجرا است و اجرا شده بخواهند مثلاً آنها را ادامه بدهند ولی هیچ پروژه ای امسال شروع نکنند در هیچ جای استانها این نه ، به رکود می کشاند نه ، به اصطلاح بیکاری را اضافه می کند و نه جنبه سیاسی دارد و ملت ما می دانند این شعار نیست که من می دهم این را ملت می دانند عملاً ثابت کرده اند با تمام شرایط فعلی مملکت اینها تحمل دارند ، تحمل دارند که وظیفه شرعی شان را دارند عمل می کنند شما در مسأله جنگ اگر امروز ملاحظه بکنید می بینید اکثر مخارج جبهه ها و پشت جبهه ها را همین ملت محروم ستمدیده دارد اداره می کند برای اینکه تکلیف شرعیش است برای اینکه انقلاب ، انقلاب اسلامی است اگر این رقم برنامه را ما در بودجه امسال بخواهیم تعطیل بکنیم نباید داشته باشیم این به هیچ جای عالم برخورد نمی کند و نه بیکاری افزایش می یابد نه تبعات اجتماعی و نه تبعات سیاسی دارد این از نظر هزینه های عمرانی مملکت است اگر ارقامش را یکی یکی بنشینیم بررسی بکنیم . در ان هزینه های عمرانی مملکت آن مقداری که حتی یک میلیارد یا دو میلیارد هم باشد نگوئیم یک میلیارد و مثلاً دو میلیارد اینطور است اینها را منها بکنیم نظر کمیسیون برنامه و بودجه این است که هزینه های جاری مملکت را از نظر حقوق کارمندان نمی شود کم کرد نود درصدش بله ، همینطور است یعنی کارمند بدبخت بیچاره ای که چهار هزار تومان پنج هزار تومان شش هزار تومان امروز در این مملکت حقوق می گیرد ضروری ترین زندگانی را با این شش هزار تومان نمیتواند تأمین بکند اما آن دو سه مورد را که اشاره کردند شرکت های ملی نفت ایران پتروشیمی و بعضی جهات یک مثالی من یادم افتاد ( این مثال را بگویم )‌ به پرستو گفتند آیا یک سال را دست داری یا ده سال را ( البته یک را لفظا کشیدند )‌ یک سال را همینطور بلند گفتند ده سال را بلافاصله آیا یک سال را دوست داری یا ده سال را ان خیال کرد گفت یک ساده که با این درازی است معلوم می شود از ده سال بیشتر است ،‌ گفت یک سال . آنجا برادران نظر کمیسیون را که تشریح می کرد گفت . اگر ما بیائیم از این حقوق های کلان شرکت نفت که از 15 هزار تومان بالاتر است از بیست هزار هم بالاتر است فعلاً هم در استانهای ما استانداریهای ما افرادی هستند که 15 هزار تومان 20 هزار تومان حقوق می گیرند آنها را اگر می خواهیم کسر بکنیم دو تا مطلب گفتند یکی اینکه آنها با آن وضعیت زندگی کذائی عادت کرده اند اگر یک دفعه آنها را قطع بکنیم زندگی کذائی شان به هم می خورد . ثانیا ان می شود معمولا 35 میلیارد ،‌ 35 میلیارد هم چیزی نیست من می گویم این که می گوید ان معمولا می شود 35 میلیارد شما که از هر شیشه بطری در کمیسیون برنامه و بودجه 4 ریال الی 12 ریال مالیات می خواهید بگیرید آن را حساب بکنید ببینید آنجا گفت ده میلیارد می شود ، ان ده میلیارد را کشیده گفت اولاً آن 35 میلیارد را از آن حقوقهای کلانی که الان در شرکت نفت ما هست ، در پتروشیمی ما هست در بعضی از ارگانهای مملکتی ما هست که حقوق کلانی را دارند می برند آنها را بخواهیم کم بکنیم می شود 35 میلیارد ریال چیزی نیست ان 35 میلیارد ریال آهسته بگوئیم ده میلیارد را بلند بگوئیم که آنجا اگر این مالیات را بگیریم ده میلیارد می شود . این یکی . 2 ـ شما می گوئید چند نفری که در این مملکت از زمان رژیم منحوس پهلوی مال ملت را چاپیدند مال ملت را غارت کردند با حقوق 25 هزار تومان سی هزار تومان عادت کرده اند بر ان زندگی اگر بخواهیم آنرا قطعش بکنیم یک مرتبه زندگی شان افت می کند یعنی اشل زندگی شان افت می کند خوب ، شما وقتی که در چاره جوئی زندگی یک عده معدودی هستید اقلا در چاره جوئی زندگی یک ملتی که قیام کردند ، و برای خدا قیام کردند باشید ، شما با این مالیاتهاتان که الان تبعاتش را خواهم گفت ، با این مالیاتهاتان همان ملت پا برهنه که در نماز جمعه و آنها که می گوئید تکبیر بگوئید می روند پشت بامها الله اکبر می گویند ،‌ نماز جمعه را آنها پر می کنند بازار را آنها تعطیل می کنند خیابان را آنها تعطیل می کنند ان مردمی که همیشه در خدمت انقلاب است با این ده دوازده رقم مالیاتی که الان خواهم گفت زندگی آنها با این تورمی که از قبل داشتیم آیا تغییر پیدا نمی کند ؟ یک کارگر که الان حقوق قانونی کار 64 تومان یا 63 تومان است بفرمائید در بازار آزاد 150 تومان می گیرد بعد از این تورم و یک تورم دیگری که از همین کارگر که 15 میلیون 20 میلیون زندگی شان زندگی کارگرانه است ، زندگی شان به حداقل زندگی است شما بعد از این تورم می خواهیم آن کارگری که 150 تومان حقوق می گیرد یک مرتبه 150 تومانش می شود 75 تومان شاید از نظر ارزش 60 تومان بشود با ان اجناسی که عرضه می شود این را حساب نمی کنید ؟ می گوئید اگر ما آن حقوقهای کلان شرکت نفت و پتروشیمی را قطعش بکنیم زندگی آنها دگرگون می شود آنها عادت کرده اند خوب ،‌ این ملت بدبخت چه چاره ای دارند بکنند شما می گوئید آنجا نمی توانیم ولی اینجا می توانیم مالیاتهائی بیاوریم شما این مالیاتها را از هر گردن کلفتی بگیرید آخرش به گرده ایم مردم بدبخت خواهد رفت ( یکی از نمایندگان ـ پیشنهاد بدهید ) پیشنهاد هم می دهم . اما هزینه های جاری مملکت نظر کمیسیون این بود که هزینه های مملکت را چه در آن ضررهائی که شرکتهای دولتی یا کارخانجات دولتی میدهند آنها را و حقوق کارمندان را من در بعد آن ضررها که کارخانجات دولتی ضرر میدهد ، برادران ما باید آن کسی که متخلف در این کارخانجات هست و دارد ضرر میدهد کارخانه ماشین سازی تبریز که کارگرانش شب و روز دارند کار می کنند و غیر از حقوق کارگر چیزی هم نمی برند محصول کارخانه ها هم همینطور قیمتی که پارسال و از پیار سال بوده است از آن هم بالاتر فروش می رود بعد آخر سر ضرر میدهد من نمی دانم چرا این ضرر باید باشد ؟ آیا کارگر ها بیتشر کارمزد می گیرند آیا محصول کارخانه ماشین سازی تبریز قیمتش افت کرده قیمتش تنزل کرده است ؟ نه ،‌ پس دولت باید برود آن متخلف را که در کارخانه ماشین سازی تبریز یا تراکتور سازی یا کارخانه ذوب آهن یا کارخانجات دیگر هست برود آن را پیدا بکند دولت چرا از اول خودش را در یک مسیری می اندازد که ما مجبوریم یک مقدار از جیب این ملت بدبخت بیچاره مفلوک بگیریم ضرر کارخانجات در مملکت را بدهیم الان تراکتورسازی که در تبریز هست تراکتور به نوبت است چه آنهائی که یوگسلاوی و یا از چکسلواکی خریده اند یا آن تراکتوری را که خود تبریز تولید می کند قیمتش هم نسبت به پارسال خیلی بیشتر است کارگرانش هم اضافه نشده است کارمندانش هم اضافه نشده است حقوق کارگران هم همان حقوق 64 تومان و اینها است ولی می بینیم در آخر سال ضرر میدهد دولت باید برود ببیند آن آدمهای متخلف که در آنجا موجب ضررکارخانه است او را پیدا بکند به جای آنکه در عرض سال ، در طول سال 12 ماه از اول 61 تا آخر 61 جیب این ملت را خالی بکند باید بروند ان متخلف را پیدا بکنند این هزینه ای جاری مملکت را در رابطه با پرداخت ضررهای شرکتهای دولتی ، کارخانجات دولتی بروند متخلف را پیدا بکنند اینطور هم نمی شود گستره ای هم نیست حساب ریاضی دو دو تا چهار تا است شما ببینید من الان این لیستی را که از این لایحه بودجه درآورده ام ده مورد یازده مورد است که دولت می خواهد به عنوان مالیات بگیرد شما حساب بکنید ببینید این ده دوازده مورد مالیاتی که دولت باید امسال بگیرد تا این بودجه امسال را تأمین بکند این ضررش نسبت به تورم بیشتر است ؟ یا اگر از بانک مرکزی بخواهد وام بگیرد بیشتر است ؟ دیروز نظر کمیسیون گفته شد اگر از بانک مرکزی دولت برای هزینه سال 61 وام بگیرد این قهراً یک مقدار اسکناس جدید در بازار می آید و قدرت خرید را بیشتر می کند قدرت خرید را که بیشتر کرد تورم ایجاد می شود این استدلال آنها بوده است قدرت خرید را بیشتر کردن تورم ایجاد میکند مطلبی است درست اما چند درصد تورم ایجاد می کند ؟ بیست درصد اما اگر این مالیات ده دوازده گانه که برای زندگی عادی مردم است اگر بخواهند این را از مردم بگیرند حتما صددرصد حساب ریاضی دو دوتا چهار تا است این مستقیما از جیب مصرف کننده خواهد رفت آن و قت این تورمش بیست درصد نه ، سی درصد نه شاید چهل درصد پنجاه درصد تورم ایجاد بکند ببینید یک بطری از محصولات زمزم پپسی کولا یا مثلاً کوکاکولا یا چیزهائی که هست 4 ریال بگیرند فروشنده می گوید آقا برو دارم 4 ریال مالیات میدهم برای این ! به عنوان 4 ریال مالیات دادن 4 ریال هم خودش سود رویش می آورد 4 ریال هم چیز دیگر یک وقت می بینید به دست مصرف کننده به دو تومان سه تومان هم نمی رسد این بهانه را سودجوها آنهائی که سودجو هستند آنها همیشه پی این بهانه ها می گردند یک وقت برادرمان آقای سحابی می گفتند از این تجار باید مالیات بگیریم بلی ، من هم میگویم مالیات بگیریم اما مالیات را باید طوری گرفت که آن تجار گردن کلفت ، آن تاجر ماده پرست اگر شما هر چه از او مالیات بگیرید آن آخرش می آید روی آن جنسی که یا وارد کرده است یا تولید می کند این را باید حساب کرد از گردن کلفت مالیات گرفتن آسان است ولی وقتی که شما از آن گردن کلفت مالیات گرفتید مالیات قهراً می آید روی آن کاری که و خدماتی که و تولیدی که عرضه می کند بر ملت می آورد روی آن سود ان هم جائی نرفته ده درصد پانزده درصد هم که بگوئید ،‌ می گوید چشم ، فرض کنید در یک جنس ده تومانی اگر از او ده تومان مالیات بگیرید آن می شود برایش 20 تومان در درصد هم سود می گیرد می فروشد به 22 تومان درواقع آن ده تومان مالیات را هم از آن مصرف کننده بیچاره بدبخت ما گرفته ایم از گذرنامه از سیگار از مالیات نقل و انتقال اتومبیلها ده تا 50 درصد از تولیدات صنعتی داخل ده تا 50 درصد از تولیدات صنعتی داخل من نمی دانم واقعاً کمیسیون برنامه و بودجه نسبت تورم درصد این را حساب کرده یا حساب نکرده ؟ و آن طوری که می گویند از این مالیاتها با این وضعیتی که دارد در بودجه پیشنهادی دولت نبوده است در کمیسیون اضافه کرده اند . راه آهن دولتی ، اوراق ثبتی ، اوراق بهادار ، از اینها مرتب به عنوان مالیات بگیرند تا بودجه را تأمین کنیم . این را خواهید دید که خدا نکند بودجه با این وضعیتش تصویب بشود و ان شاء الله هم تصویب نمی شود . این تورم شدید ایجاد می کند . ملت ما کاری ندارد ملت ما واقعاً ایستاده اند . تحقیقاً ایستاده اند . زنی که پسرش در جبهه شهید شده بود آورد گردنبندش را به واسطه یک نفر به من داد که خدمت امام بدهم که اماما من می خواهم ثابت بکنم . خدمت امام بردم ،‌ امام هم فرمود من قبول کردم ،‌ به خودش بدهید ، مردم اینطور ، با تمام مشکلات اقتصادی مملکت خودشان را تطبیق میدهند و یک ذره به قول ما اف هم نخواهند گفت . اما بالاخره انصاف هم خوب چیزی است . اما بالاخره محاسبه هم خوب چیزی است . اما بالاخره باید یک کاری بکنیم . شما ببینید الان از جمله تبلیغات ما بر علیه کشور عراق و حکومتی بعثی و ملعنتی صدام تکریتی است که می گوئیم تورم در کشورشان اینقدر شده است . خوب فردا ما برای آنها که ضد انقلاب هستند ، برای آنها که در پی این انقلاب نشسته اند و می خواهند از رگ و ریشه بخشکانند ، برای آنها آتوی تبلیغاتی ندادیم با این تورمی که در مملکت هست یا خواهد بود ؟ مورد هفتم راه آهن دولتی ایران کرایه یک قسمت از بارها را که از بند 8 و بنده 5 است گفته است بند 8 هم مثل بند 5 باید اضافه بشود . شما ببینید آن بودجه خدمتتان است . دری ـ این مربوط به ذغال سنگ است که برای ذوب آهن اصفهان حمل و نقل می شود ، برای نشان دادن قیمت واقعی . شما توجه ندارید که چه می گوئید . ابولفضل موسوی ـ مسأله دوم من این است که اصل این بودجه ، بافت این بودجه ،‌آن روز خدمت برادرمان آقای بانکی هم گفتم ، بافت این بودجه از این جهت است که بودجه های استانی و بودجه های ملی را اینطور تقسیم کردن ،‌ به نظر من درست نیست . یعنی غیر از آن چیزهائی که در استان باید توسط استاندار برای مملکت بودجه بشود و هزینه و صرف بشود برود ، یک رقم بودجه های ملی را که به اصطلاح از مرکز هدایت میشود ، این را ما باید به قدر امکان کم بکنیم . برود روی بودجه های استان . به دو دلیل . یکی اینکه این اصل تمرکز را می آورد و سیاست ما سیاست به اصطلاح جمهوری اسلامی ایران با اصل تمرکز سازگار نیست که تمام قدرتها یک جا متمرکز بشود و بعد بخواهند مملکت را اداره بکنند . دوم اینکه اگر بودجه ملی مثلاً از تهران بخواهد هدایت بشود در فلان جای بندر عباس همان که برادرمان بانکی گفتند که دارند لوله کشی می کنند برای گاز و اینها ،‌ این از تهران هدایت بشود از اینجا تا به آنجا هدایت بشود . دستهای زیادی می خواهد تا او را کنترل بکند و او را به مرحله اجرا دربیاورد . اما در خود استان این وسائط قطع می شود و از این طریق هم صرفه جویی برای بودجه مملکت ما است که قهراً آن چیزی که از تهران ، از بودجه های ملی تا بندرعباس هدایت بشود . نثلا تا هوراند آذربایجان بخواهد یک راه سازی بکند . از مرکز هدایت بشود ، این وسائط و ایادی زیادی می خواهد ، هزینه می خواهد ،‌ خرج می خواهد ، پول می خواهد ، اما اگر این از طریق استان بخواهد اداره بشود قهراً وسائط و هزینه هم کم می شود و این یک صرفه جوئی صحیح در بودجه ما است . این را باید دولت ان شاء الله در این بودجه ملاحظه بکند . بودجه های استانی و ملی را طوری تنظیم بکنند که موجب تمرکز و موجب اینکه بیشتر هزینه باشد ، نباشد . این دو بعد مخالفت من با این بودجه است والا اصل بودجه ما قطعا لازم داریم و اینکه منبع درآمد در این بودجه یکی نفت را قرار داده است . حالا من از آن بعدش وارد نمی شوم . الان نفت از 30 کمتر است ، چقدر کمتر است ، به آن بعدش وارد نمیشوم . این را خودشان می دانند . چون یک سلسله مسائل سیاسی هم هست نمی خواهم وارد بشوم . تازه این بودجه را با این وضعیتش بخواهند نفت را منبع درآمد این بودجه قرار بدهند ، با این وضعیت فعلی سیاسی نفت ما که هست . من فکر نمی کنم جبران بکند ، این بودجه را تآمین بکند . حالا آن بعدش را نمی خواهم عرض کنم . اما اصل بودجه . باید در مملکت ، حکومت اسلامی بودجه داشته باشد ، من معتقدم اگر از احساسات آتی مردم برای بودجه استفاده بکنند بهتر از این است که به اصطلاح از قوه قهریه به عنوان قانون و آقا بالا سر بودن و به عنوان قوه قهریه از آن استفاده بکنند . امروز این ملت ما آن قدر آماده هستند ، اگر بدانند امام امت اراده دارد ، میل قلبی دارد بر اینکه منهای خارج ضروری بقیه را باید در راه انقلاب بدهد ، میدهد . حتی به دولت هم می دهد . به جنگ هم می دهد و به تمام شؤون انقلاب ما اینها میدهند ، از این راه استفاده کردن که از راه احساسات و عاطفه هست . بهتر از این است که از قوه قهریه استفاده بکنیم . من مخالفتم در بودجه از این دو جهت است که امیدوارم ان شاء الله این دو جهت هم برطرف بشود پیشنهاد من این است . این مالیاتها که از طرف کمیسیون برنامه و بودجه پیشنهاد و تصویب شده است اینها را منهایش بکنیم . بروند سراغ آن مالیاتها که باید گرفته بوشد . قانونی است و باید بگیرند . شما برادرها و خواهرهای عزیز ببینید امروز در مملکت مااز نظر مسکن دولت یک قرأن مالیات عایدش نمی شود . یک قرأن دولت از نظر مالیات مسکن عایدش نمی شود ، چرا ؟ برای اینکه قانونی که در مجلس تصویب شده است ، آن را برده اند یک جوری کرده اند یا نکرده اند . حالا آن بعدش از کار ندارم . ده سال را چه کار کرده اند ؟ شتر مرغش کردند . وقتی که می گویند بیا بپر ، می گوید من شترمرغم ببخشید . بیا بار بردار می گوید من شتر نیستم . الان در این مملکت خانه ها معامله می شود . در همین تهران ، در تمام شهرهای ایران خانه ها معامله می شو د. مردم معامله می کنند می روند در آن می نشینند ، از چهارصد هزار تومان تا دو میلیون ، سه میلیون معامله می شود فقط کسی که اینجا زیاد دیده است دولت است که نمی تواندمالیات بگیرد ،‌ چرا ؟ برای اینکه سیاست مسکنش درست نیست . برای اینکه سیاست مسکنش صحیح نیست . الان این فرشی که در مملکت ما است ، ارز مملکت است . نمایندگان محترم ، بعد از نفت الان عاید مملکت ما عبارت از فرش ایران است . که متأسفانه دارد در بازارهای دنیا یواش ، یواش بازارش را از دست می دهد . باید برای این یک فکری اساسی کرد . این فرش را شما پارسال و امسال من تحقیقاً از این اطلاع دارم . فرش سه هزار تومانی پارسال الان شش هزار تومان شده است . فرش ده هزار تومانی پارسال الان بیست ، بیست و پنج هزار تومان شده است . این چه شده است ؟ برای اینکه این قاچاق چیهای فرش بعد از آنکه ما راه را برای اینها بستیم وقتی دو نفر غیر وارد قیمت فرش معین می کنند یعنی فی می زنند ،‌ از این طریق ما مردم را وادار می کنیم و یک عده سودجود هم که در مملکت ما هست و از آن طرف از ضد انقلاب داخل و خارج هدایت می شوند . اینها دست به دست هم می دهند مرتب فرشهارا با قیمت گزاف می خرند . و از مرزهای مملکت قاچاقی بیرون می کنند . چرا اینها را اینطور کردند ؟ باید این را درست کرد . از این طریق مالیات خیلی عاید دولت می شود . مرتب دارد این فرشهای گران قیمت رااز مملکت ، از مرزهای زمینی و غیر زمینی دارند خارج می کنند چرا؟ برای اینکه ما سیاست مرزیمان طوری تنظیم شده است که راه را برای اینها باز گذاشته ایم این درواقع تقصیر خود ما است که راه را برای اینها باز گذاشته ایم . مالیات از طریق معاملات مسکن ،‌ مالیات از طریق تجارتها و صادراتی که می شود . مخصوصاً فرش . وخصوصاً آن چیزی که اقتصاد مملکت بعد از نفت وابسته به آن است . اینها را ما رها کرده ایم . همه اش گل و گشا گذاشته ایم دروازه ها را باز گذاشته ایم . مرزها را باز گذاشته ایم زمینه را برای قاچاقچی و اینها درست کرده ایم . معامله روی کاغذ را وضع و زمینه اش را درست کرده ایم الان آمده ایم می گوئیم آقای کارگری که شما می خواهید در وسط تابستان ، در جلو آفتاب یک شیشه از مشروبات غیر الکلی بخورید ،‌ یک دانه پیپسی اگر خوردید ، باید دوازده ریال مالیات بدهید . باید کمرت هم بشکند . این را باید درست کرد . مالیاتهائی که اضافه شده است . کمیسیون اضافه کرده ،‌ آنها را باید از این بودجه زد و رفت سراغ آن مالیاتها که از قدیم الایام از این ملت می گرفتند و الان هم می توانند به طرز صحیح بگیرند و اگر چهار سال قبل از این مالیات یک چیزی بر دولت دادند حرام بود . برای اینکه غاصبانه بود و حکومت غاصبان حتی اگر کار حق هم بکند ، باطل بوده است . چون حکومت غاصبانه کار حقش هم باطل است . مضمون روایت این است که : فما اخذ آنچه که اخذ کرده است سخت و حرام است ولی امروز مردم بر این حکومت حقی که زیر بنای حکومت اما زمان (ع) است ، هر چه بگوئید باید بدهند . نمی توانند تخلف بکنند . تخلف از حکم حکومت ، حکم جمهوری اسلامی حرام است و جایز نیست . اما آنها که از سابق بوده است ، همه آنها را نادیده گرفته ایم . آمده ایم سراغ اینکه از این کارگر برای یک شیشه پیپسی کولا که می خواهد بخورد ، دوازده ریال یا چهار ریال از او مالیات بگیریم . ( خلخالی ـ چهار ریال یا دوازده ریال )شما آقای خلخالی مثل اینکه بودجه را مطالعه نفرمودید از چهار ریال تا دوازده ریال . هر لیتر چهل ریال تا صد و بیست ریال حدوداً هر شیشه بطری چهار ریال الی دوازده ریال می شود . ( خلخالی ـ شما که مطالعه کرده اید معلوم می شود این ارقام را نفهمیده اید ) خوب حالا این نظر شما است . ولی نظر خود من این است که خوب فهمیدم و نظر شما را تخطئه می کنم که دیروز نظراتتان را فرمودید . بهرحال کن نظرم این است . برادرمان نوشته اند در رابطه با جنگل و اینها که یک منبع عظیم درآمد دولتی است که این را همینطور گذاشته اند . ما الحمدالله از نظر منابع طبیعی واقعاً غنی هستیم . همان هفتاد تن طلا که دیروز برادرمان آقای خلخالی می گفتند اگر به طرز صحیح می گفتند (‌نمیدانم هفتاد تن هست یا نیست ) بخواهند آن را استخراج بکنند من حساب کردم صد و چهل میلیارد تقریباً پول آنها می شود و هکذا جنگلها و هکذا منابع طبیعی دیگر . اینها را اگر بطرز صحیحی ادا بکنند من فکر می کنم بودجه به این روزگار نمی افتد . و ان شاء الله این ملت ما هم تا آخر خواهند ایستاد . خلخالی ـ من گفتن هفت تن ولی ایشان می گویند هفتاد تن . رئیس ـ موافق بعدی تشریف بیاورند آقای فخرالدین موسوی بفرمائید . فخرا الدین موسوی ـ بطوری که برادران گرامی بهتر می داند موضوع بحث در بودجه سال 61 یک موضوعی است که همه نمایندگان مطالعه فرموده اند و کاملا بررسی شده است و حدود دویست و سی و چهار ساعت روی ان کار شده است ،‌از طرف دولت و نمایندگان محترم عزیز . مخالف و موافق خیلی حرفها زدند . ای بسا اگر به بعضی از موضوعات من اشاره کنم ، تکرار باشد . تضییع وقت شود . ولی برادرمان در باره مخالفت این بودجه فرمودند دو بعد دارد . من به بعد اول جواب می دهم و بعد دوم را به موافق دیگر واگذار می کنم . حاصل فرمایشات ایشان در مخالفت این بود چنانکه اگر ما این مالیاتها را به گردن گلفتها یا مستضعفین یا کارمندان یا کارگران ببندیم تورم بیش از حد می شود . و اگر چنانچه از بانک مرکزی وام بگیریم ، استقراض کنیم این تورم کمتر می شود یا کم می شود . قره باغ ـ آقای هاشمی در قانون بودجه نویسی بحث کنند یا در خود لایحه بودجه بحث می کنند ؟ رئیس ـ اینها در لایحه است . این متن بودجه است . فخرا الدین موسوی ـ ایشان مخالفت کردند من دارم جواب می دهم . قره باغ ـ اشاره کنند که اصلاً در این لایحه چه چیزی است . رئیس ـ همین است دیگر . در لایحه آیا مثلاً از منبع اعتبار بانکی استفاده بکنیم یا از بستن مالیات . این جزو بودجه است . بفرمائید . فخرا الدین موسوی ـ ایشان مخالف هستند جواب می گویند ، طوری نیست . بلی ، من این را می گویم . می گویم از گردن کلفتها نگیریم چرا ؟ از برای اینکه باز صدمه اش به طبقه مستضعفین می رسد چرا ؟ از برای اینکه این خودش مالیات را داده است . روی جنس می کشد و علاوه بر این یک منفعت کلانی هم بالایش می‌ آورد ،‌پس بیچاره مستضعف است که مالیات می دهد یعنی هیچ غیر مستضعفی استفاده نمی کند . فقط خریدار خود مستضعفین هستند من این را می گویم . می گویمما چنانچه از مخابرات و قسمت مواصلات و به اصطلاح کارخانجات آن شیشه هائی که در کارخانه درست می شود یا آنهائی که شربت یا از آن چیزهائی که مایع است می خورند ،‌آیا به واسطه چهار قرآن دادن برای مستضعف کمرشکن است ؟ و اما پارچه ای که متری پنج تومان بود . سی یا پنجاه تومان شده است در اینجا کمرشکن نیست . علاوه بر این اگر ما قسمتهای نسبی را ملاحظه کنیم این را ما خواهیم دید . ما بگوئیم ای بانک مرکزی به ما وام بده و هر مقداری که دلمان بخوهد برای ما اسکناس چاپ کن آیا بازده این گرفتن ها چه خواهد بود . ؟ چطور این را کارسازی و پرداخت خواهیم کرد ؟ من از ایشان سؤال می کنم . در موقع جعل مالیات ما بازاء دارد آنکه می خورد ، آنکه راه می رود ،‌ انکه نامه می فرستد ، آنکه فرضاً تمبر یا اسناددولتی را می گیرد ، در مقابل همان کاغذها پول می دهد و تورمی که اگر نسبتاً باشد باز بدهکاری ندارد و اما بر خلاف اینکه اگر ما از بانک گرفتیم ، اوراق زیاد شد در مقابل کدان منبع ، در مقابل کدام درآمد این پولهائی که در سال 61 قرض کردیم در سال 62 پرداخت خواهیم کرد ؟ باید انسان یک چیز را بگوید ما بازاء داشته باشد . درست است تورم هست و تورم جهانی است . مخصوصاً در کشور ما که انقلاب شده است و این چهار پنج تبعات را دنبال داشته است ، رکود نسبی بخشهای اقتصادی و نسبتاً افزایش بیکاری هست ، تورم و افزایش شدید حجم پول هست . کمبود ذخایری هست ،‌از برای اینکه دولت طاغوت زیربنای ارز را منبع عظیم نفت قرار داده بود . وقتی که خریدار ندارد یا به صرفه ما نیست که در مقابل جهانخواران نفت مان را رایگان بدهیم . مسلم است این تبعات را خواهد داشت بامحاصره اقتصادی که هست یا کاهش نسبی ، کارآئی که در مردم و آنهائی که مسئولیت دارند نسبتاً هست . اینها هست و اما ، ما اگر بخواهیم در بودجه سال 60 از آن مالیاتها نمی پردازند از برای اینکه ادارات ، در مشاغل دولتی یا وابسته به دولت هستند ،‌شصت میلیارد ریال مالیات می دهند و اما گردن گلفتها ، تاجرها آنهائی که نسبتاً امر معاششان خوب است طبقه مستضعف را نمی گویم ، دستفروش را نمی گویم ،‌بیچارگان را نمی گویم ،‌« رزق جدید یوم جدید »‌آنهائی که در مقابل بیست سال معامله و تجارت حقوقی نپرداخته مالیات هم نداده اند . گفتم « بینک و بین الله » چقدر مالیات داری ؟ گفت به اسم سه ، چهار نفر نوشته ایم ، مالیاتی تعلق نمی گیرد . پس آیا معقول است بیچاره آنهائی که در ادارات کار می کنند سر هر ماه هفتصد تومان ، هشتصد تومان ،‌دو هزار تومان ،‌سه هزار تومان ، نسبت به آن حقوقهائی که دارند ، کلان و غیرکلان آنها پرداخت کنند . زیر نظر دولت است . می بینید آقای فلانی دوازده هزار و نیم گرفته است . پس هفتصد و پنجاه تومان مالیاتش است و اما ای تاجری که در یک ماشین ، چهل هزار ، پنجات هزار منفعت کردی ، آن هم مالیات سالی یکبار است . آنها پانزده میلیارد ریال مالیات می دهند . ولی آنهائی که مشاغل دولتی در ادارات دارند ،‌بیچاره رئیس ـ همین است دیگر . در لایحه آیا مثلاً از منبع اعتبار بانکی استفاده بکنیم یا از بستن مالیات . این جزو بودجه است . بفرمائید . فخرا الدین موسوی ـ ایشان مخالف هستند جواب می گویند ، طوری نیست . بلی ، من این را می گویم . می گویم از گردن کلفتها نگیریم چرا ؟ از برای اینکه باز صدمه اش به طبقه مستضعفین می رسد چرا ؟ از برای اینکه این خودش مالیات را داده است . روی جنس می کشد و علاوه بر این یک منفعت کلانی هم بالایش می‌ آورد ،‌پس بیچاره مستضعف است که مالیات می دهد یعنی هیچ غیر مستضعفی استفاده نمی کند . فقط خریدار خود مستضعفین هستند من این را می گویم . می گویمما چنانچه از مخابرات و قسمت مواصلات و به اصطلاح کارخانجات آن شیشه هائی که در کارخانه درست می شود یا آنهائی که شربت یا از آن چیزهائی که مایع است می خورند ،‌آیا به واسطه چهار قرآن دادن برای مستضعف کمرشکن است ؟ و اما پارچه ای که متری پنج تومان بود . سی یا پنجاه تومان شده است در اینجا کمرشکن نیست . علاوه بر این اگر ما قسمتهای نسبی را ملاحظه کنیم این را ما خواهیم دید . ما بگوئیم ای بانک مرکزی به ما وام بده و هر مقداری که دلمان بخوهد برای ما اسکناس چاپ کن آیا بازده این گرفتن ها چه خواهد بود . ؟ چطور این را کارسازی و پرداخت خواهیم کرد ؟ من از ایشان سؤال می کنم . در موقع جعل مالیات ما بازاء دارد آنکه می خورد ، آنکه راه می رود ،‌ انکه نامه می فرستد ، آنکه فرضاً تمبر یا اسناددولتی را می گیرد ، در مقابل همان کاغذها پول می دهد و تورمی که اگر نسبتاً باشد باز بدهکاری ندارد و اما بر خلاف اینکه اگر ما از بانک گرفتیم ، اوراق زیاد شد در مقابل کدان منبع ، در مقابل کدام درآمد این پولهائی که در سال 61 قرض کردیم در سال 62 پرداخت خواهیم کرد ؟ باید انسان یک چیز را بگوید ما بازاء داشته باشد . درست است تورم هست و تورم جهانی است . مخصوصاً در کشور ما که انقلاب شده است و این چهار پنج تبعات را دنبال داشته است ، رکود نسبی بخشهای اقتصادی و نسبتاً افزایش بیکاری هست ، تورم و افزایش شدید حجم پول هست . کمبود ذخایری هست ،‌از برای اینکه دولت طاغوت زیربنای ارز را منبع عظیم نفت قرار داده بود . وقتی که خریدار ندارد یا به صرفه ما نیست که در مقابل جهانخواران نفت مان را رایگان بدهیم . مسلم است این تبعات را خواهد داشت بامحاصره اقتصادی که هست یا کاهش نسبی ، کارآئی که در مردم و آنهائی که مسئولیت دارند نسبتاً هست . اینها هست و اما ، ما اگر بخواهیم در بودجه سال 60 از آن مالیاتها نمی پردازند از برای اینکه ادارات ، در مشاغل دولتی یا وابسته به دولت هستند ،‌شصت میلیارد ریال مالیات می دهند و اما گردن گلفتها ، تاجرها آنهائی که نسبتاً امر معاششان خوب است طبقه مستضعف را نمی گویم ، دستفروش را نمی گویم ،‌بیچارگان را نمی گویم ،‌« رزق جدید یوم جدید »‌آنهائی که در مقابل بیست سال معامله و تجارت حقوقی نپرداخته مالیات هم نداده اند . گفتم « بینک و بین الله » چقدر مالیات داری ؟ گفت به اسم سه ، چهار نفر نوشته ایم ، مالیاتی تعلق نمی گیرد . پس آیا معقول است بیچاره آنهائی که در ادارات کار می کنند سر هر ماه هفتصد تومان ، هشتصد تومان ،‌دو هزار تومان ،‌سه هزار تومان ، نسبت به آن حقوقهائی که دارند ، کلان و غیرکلان آنها پرداخت کنند . زیر نظر دولت است . می بینید آقای فلانی دوازده هزار و نیم گرفته است . پس هفتصد و پنجاه تومان مالیاتش است و اما ای تاجری که در یک ماشین ، چهل هزار ، پنجات هزار منفعت کردی ، آن هم مالیات سالی یکبار است . آنها پانزده میلیارد ریال مالیات می دهند . ولی آنهائی که مشاغل دولتی در ادارات دارند ،‌بیچاره ها مستأصل هستد ،‌آنها شصت میلیون ریال . باید این ملاحظه کرد ، آیا از عدل و انصاف دور نیست ، آنکه در این کشور زندگی می کند . بهترین ماشین را سوار می شود و بهترین زندگی را فراهم آورده هیچ مالیات ندهد و اما آن بیچاره کارگر یا بیچاره کارمند چقدر به اصطلاح اقساط را پشت سر گذاشته و چقدر به اصطلاح پرداخت خواهد کرد ،‌او چه کار بکند ؟ علی کل حال من دو پیشنهاد دارم از برای اینکه بودجه ما ، بودجه ایده آل باشد یک راهش این است . این را برادرمان آقای بانکی هم صحبت کردیم . آن این است . آنهائی که نسبتاً تولیدی هستند و بازده شان خیلی سریع و زود است و علاوه بر آن ناوابستگی هم دارد . مانند گاز در گاز رسانی کشور که بنا است 60 شهر را زیر پوشش گاز ببرد ، ما اگر فقط این طرح را اجرا کنیم ،‌آیا احتیاجی و نیازی به سوخت داریم ؟ خیر . آن نفت سفید و سایر چیزهائی که از خارج وارد می شود ، ارزمان در جیبمان هست و علاوه بر این کشوری که محرومیت ها دیده . زجرها کشیده . همیشه زیر ستم بوده است اقلا به نان و نوائی می رسد و کارخنجات به حرکت در می آید . مانند . اگر چنانچه به شصت شهر لوله کشی شود ، بازدهی آن جزمی است . کلیه کارخانه ها و صنایع را به حرکت در می آورد ، به ویژه در استانهای سردسیر مانند کردستان ، آذربایجان شرقی ، که ضرورتش احساس می شود . اضافه بر آنکه از نظر سوخت شهرها و روستاها تأمین می شود . بی نیاز می کند از جمیع چیزها ، حمل و نقل و تریلی و کانتینر و همه اینها را از بین می برد . در این باره من نمی خواهم وقت آقایان را بگیرم ، از برای اینکه شاید اشخاصی باشند و بهتر صحبت کنند و نیاز داریم و واقعاً در متن مسأله هستند . مثل ما در حاشیه و هامش قرار نگرفته اند این چند تذکرات یا چند عرایض را عرض می کنم و به عرایضم خاتمه می دهم . در باره گازسانی ،‌اکیپ اول قبل از آقای عرضی برای گازرسانی به غرب کشور که کردستان و آذربایجان شرقی وغربی را زیر پوشش قرار می داد ، یک وقفه ای حاصل شد . آن وقفه این بود . نوشته بودند ،‌با وجود حذف گازرسانی به شهرهای اردبیل ، تبریز ،‌ارومیه و دیگر شهرهای شمال غرب کشور به علت کاهش اعتبار در سال 1360 ،‌معهذا بررسی مقدماتی گازرسانی به شهرستان اردبیل با همکاری ذیقیمت نماینده محترم آن شهرستان در اوایل سال جاری انجام گردید . قرار بود مهندسین مقدماتی طراحی و مهندسی تفصیلی آن توسط متخصصین شرکت ملی گاز آغاز گردد . لیکن متأسفانه به علت حذف طرح از بودجه سال 60 فعالیتهای مربوط به طراحی مهندسی به آینده موکول شد . می خواستم اینرا بگویم . الحمدالله رفتیم پیش آقای غرضی (‌خدا حفظش کند )‌. گفت شما هیچ نترسید و مشغول باشید . دو باره به کار انداختند . ان شاء الله الرحمن اگر چنانچه آقای سرداری برگشته باشد ،‌لوله هائی که برای گاز صرف خواهد شد سی درصدش در کشور خومان تولید میشود . هفتاد درصدش را آورده اند و ان شاء الله الرحمن از طریق آستارا ،‌اردبیل ، تبریز ، اورمیه و غرب کشور اگر ما این را ملاحظه کنیم ، بازدهی اش چه مقدار است چقدر سریع است . یا به اصطلاح ایشان آن تأسیسات کود شیمیائی که در شیراز هست و بازدهی اش صد در صد است . یعنی نود و پنج درصد کارهایش انجام یافته است و اما صدی پنج آن مانده است . اگر کشاورزان ماکود شیمیائی داشته باشند ، نیازی به وارد کردن غلات نخواهیم داشت . و دیگر البته از برای اینکه آقای بانکی جواب خواهند داد و در آخر خیرختام خواهند بود . از برای او عرض میکنم . نیازهائی که ما داریم حالا ظرف دو دقیقه ،‌اینها را عرض میکنم . یکی گاز است ، یکی کشتار گاه اردبیل است . یا اینکه نامه اش است . در تاریخ 30/3/60 و چرم مغان اردبیل ، سدسازی منطقه ، تکمیل دانشکده کشاورزی است که اول دو میلیون تومان برای آن منظور شده بود . در حالتی که بیست میلیون در ان جلسه کمیسیون برنامه وبودجه بررسی و پیش بینی شده بود . ولی شنیدم الحمدالله آن هم هفده میلیون شده است ، امیداوارم این سال 61 برای آنهائی که در این زمینه خیلی کار کرده اند و شب و روز کوشا بوده اند جزای خیر داده و ما راه هم به ساحل نجات و پیروزی کامل ان شاء الله برساند . رئیس ـ متشکر ، مخالف بعدی را دعوت کنید . ‌منشی ـ آقای خوشنویس بفرمائید . خوشنویس ـ با سلام به روح پاک حضرت زهرا ( س ) ، به رهبر کبیر انقلاب و شهیدان راه حق و جانبازان . و با سپاسگزاری از ملت شهید پرور ایران … من به نوبه خود از مساعی دولت و مسئولان آن به دست اندرکاران کاران تهیه بودجه که آنرا قبل از شروع سال به مجلس داده اند تشکر می کنم و یا علم مشکلاتی که در این راه وجود دارد ایرادات خود را که انگیزه مخالف اینجانب با بودجه سا بشرح زیر اعلام می کنم . یک ـ‌اصل جامعیت بودجه : بودجه ای که به این شکل ارائه شده است همه بودجه کشور نیست نه هزینه ای که بیش از سه هزار میلیارد ریال است هزینه کل کشور است و نه درآمدش که با کسری نسبت به هزینه پیش بینی شده است درآمد کل کشور است . کاشخانجات دولتی ، بانکها ، که کلاً شرکتهای دولتی نامیده می شوند در اینجا منعکس نیست آنها ظاهراً تهاتری عمل میکنند یعنی خوددر می آورند و خود خرج می کنند و گاهی که کمبود دارند به سراغ بودجه کل می آیند و در موارد نادری هم به بودجه کمک می کنند ولی هزینه و درآمد آنها در بودجه منعکس نیست . در صورتیکه آنها با سرمایه دولتی کار میکنند و ثانیاً درآمد و هزینه آنها از نظر محاسبات اقتصادی و اثر در گردش پول و ریختن پول در اجتماع و تهیه و توزیع و خیلی چیزهای دیگر اثر میگذارد . نیامدن آنها دربودجه کل کشور با اصول بودجه نویسی تباین دارد . بعبارت دیگر که سال پیش هم یکی از برادران اصول بودجه را در صحبتهای خود چنین ذکر می فرمودند که با اصل جامعیت بودجه سازگار نیست البته مشکلاتی وجود دارد . ولی یادتان نرود که اینچهارمین بودجه بعد از انقلاب است که به قوه مقننه اعلام می شود . ( 58 و 59 به شورای انقلاب ارائه شده است ) دو ـ‌ هدف و عملیات دولت با توجه به تعریف بودجه . در تعریف بودجه چه درکتابهای علمی و هم در قانون محاسبات عمومی چنین آمده است که باموازین عقلی هم چنین متصور است . بودجه برنامه مالی دولت است که برای یکسال مالی تهیه و حاوی پیش بینی درآمد ها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها برای انجام عملیاتی که منجر به وصول به هدفهای دولت می شود . سازندگی قرار گیرد که ان شاء الله بااستفاده از اعتماد و اعتقاد مردم به فعالیتهای جهاد سازندگی که نتیجه واقعاً گذشت و فداکاری مسئولین و افرادیاست که تاکنون در جهاد کار کرده اند و می کنند می باشد حرکت سریع تری در پیشرفت ایجاد شود . چهار ـ از کل اعتبار سه هزار میلیارد ریال بودجه سال 61 اعتبار استانها مجموعاً در جاری و عمرانی 734 میلیارد ریال است یا بعبارت دیگر در اختیار استانهاست و بقیه دراختیار وزارتخانه ها . درست است که در جواب خواهید فرمود مقداری در فعالیت دستگاههای مرکزی برای استانهاست وبه استانها حواله می شود از جمله ارتش ، شهربانی ، ژاندارمری و دادگستری ولی باید سعی می شد در توزیع کار و مالا اعتبار آنها به استانها توجه بیشتر میشد تا از ایجاد تهرانی به این بزرگی و فقط یک حوزه مصرف بزرگ کاسته شود .از طرفی رقم کل بودجه سال 1361 چندان فرقی باسال 1360 نکرده استولی اعتبار استانها در سال 1360 برای عملیات جاری و عمرانی به ترتیب مجموعاً 867 میلیون ریال بود . یعنی برای سال 1361 معادل 133 میلیون ریال کمتر شده است . پنج ـ خارج از جداول این قانون که مجموعاً بیش از سه هزار میلیارد ریال است 400 میلیارد ریال آن برای خرید کالاهای اساسی و 200 میلیارد ریال برای کمک به راه اندازی و گسترش کارخانجات تولیدی و صنعتی و کشاورزی از طریق بانک مرکزی اعتبار داده میشود این پولی است که در اقتصاد کشور ریخته میشود و باید در متن بودجه آورده می شد ، نه در تبصره های 2 و 3 و تازه این سؤال مطرح می شود که بانک مرکزی این پول را از مجا پرداخت میکند .اگر از مازاد درآمد دولت بوده باز قابل توجیه است ولی در حالیکه دولت خودش هم برای جبران کسر بودجه بسراغ سیستم بانکی می رود آیا فکر نمی کنید که بایستی نسبت به افزایش درآمد های کشور فکر اساسی بشود . شش ـ طبق ماده 12 و 20 قانون بودجه و بودجه بایستی اعتبار طرحهای عمرانی به مجلس ارائه شود چرا اعتبار منظور در تبصره 8 به مقدار 7/58 میلیارد ریال طرحهایش معلوم نیست ؟ چرا ازشمول قانون محاسبات معاف است ؟ مگر هزینه ای که می کنند نباید سند داشته باشند اگر بعضی از مواد قانون محاسبات عمومی مانع کند شدن دستورات است آنرا حذف بکنند یا از آن استثنا بشود . و چنین است وضع بعضی از تبصره ها که به استناد آنها مواردی از قانون محاسبات عمومی مستثنی شده و چیزی جایگزین آن نشده است مگر امضای رئیس دستگاه و امضای پرداخت کننده خوب ، چگونه به این حسابها رسیدگی خواهد شد که آیا در جای خود مصرف شده است یا نه ؟ دستوری که در قسمت آخر اصل 55 بیان شده است که البته دیوان مسئول این است . هفت ـاعتباری که به مبلغ 2/1 میلیارد ریال باستناد تبصره 9 در اختیار هیأت وزیران برای انجام هزینه های ضروری پیش بینی شده است در حقیقت نمی دانم اسمش همان اعتبار ضروری و سری است و میزان ان زیاد است و باید مجلس از کم و کیف این اعتبار با خبر باشد . سال گذشته 50 میلیون تومان بود . هشت ـ آئین نامه ای که در مورد نحوه خرج در تبصره 12 ذکر شده است بایستی با دیوان محاسبات هم در میان گذاشته شود که راه حسابرسی و رسیدگی آن تعیین شود . و در سایر تبصره ها نیز این موضوع رعایت بشود . نه ـ‌برخلاف ماده تبصره 29 که پرداخت حداقل حقوق را به افراد آماده به خدمت تجویز کرده است من پیشنهاد می کنم که افراد آماده به خدمت فقط حقوق خود را بگیرند آنهم حداکثر سه ماه و بعد از آن نصف تا شش سازندگی قرار گیرد که ان شاء الله بااستفاده از اعتماد و اعتقاد مردم به فعالیتهای جهاد سازندگی که نتیجه واقعاً گذشت و فداکاری مسئولین و افرادیاست که تاکنون در جهاد کار کرده اند و می کنند می باشد حرکت سریع تری در پیشرفت ایجاد شود . چهار ـ از کل اعتبار سه هزار میلیارد ریال بودجه سال 61 اعتبار استانها مجموعاً در جاری و عمرانی 734 میلیارد ریال است یا بعبارت دیگر در اختیار استانهاست و بقیه دراختیار وزارتخانه ها . درست است که در جواب خواهید فرمود مقداری در فعالیت دستگاههای مرکزی برای استانهاست وبه استانها حواله می شود از جمله ارتش ، شهربانی ، ژاندارمری و دادگستری ولی باید سعی می شد در توزیع کار و مالا اعتبار آنها به استانها توجه بیشتر میشد تا از ایجاد تهرانی به این بزرگی و فقط یک حوزه مصرف بزرگ کاسته شود .از طرفی رقم کل بودجه سال 1361 چندان فرقی باسال 1360 نکرده استولی اعتبار استانها در سال 1360 برای عملیات جاری و عمرانی به ترتیب مجموعاً 867 میلیون ریال بود . یعنی برای سال 1361 معادل 133 میلیون ریال کمتر شده است . پنج ـ خارج از جداول این قانون که مجموعاً بیش از سه هزار میلیارد ریال است 400 میلیارد ریال آن برای خرید کالاهای اساسی و 200 میلیارد ریال برای کمک به راه اندازی و گسترش کارخانجات تولیدی و صنعتی و کشاورزی از طریق بانک مرکزی اعتبار داده میشود این پولی است که در اقتصاد کشور ریخته میشود و باید در متن بودجه آورده می شد ، نه در تبصره های 2 و 3 و تازه این سؤال مطرح می شود که بانک مرکزی این پول را از مجا پرداخت میکند .اگر از مازاد درآمد دولت بوده باز قابل توجیه است ولی در حالیکه دولت خودش هم برای جبران کسر بودجه بسراغ سیستم بانکی می رود آیا فکر نمی کنید که بایستی نسبت به افزایش درآمد های کشور فکر اساسی بشود . شش ـ طبق ماده 12 و 20 قانون بودجه و بودجه بایستی اعتبار طرحهای عمرانی به مجلس ارائه شود چرا اعتبار منظور در تبصره 8 به مقدار 7/58 میلیارد ریال طرحهایش معلوم نیست ؟ چرا ازشمول قانون محاسبات معاف است ؟ مگر هزینه ای که می کنند نباید سند داشته باشند اگر بعضی از مواد قانون محاسبات عمومی مانع کند شدن دستورات است آنرا حذف بکنند یا از آن استثنا بشود . و چنین است وضع بعضی از تبصره ها که به استناد آنها مواردی از قانون محاسبات عمومی مستثنی شده و چیزی جایگزین آن نشده است مگر امضای رئیس دستگاه و امضای پرداخت کننده خوب ، چگونه به این حسابها رسیدگی خواهد شد که آیا در جای خود مصرف شده است یا نه ؟ دستوری که در قسمت آخر اصل 55 بیان شده است که البته دیوان مسئول این است . هفت ـاعتباری که به مبلغ 2/1 میلیارد ریال باستناد تبصره 9 در اختیار هیأت وزیران برای انجام هزینه های ضروری پیش بینی شده است در حقیقت نمی دانم اسمش همان اعتبار ضروری و سری است و میزان ان زیاد است و باید مجلس از کم و کیف این اعتبار با خبر باشد . سال گذشته 50 میلیون تومان بود . هشت ـ آئین نامه ای که در مورد نحوه خرج در تبصره 12 ذکر شده است بایستی با دیوان محاسبات هم در میان گذاشته شود که راه حسابرسی و رسیدگی آن تعیین شود . و در سایر تبصره ها نیز این موضوع رعایت بشود . نه ـ‌برخلاف ماده تبصره 29 که پرداخت حداقل حقوق را به افراد آماده به خدمت تجویز کرده است من پیشنهاد می کنم که افراد آماده به خدمت فقط حقوق خود را بگیرند آنهم حداکثر سه ماه و بعد از آن نصف تا شش ماه و اگر تکلیفشان روشن نشد بی حقوق باشند . زیرا که شنیده ام افرادی مخصوصاً راههائی را انتخاب می کنند که آماده به خدمت بشوند و پولی هر ماه داشته باشند و خود دنبال کار آزاد بروند . ده ـ از مواردی که در ابتدای سخن گفتم که دولت دنبال کسب و درآمد برود یکی هم اخذ شهریه از دانش آموزانی که استطاعت داشته باشند می باشد . شما وقتی مالیات را بر دوش آنسرمایه داران بزرگ میگذارید ، کسانی که پول و ثروت کلان دارند هیچ از این طرف این حساب را نمی کنید که اینها می توانند برای فرزندان خودشان که در مدارس اسلامی و دولتی که همه در آن حرف دارند تحصیل میکنند یک شهریه ای هم از آنها بگیرید البته درآمد اختصاصی دولت درست نکند ، بلکه به درآمد کلی کشور ریخته بشود . این امر سابقه دارد وبرای بعضیها حتی در سال چند هزار تومان هم اثری ندارد . البته باید ضابطه درست کرد . یازده ـ تبصره 31 هم از ان حرفها است . برادران عزیز تقسیم کنید بیاورید مجلس بداند آخر از این نمایندگان، مردم انتظار دارند که وقتی مورد سؤال قرار می گیرند بتوانند جواب بدهند که کجا ، چه چیز داریم و چزا ؟ دوزاده ـ در تبصره 53 باز هم یکصد میلیون تومان نمی فرمائید چکار می خواهید بکنید ؟ وام بدهید ؟ آیا برگشت میشود ؟ کمک می کنید ؟ کجا ؟ آیا باز هم در تهران ؟ حداقل پیشنهاد می دهم آئین نامه اش را بیاورید مجلسی تصویب بکند . سیزده ـ در تبصره 55 معادل 640 میلیون تومان به شرکتهای تابعه سازمان گسترش کمک میشود . چه بازدهی دارد ؟ یا فقط کمک به پرداخت حقوق کارکنان آنها می شود ؟ اصولاً می دانید که شرکتهای تابعه سازمان گسترش یعنی چه ؟ در سال 1345 کارخانجاتی که بدهی داشتند و بازده نداشتند ،‌صاحبانشان بردند و خوردند بعد دولت تحویل گرفت که راه اندازد و تکلیف آنها را روشن کند . خوب 15 سال می گذرد تکلیف آنها را روشن کنید . چهارده ـ در تبصره 61 می فرمائید نهادها آئین نامه خرج درست کند سه سال است در بودجه ها این حرف گفته شده است . بفرمائید چرا تا حال درست نکرده اند ؟ اگر درست کرده اند چرا باز هم بیان شده است ؟ پانزده ـ در بعضی از تبصره ها ذکر شده است که گزارش عملکرد‌ آنها در سه ماه یا شش ماه به مجلس داده شود . در بودجه سال 1360 هم چنین مواردی به تعداد چندین فقره ذکر شده است آیا چنین گزارشی به مجلس داده شده است ؟ دنباله مطالب مربوط به برنامه اجرائی است ، از نظر عقلائی و براساس موازین اسلامی ،‌تخصیص بیت المال به موارد هزینه برنامه دولت بایستی با توجه به نیازهای جامعه تدمین شود . نیاز جامعه را دستگاههای اجرائی به وسایل مختلف ممکن است احساس کنند که مهمترین آنها نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی یا بانکهای اطلاعاتی و شوراهاست که بعداً تشکیل خواهند یافت . حالا من سوالم این است : 1ـ آیا وزرا محترم دفتری دارند که آنچه تا بحال بصورت تذکر در جلسات علنی مجلس از طرف نمایندگان محترم مجلس ارائه شده است در آنجا ثبت و ضبط و بررسی شده باشد . ظواهر امر نشان می دهد که بلی ولی عملیات درباره خود بنده نه . 2ـ آیا وزیری مربوط یا واحدی مربوط از طرف وزارتخانه ای خاص به نماینده خاص رجوع و نظر خواهی کرده است که اینکار در حقیقت اولین قدم تحقیق وزارتخانه یا دستگاه اجرائی مسئول می تواند باشد ؟ من در مورد خودم می گویم که چنین نبوده است . پس این برنامه ها از کجا جوشیده است اگر بفرمائید دنباله برنامه های گذشته است و ناچاراً‌ادامه می دهم که مورد قبول نمی تواند باشد . اگر تجدید نظری در آنها شده است که باز در تجدید نظرش از چه کسی نظر خواهی فرمودید ؟ در صورتیکه مقداری از این برنامه ها جدید است ، من نماینده از چگونگی احراز ضرورت آنها لااقل در منطقه انتخابی خودم بی خبرم . امیدوارم ان شاء الله در سنوات آینده دستگاه اجرائی برای پیشنهاد کارهائی که می خواهد اجرا کند قبلاً بررسی های بیشتری از طرق صلاحیتدار بعل بیاورد . ارائه برنامه برای عملیات عمرانی . هزینه های عمرانی را در بودجه در داخل برنامه ها گذاشته و دستگاه مجری آنها را معین کرده اید . حالا در پیوست شماره یک بودجه که طرحهای عمرانی نامیده اید حالت اول و حالت دوم گذاشته اید و می خواهید به استناد تبصره 16 اعتبارات ارائه شده را با فاصله بین 818 میلیارد ریال و 1087 میلیارد ریال جابجا کنید . حالا ما که تصویب کننده هستیم کدامش را تصویب می کنیم . خود نمی دانیم . مگر چنین چیزی هم می شود ؟ شما که یک ماه دیگر اجرای بودجه را شروع می کنید و ان شاء الله موفق هم باشید آیا نمی دانید چکار خواهید کرد ؟ خوب اگر میدانید آنرا حالا بفرمائید. برنامه ریزی یعنی قدرت پیش بینی . اگر چینن ضعیف باشید در اجرایش هم شک است زیرا معمولا کارهای مشکل که اغلب ضرورت بیشتر هم دارند در اجرا معطل می ماند آنوقت شما اعتبار آنرا به کاری که انجامش آسان است بکار می برید و کار ضروری انجام نمی شود . و به این دلیل ایناجازه صحیح نیست و اما : در حالیکه چینن اختیاری دارید و می گیرید دیگر چرا ؟ در سایر ردیف ها (‌مراجعه شودبه صفحات 21 و 22 قسمت هشتم )‌ 1ـ 7/51 میلیارد ریال برای طرحهای جدید . 2ـ 5 میلیارد ریال برای عملیات اضطراری عمران روستاها . 3ـ‌30 میلیارد ریال برای فعال نمودن صنایع کوچک . جمع 7/86 میلیارد ریال یعنی کل اعتبارات عمرانی را شما می خواهید خودتان هر طور صلاح دانستید و هر کجا صلاح دانستید خرج کنید بدون اینکه مجلس اطلاع داشته باشد و بدون اینکه از حالا برنامه داشته باشید . و اگر هم بگوئید قسمتی از اینها مربوط به مناطق جنگ زده است قابل قبول نیست . زیرا برای آن اعتبار 400 میلیاردی دارید . خرج های کلان برای تهران . به برنامه های مربوط به آموزش عالی نگاهی بفرمائید . ارقام به توسعه دانشگاهها در تهران را جمع بزنید . 25 میلیون ریال برای مهندسی ، ده میلیون ریال برای علوم ، 25 میلیون ریال ادبیات ، 213 میلیون ریال تهران ، 215 میلیون ریال ملی ، 10 میلیون ریال شریف ، 10 میلیون ریال پلی تکنیک ، 128 میلیون ریال علم وصنعت که مجموعاً 638 میلیون ریال می شود . اینهمه می گوئیم بس است برای تهران خرج نشود ولی باز دانشگاههای تهران را توسعه میدهید . حالا خود همین توسعه دادن ، خود همین ساختمان سازی کارگر و بنا و استاد کارها را به تهران می ریزد بعدش تمام استادان را در تهران کار ایجاد می کنید . بیائید بجای اینها بیشتر دانشگاههای شهرستانها را تجهیز کنید حتی قوی تر اینکه بعضی از رشته ها را حداقل تادرجه لیسانس از تهران به شهرستانها منتقل کنید . درجات تخصص در تهران بماند . بگذارید مدتی هم اولاد تهرانی ها برای تحصیل به شهرستانها بروند و ببینند که زمینه اجتماعی ، فرهنگی چقدرمطابق با فطرت است ،‌هوای سالم هم دارد . شاید بعد از تحصیل در آنجا بمانند نه به تهران بیایند و تابلو بزنند وآنوقت مجلس در زیر فشار بماند که اینها را به شهرستانها سرازیر بکند همینطور مرکز تربیت معلم و یا حتی مرکز نهادهای انقلاب اسلامی از جمله بنیاد شهید و وزارت ارشاد به قم یا ساوه فعالیت اصلی وزارت علوم مثلاً به همدان منتقل کنید ( چه مانعی دارد مدتی هم این متقاضیان تحصیل در فرنگ و مصرف کنندگان ارز کشور برای اخذ اجازه بروند همدان ) ( البته وزراء و مسئولین آنها در یک دفتر محدود در تهران تشریف داشت . ) و اقداماتی نظیر اینها که هر چه بتوانیم این نیروی مصرف کننده را از تهران لااقل به شهرستانها سوق دهیم . موردی دیگر : کمک به شهرداری تهران معادل ( 2/3 میلیارد ریال ) . باز هم بگوئیم به تهران نمی دهیم ،‌ولو برای آبادانی جنوب تهران باشد . آیا به همین مقدار که برای آبادانی شهرهائی مثل اردبیل که کلا از جنوب تهران عقب تر هستند اعتبار داده اید ؟ که نه . بدانید هر قدر تهران را آباد کنیم آنقدر باهجوم جمعیت نتیجه معکوس می گیریم . یعنی ویرانتر می شود . هم از نظر کمی مثل مسأله ترافیک ،‌هوا ، کمبود آب و غیره و هم از نظر کیفی مثل غریبه بودن همه مردم نسبت به هم ، غریبه بودن همسایه ها و تالی فاسد این غریبه بودنها ،‌از جمله مسائل امنیتی و جا دادن خانه های گروهی و تیمی . پس چرا در شهرستانهای ما این همه خانه هیأت رئیسه تیمی و گروهی وجود ندارد . این دلیل بر همین است که دولت چه خرج دارد در تهران می کند . شما حساب بکنید اگر با یک هواپیمائی از نازی آباد و جنوب تهران عکس برداری بکنید و یک عکس برداری دیگر هم از مرکز استان آذربایجان شرقی یعنی تبریز هم بکنید نازی آباد خیلی زیباتر است اما چنین لانه هائی در شهرستانها وجود ندارد بهمین دلیل است . باز هم تهران ، شرکت واحد اتوبوسرانی تهران 7/2 میلیارد ریال . بیائید این شرکت واحد را بخ چند منطقه تقسیم کنید . بدهید به شرکتهای تعاونی که از خودرانندگان و کارکنان و احتمالا سرمایه گذاران دلسوز . بگذارید کار کنند و سود ببرند نه اینکه ریخت و پاش و حقوق بگیر درست کنید و همه ساله هم از بودجه کل کشور برای تهران کمک کنید . پیشنهاد اصلاحی از نظر شکلی 1ـ عنوان طرحهای ملی هم زمان باطرحهای استانی صحیح به نظر نمی رسد زیرا طرحهای استانی هم برای ملت است . مخصوصاً سوء استفاده هایی که در گذشته از عنوان ملی شده است پیشنهاد می کنم عبارت « طرحهای ملی » به « طرحهای بزرگ »‌تبدیل شود . 2ـ جمع اعتبارات دستگاهها و ردیف ها در قسمت چهارم بودجه بجای اینکه در آخر اعتبارات ردیف ها یعنی صفحه 77 بیاید در صفحه 69 آمده است و مطالعه کننده را تا مدتی گمراه می کند ، اصلاح شود . 3ـ‌اعتباراتی که دستگاههای دولتی در ماده 16 خود منظور نموده اند : بطوریکه می دانید طبق شرحی که در ماده 16 جایگزین شده است : ماده 16 بعنوان کمک به بخش عمومی یعنی یک دستگاه دولتی تعریف شده است . اینکه یک دستگاه دولتی بعنوان کمک به یک دستگاه دولتی دیگر پولی پرداخت کند چه مفهومی دارد . وقتی دستگاه کمک گیرنده هم دولتی است و وظایف مشخص تصویب شده را انجام می دهد چرا بنام خودش در بودجه اعتبار منظور نشود . بنابراین تقاضای حذف اعتبارات منظور شده در ماده 16 کلیه دستگاهها را می نمایم . و بجای آن اگر لزومی دارد بنام خود دستگاه اعتبار منظور شود . مسأله فوق در مورد : وزارت دادگستری ، وزارت دارائی ، وزارت کار ، وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، وزارت ارشاد اسلامی ، دانشگاه تهران ، انستیتو علوم تغذیه ، وزارت آموزش و پرورش ، سازمان پژوهش و برنامه زیری ، وزارت بهداری ، اینها بیاورند ببینیم به کدام دستگاه می دهند ؟ اگر مشروع هست که ان شاء الله هست ،‌ بنام خودشان بیاورند . تبصره های 77 و 78 و 79 که جدیداً اضافه شده اند اینها مربوط به تشکیلات ومجوز دستگاهی است و به بودجه ارتباطی ندارد . در ردیف 110 هزار ، بودجه ای مبلغ نه صد میلیون ریال برای وزارت دارائی درآمد اختصاصی درست کرده اند البته در کمیسیون و این کار خلاف تصمیم کلی است و بتدریج درآمد اختصاصی ایجاد کردن رسم می شود و در نتیجه بودجه را تحت تأثیر قرار می دهد پیشنهاد میکنم این اعتبار حذف و وزارت دارائی اگر موارد خرجی دارد که از اعتبارات جاری نمی تواند تأمین و خرج نماید از اعتبار دولت استفاده نماید . اعتبار دولت برای همین کارهاست . با عرض تشکر و معذرت . رئیس ـ متشکر . ‌منشی ـ آقای حسینی نیا . حسین نیا ـ من همه سعی خودم را خواهم کرد که عرایضم را در چند جمله خلاصه کنم . نظام پوسیده شاهنشاهی رفت و جمهوری اسلامی آمد و به دنبال آن اداراتی را که بزرگترین بودجه ما را می بلعیدند برای ما بمیراث ماند. مجلس شورای اسلامی که تصمیم گیرنده واقعی سرنوشت مملکت است برای تغییر نظام اداری که بلعنده بیشترین بودجه کشور است تصمیمی نگرفت . اکنون آن سیستم اداری زیادتر شده ،‌بنیادهای دیگری نیز تأسیس شده است بنیاد شهید ، سپاه پاسداران ، جهاد سازندگی ، کمیته امداد امام ،‌ بنیاد مسکن اینها بر سیستم اداری کشور سنگینی می کنند همه بر این توافق داریم که در یک سیستم اقتصاد سالم بودجه جاری نباید از بودجه ثابت و عمرانی زیادتر باشد ، این یک امر بدیهی است ما در سیستم بودجه خودمان می بینیم که 70 درصد از بودجه ما را سیستم اداری یعنی بودجه سیستم اداری می بلعد . بودجه جاری آنرا می بلعد که سی درصد به مردم ما خدمت کند یعنی بودجه عمرانی ما سی درصد از بودجه ما را تشکیل می دهد . ولی همین سی درصد نیز جذب نمی شود و نیمی از ان تا آنجا که ما می دانیم جذب نمی شود یعنی 15 درصد و بنابراین بالنسبه خواهیم دید که 85 درصد از بودجه ما جذب بودجه جاری می شود تا 15 درصد به مردم ما خدمت بکند . شما که این سیستم اداری را می بینید ، می دانید پس چرا برای دگرگونی این سیستم اداری فکر نمیکنید ( یکی از نمایندگان ـ موافق هستید یا مخالف )‌موافقم ، پس چرا برای این سیستم فکری نمی کنید شما که وزارت کشاورزی را شما که وزارت امور اقتصادی و دارائی را ، شما که وزارتخانه های دیگر را اجازه ماندن می دهید اکنون باید چنین بودجه ای را تصویب بکنید و ما ناچار به تصویب چنین بودجه ای هستیم ما که در اینجا می آئیم و حرف می زنیم ، هر ساله همین حرف را تکرار می کنیم چه مانعی دارد که طرحی بدهیم تا وزارتخانه هائی که نمی توانند کار بکنند و قدرت کارآئی ندارند از صفحة تاریخ کشور ما بروند حالاکه وزارت کشاورزی هست ، وزارت دارائی هست . وزارتخانه های دیگر هستند ، چطور شما می توانید که بودجه آنها را تصویب نکنند و با تصویب بودجه های آنها چطور میتوانید به این بودجه اشکال بکنید . اشکالهائی که در این زمینه مطرح هست . جزئی است و می توان با طرح در جزئیات به مشکلات آنرسید . اما با کل بودچه چگونه روبرو خواهید شد ؟ با کل آن چگونه برخورد خواهید کرد ؟ شما به جای اینکه سیستم اداری را دگرگون بکنید یک سیستم اداری دیگری را نیز بر این بودجه تحمیل کرده اید اکنون می آئید و بر سیستم بودجه انتقاد می کنید . چه انتقادی بر این سیستم بودجه هست ؟ آیا برنامه بودجه می تواد مثلاً بودجه وزارت کشاورزی را برند و به شما تحویل بدهد ؟ می تواند وزارت امور اقتصادی و دارائی را برند و به شما تحویل دهد ؟ وقتی بنا است این بودجه ها باشند ، وقتی که بنا است بودجه های جاری جذب بشود غیر از این بودجه دیگری نخواهید داشت تا بیائید و ارائه بدهید و شما مثلاً خواهید آمد و گفت که مثلاً ماپولی که برای وزارت کشاورزی در نظر گرفته ایم تا به کشاورزان بدهند ، اگر این پول را بمن بدهند من چنین و چنان خواهم کرد . شما اول بما بگوئید ، پس بنا است که شما به وزارت کشاورزی و کارمندان آن پول می دهید ولی بودجه ای را که برای کشاورزان درنظر گرفته اید از کانال دیگری به مردم برسانید . این تناقض است و قابل قبول نیست . وزارت کشاورزی تا وجود دارد ، بودجه ای را که برای کشاورزان در نظر گرفته شده است از راه همان بانک به مردم خواهد رسید . وقتی که بناست چنین سیستمی را اداره بکنید غیر از این بودجه دیگری را تصویب نخواهد کرد و من نیز با این بودجه موافقم بدلیل اینکه این سیستم بوروکراتیک اداری را شما اجازه ماندن می دهید . وقتی اجازه دادید ناچار هستید چنین بودجه ای را تصویب بکنید . چکار خواهید کرد ؟ کارمندی را که یک بودجه ، یک حقوق ثابت می گیرد و تورم نصیب او می شود ،‌کارمندی را که چیزی عاید او نمی شود و خیال می کند برای این کشور دارد کار می کند و شما ناچار هستید ماهیانه مستمری او را بدهید در این بودجه باز از پول همین مردم زده شده است . باز از پول همین کارمند زده شده است و ما در این بودجه می بینیم که اصرار شده است از بودجه جاری زده شود و به بودجه عمرانی اضافه بشود . آیا این واقعیت دارد ؟ شما که این سیستم اداری را اجازه ماندن می دهید . یعنی یک کارمند وزارت کشاورزی را که وزیر حق بیرون کردن او را ندارد ، طبق قانون بازسازی هم اجازه بیرون کردن او را نداده است ، شما اگر یک نفر را بیرون بکنید گوش او را می گیرید و می گوئید که طبق چه قانونی بیرون کرده اید . حالا که او بنا است بماند و از بودجه ببرد ، چگونه زندگی کند . تورم شامل حال او است ،‌شما این بودجه را خودتان تصویب کرده اید و بعدش هم می آیید متناقض آن سخن میگوئید . من این حرف را متناقض با نظریات شما می دانم . شما که صبح تا غروب اینجا نشسته اید بیائید طرح بدهیم و این سیستم اداری را بهم بریزیم ،‌البته هر سیستم اقتصادی که بودجه جاریش بالاتر از بودجه ثابتش باشد ، این سیستم سالم نیست ، ما می دانیم سالم نیست . اما ما و شما برای بهم زدن این سیستم اقتصاد ناسالم چه کار کرده ایم ؟ چه طرحی داده ایم ؟ کدام وزیر می تواند مثلاً وزارتخانه خودش را منحل بکند ؟ کدام رئیس می تواند به کارمند اداره خودش پول ندهد ؟ و پول ندهد وزارت دادگستری یا محل تظلم دیگری بداد او نخواهد رسید ؟ باید برسد . شما یک سیستم اقتصادی فراوان تر را که جذب بیشتر کشور را می کند ، اجازه فرصت داده اید و مانده است و یک سیستم اداری فراوان تری را آورده اید بر آن بار کرده اید . حالا تشریف می آوردید اینجا و هر کدامتان با کمال صداقت هم باید به عرضتان برسانم . با کمال صداقت می آئید انتقاد می کنید ، اشکال می کنید . این راه مخالفت با سیستم بودجه نیست . این راه مخالفت با سیستم بودجه ای نسیت که صبح تا غروب شما دارید با آن زندگی می کنید . خوب بیائید این را بهم بریزید . من عرایض دیگری ندارم و بنظر خودم این بودجه را سالم می دانم . برای اینکه از همین بودجه جاری که توی سر این کارمند بیچاره زده می شود ، زده اند و بر بودجه عمرانی اضافه کرده اند ،‌در این بودجه نهایت سعی شده است که بر این سیستم بماند و این یک بودجه است با در نظرگرفتن آن چیزهائی که شما اجازه ماندنش را داده اید بهترین بودجه است . و من با این موافقم . ‌منشی ـ آقای موحدی ساوجی موحدی ساوجی ـ در باره بودجه وقتی که ما مخالفت میکنیم . مخالفت ما به این معنا نیست که از اوضاع و احوال و شرایط امروز کشور غافل باشیم و یا باز به این معنا نیست که ما نابسامانی ها و مشکلات و تنگناهای اقتصادی را که از رژیم گذشته برای ما مانده بود نادیده بگیریم . ما با توجه به همه این مسائل ،‌محاصره اقتصادی ، جنگ تحمیلی و مشکلات دیگری که هست ، در عین حال به وضع موجود و سیاست برنامه ریزی و بودجه باتوجه به شرایط موجود اشکال دایرم . زیرا مسأله این است که باید بک امت اسلامی ، یک دولت جمهوری اسلامی سعی کند در هر کاری ، در هر مسئولیتی که دارد بهترین انرا ارائه بدهد . بحث ما سر این است بنابراین ، مخبر کمیسیون محترم یا موافقین دیگر همینطور از ما نخواهند که چشم بسته بیائیم و در باره آنچه که تقدیم مجلس شده است بپذیریم و هیچ نقطه نظرهایمان را اصلاً منعکس نکنیم . من در این جا یک مقداری از مطالبم را برای اینکه منظم بتوانم عرضه کنم ، نوشته ام و یادداشت کرده ام . این یادداشت ها را می خوانم اگر چنانچه مطالبم را دیدیم که در این یادداشت ها آنچه که می خواستم بگویم بطور کامل بیان شده ، ممکن است به همین اکتفاء بشود . همه می دانند که سلطة استعمارگران شرق و غرب خصوصاً استعمار سیاسی ،‌اقتصادی و فرهنگی آمریکای جهانخوار در طول 25 سال در این کشور موجب حاکمیت نظام اقتصادی وابسته وشدیداً متکی به درآمد نفت بود . اقتصادی که با شیوه تولیدی عقب مانده و نامتناسب با پیداسش نوسان در فروش نفت ، با رونق کاذب یا رکودی قهری روبرو می گردید و پس از سرنگونی رژیم جنایتکار پهلوی آنچه که به جای مانده است تورم ، اشتهای فراوان در جهت مصرف کردن و پائین آمدن سطح تولیدات ، بیکاری ، حجم زیاد پول در گردش که البته زندگی کند . تورم شامل حال او است ،‌شما این بودجه را خودتان تصویب کرده اید و بعدش هم می آیید متناقض آن سخن میگوئید . من این حرف را متناقض با نظریات شما می دانم . شما که صبح تا غروب اینجا نشسته اید بیائید طرح بدهیم و این سیستم اداری را بهم بریزیم ،‌البته هر سیستم اقتصادی که بودجه جاریش بالاتر از بودجه ثابتش باشد ، این سیستم سالم نیست ، ما می دانیم سالم نیست . اما ما و شما برای بهم زدن این سیستم اقتصاد ناسالم چه کار کرده ایم ؟ چه طرحی داده ایم ؟ کدام وزیر می تواند مثلاً وزارتخانه خودش را منحل بکند ؟ کدام رئیس می تواند به کارمند اداره خودش پول ندهد ؟ و پول ندهد وزارت دادگستری یا محل تظلم دیگری بداد او نخواهد رسید ؟ باید برسد . شما یک سیستم اقتصادی فراوان تر را که جذب بیشتر کشور را می کند ، اجازه فرصت داده اید و مانده است و یک سیستم اداری فراوان تری را آورده اید بر آن بار کرده اید . حالا تشریف می آوردید اینجا و هر کدامتان با کمال صداقت هم باید به عرضتان برسانم . با کمال صداقت می آئید انتقاد می کنید ، اشکال می کنید . این راه مخالفت با سیستم بودجه نیست . این راه مخالفت با سیستم بودجه ای نسیت که صبح تا غروب شما دارید با آن زندگی می کنید . خوب بیائید این را بهم بریزید . من عرایض دیگری ندارم و بنظر خودم این بودجه را سالم می دانم . برای اینکه از همین بودجه جاری که توی سر این کارمند بیچاره زده می شود ، زده اند و بر بودجه عمرانی اضافه کرده اند ،‌در این بودجه نهایت سعی شده است که بر این سیستم بماند و این یک بودجه است با در نظرگرفتن آن چیزهائی که شما اجازه ماندنش را داده اید بهترین بودجه است . و من با این موافقم . ‌منشی ـ آقای موحدی ساوجی موحدی ساوجی ـ در باره بودجه وقتی که ما مخالفت میکنیم . مخالفت ما به این معنا نیست که از اوضاع و احوال و شرایط امروز کشور غافل باشیم و یا باز به این معنا نیست که ما نابسامانی ها و مشکلات و تنگناهای اقتصادی را که از رژیم گذشته برای ما مانده بود نادیده بگیریم . ما با توجه به همه این مسائل ،‌محاصره اقتصادی ، جنگ تحمیلی و مشکلات دیگری که هست ، در عین حال به وضع موجود و سیاست برنامه ریزی و بودجه باتوجه به شرایط موجود اشکال دایرم . زیرا مسأله این است که باید بک امت اسلامی ، یک دولت جمهوری اسلامی سعی کند در هر کاری ، در هر مسئولیتی که دارد بهترین انرا ارائه بدهد . بحث ما سر این است بنابراین ، مخبر کمیسیون محترم یا موافقین دیگر همینطور از ما نخواهند که چشم بسته بیائیم و در باره آنچه که تقدیم مجلس شده است بپذیریم و هیچ نقطه نظرهایمان را اصلاً منعکس نکنیم . من در این جا یک مقداری از مطالبم را برای اینکه منظم بتوانم عرضه کنم ، نوشته ام و یادداشت کرده ام . این یادداشت ها را می خوانم اگر چنانچه مطالبم را دیدیم که در این یادداشت ها آنچه که می خواستم بگویم بطور کامل بیان شده ، ممکن است به همین اکتفاء بشود . همه می دانند که سلطة استعمارگران شرق و غرب خصوصاً استعمار سیاسی ،‌اقتصادی و فرهنگی آمریکای جهانخوار در طول 25 سال در این کشور موجب حاکمیت نظام اقتصادی وابسته وشدیداً متکی به درآمد نفت بود . اقتصادی که با شیوه تولیدی عقب مانده و نامتناسب با پیداسش نوسان در فروش نفت ، با رونق کاذب یا رکودی قهری روبرو می گردید و پس از سرنگونی رژیم جنایتکار پهلوی آنچه که به جای مانده است تورم ، اشتهای فراوان در جهت مصرف کردن و پائین آمدن سطح تولیدات ، بیکاری ، حجم زیاد پول در گردش که البته این حجم زیاد پول در گردش مربوط به حال نیست در همان سال 57 هم می بینیم که دربهمن سال 57 حجم پول در گردش 894 میلیارد ریال بوده ، یعنی در عرض 5 ماه از شهریور تا بهمن سال 57 حجم پول در گردش دو برابر افزایش یافته است . بعد از انقلاب انتظار می رفت که با کوتاه کردن دست استعمارگرن و با اتخاذ شیوه ای انقلابی اسلامی کشور ما از حیث اقتصادی خودکفا شود ولی عواملی نظیر محاصره اقتصادی و توطئه های خارجی و داخلی و جنگ تحمیلی باعث شد که مشکلات فراوانی بر سر راه سامان یافتتن اقتصاد کشور ما همچنان باقی بماند و رفع نشود اهم این مشکلات عبارتند از : 1ـ پائین آمدن سطح تولید و رکود اقتصادی ، من نظرم این است که باید دولت و مسئولان حقایق را تا آنجا که ممکن است ،‌مشکلات را ، تنگناها را نارسائی ها را واقعیات را برای مردم منعکس کنند . مردم از جهت ایمان ،‌ استقامت ، صبر ، فداکاری ، ایثارگری درهر حدی که شما تصورش را بکنید . آمادگی دارند و اگر مشکلات برای آنها بازگو بشود و از آنها استمداد خواسته شود . هیچوقت آنها مضایقه نمی کنند . بنابراین گفتن این مشکلات بنظر من مفید است . 2ـ کمبود ذخایر ارزی . 3ـ تورم و افزایش حجم پول در گردش . 4ـ‌ فقدان کارائی لازم که متأسفانه در سطح تولیدات صنعتی و کشاورزی هنوز که هنوز است کارآئی لازم را دست اندرکاران ما ندارند . 5ـ ایجاد ابهام در مرزهای مالکیت خصوصاً در بخش های صنعتی و کشاورزی مسأله مالکیت اراضی شهری. مسأله مالک و مستأجر ،‌اراضی کشاورزی و همین طور مالکیت وسایل و ابزار تولید ، اینها از چیزهائیاست که من معتقدم یک مقدارش درست است که بعد از انقلاب ممکن است شورای انقلاب و قوه قانونگذاری متناسب با معیارهای اسلامی و انقلابی همه ضوابط را هنوز روشن نکرده است . اما دولت هم می توانست بهتر از اینعمل کند . همانطوری که در زمینه خیلی از مسائل به بهانه اینکه هنوز یک قانون جدید بعد از انقلاب نداریم ،‌همان قوانین گذشته را ملاک عمل قرار می دهند . چرا در زمینه مسائل مالکیت و داشتن سرمایه و حد سرمایه و دارائی مشروع برای یک فرد هیچ گونه ، عرض نمی شود که وضع روشنی و سیاست روشنی را دولت اتخاذ نکرده است . این بسیار فاجعه آمیز است که با یک نطق قبل از دستور در مجلس در جهت محکوم کردن سرمایه ها ، بطور آنهم کلی البته نه همه سرمایه ها ،‌وقتی بطور کلی سرمایه دارها و سرمایه ها و مالکین و فئودال ها را بطور کلی محکوم میکنند ، یک مرتبه حجم سپرده ها در بانکها کم بشود و بعد با یک اشاره و سخن امام جمعه محترم تهران در نماز جمعه به تضمین سپرده هائی که مشروع باشد و دارائی هائی که مشروع باشد در بانکها ، یک مرتبه سپرده ها بالا برود این فاجعه است واقعاً ، این می رساند که ارکان اقتصادی کشور ما ،ثابت و استوار نیست . متزلزل است ، آرامش اقتصادی وجود ندارد چرا باید دولت در این زمینه سیاستهای صحیح را اتخاذنکند این همه افراد که هستند و اینها دارای موجودی های نقدینه هستند ولی می ترسند که موجودی های نقدینه خودشان را بیایند به کارهای تولیدی بیندازند . این است که از این جهت به نظر من دولت مقصر است . این را روشن بکند . اگر چنانچه یک داریم و این همه بودجه و اعتبارات و کمک به آنها داریم می دهیم ولی این شرکتها حالت شترمرغی دارند یعنی از جهت استخدامی به هیچوجه تابع قانون استخدامی دولت و کشور نیستند . از ان طرف از جهت بودجه کمک و اعتبارات مرتب از دولت می خواهند و هل من مزید آنها هم بلند است . بنابراین به صلاح دولت وملت بود که سقف بودجه امسال را با کم کردن از بودجه های جاری و حتی محدود کردن کارهای عمرانی پائین بیاورند . هیچ مانعی نداشت ، ما کارهای عمرانی را باید بکنیم ولی وقتی در شرایط بحرانی و شرایط مشکلی قرار گرفتیم ناچاریم کم کنیم از این سقف خوب می کاستند . اگر اوضاع اقتصادی و مشکلات صدور نفت و جنگ در سال 61 مثل امسال ادامه دارد و درآمد های دولت بطور واقع و نفس الامر پیش از دریافتهای امسال نباشد که اگر این اوضاع همین طور ادامه پیدا کند مگر اینکه خدا لطفی کند ، معجزه ای بشود که همیشه خداوند متعال دست لطف و مرحمت و عنایتش شامل حال ملت ما و انقلاب ما بوده اما اگر بهمین روال بخواهد قضیه ادامه پیدا کند آنوقت در سال آینده با این هزینه هائی را که کمیسیون و دولت برای دولت در نظر گرفته اند 50 درصد کسری بودجه خواهد داشت . در شرایطی که ملت ایثار گر ما همه امکانات خود برای حفظ تداوم انقلاب را هدیه می کند و اگر حقایق را برایش توضیح دهیم ، بی نهایت برای فداکاری مهیا می شود منظور کردن 15 میلیارد ریال به همه روستائیان 60 ساله به بالا این چه ضرورت اولیه ای داشته است مسأله ای که خدای رحمت کند شهید رجائی را که در سال جاری اعتباری را برای روستائیان کشاورز که از 60 سال به بالا دارند در نظر گرفت که به هر یک از آنها ماهیانه 300 تومان پرداخت بشود و آنهم بصورت جنسی یانقدی حتی آزاد بودند که بصورت نقدی بدهند . البته همه این مبلع و این اعتبار ظاهراً در سطح کشور داده نشده است و 6 ماهش داده شده و آن هم به همه روستائیان از 60 به بالا داده نشده است بلکه به روستائیان نیازمند 60 سال به بالا داده شده است آنقدر که من اطلاع دارم و البته این نظر من درست است . در شرایط فعلی باید اینچنین می کردیم و حتی همان روستائیان 60 ساله به بالای پیر و زحمت کش و رنج دیده موقعی که همین مبلغ را برایشان می بردند بسیار شان قبول نمی کردند و می گفتند اینها را به جبهه های جنگ بدهید و نمونه هایش را در گزارشهای تلویزیونی شاید برادرها و نمایندگان محترم ملت عزیز ما آگاهند که همین روستائیان پیر ناتوان نیازمند موقعی که از محل این اعتبار به آنها داده می شود می گویند جنگ اولویت دارد ، انقلاب اولویت دارد ،‌ حفظ اسلام و انقلاب و کشور اولویت دارد . چطور دولت باز هم آمده است تحت عنوان اینکه می خواهیم کمک بکنیم به این روستائیان 60 سال به بالا 15 میلیارد گذشته است ؟ البته من پیشنهاد حذف خواهم داد . چون با توجه به بودن کمیته های امداد اسلامی در سراسر کشور به آن روستائیان 60 سال به بالائی که واقعاً نیازمند باشند ، کمیته های امداد می توانند رسیدگی بکنند . و باز آیا 5/6 میلیارد ریال جهت احداث مدارس روستائی منظور کرده اند دلیل بر بی برنامه ای نیست ؟ در صورتیکه ما این همه با کمبود معلم روبرو هستیم ؟ به وزارت دادگستری در این بودجه بیش از 61 میلیارد ریال اعتبار داده شده است ( یک میلیارد و 600 میلیون تومان ) اگر وزارت دادگستری یا محاکم قضائی دادگستری ، دادسراها ،‌دادگستری ها در سراسر کشور که بعد از انقلاب اعتبارشان دو سه برابر شده است و به این مقدار رسیده است ، اگر اینها پاسخگوی نیازهای مردم می بودند باز هم برای ما تصویبش دشوار نبود ولی آیا دادسراها و دادگستریها که از هیچ جهت طبق قانون اساسی زیر نظر دولت اداره نمی شوند و به اصطلاح از دولت و مجلس مستقل هستند ولی در عین حال به نظر من از شورای عالی قضائی هم این محاکم دادگستری الان مستقلند ، حتی شورای عالی قضائی هم در دادگستری ها و دادسراهای ما اشراف کامل ندارند و نتوانسته اند سیستم قضائی ما را اصلاح کنند و مظلومان و محرومانی که سوادی ندارند و یا ثروتی ندارند و یا قدرتی ندارند موقعی که پاهایشان به این محاکم قضائی می افتد بعد از مدتها سرگردانی می بینیم که عاقبت ناراضی برمی گردند و دادشان گرفته نمی شود . این مسأله ای است که باید به ان توجه کرد . موضوع دیگری که در این بودجه امسال است این است که مثل زمان قبل از انقلاب اعتبارات بودجه های دانشگاهها را اولاً جدا جدا کرده اند و بعد همه دانشگاهها را هم باز اعتبارات بودجه شان را از وزارت فرهنگ و آموزش عالی جدا کرده اند . چرا ؟ چرا یک نظام هماهنگ و یکسانی را که نمی خواهیم بودجه بیاوریم ؟ مسأله دیگر این است که کمیسیون محترم بودجه از بودجه نهضت سواد آموزی که یک نهاد انقلابی و بسیار ضروری و مفید است و در جهت باسواد کردن و ریشه کن کردن جهل در این کشور باید گام بردارد می کاهد ولی 200 میلیون تومان در بودجه و اعتبارات جاری شرکت راه آهن اضافه می کند . اگر ما حساب کنیم این بودجه هائی را ، این کمک هائی را که من در این فرصت کوتاه که داشتم یک محاسبه ای کردم و جمع زدم ، بیش از هفت میلیارد تومان یعنی شاید حدود هشت میلیارد تومان دولت دارد به این شرکتها کمک می کند . در صورتیکه این شرکتها برای دولت جز ضرر هیچ سودی را ندارد و لااقل خوب است در این زمینه یک سیاست بهتری اتخاذ بشود . یک تصمیم گیری صحیح تری اتخاذ بشود . آن کارخانه ها ، آن شرکتها ، آنهائی که جزو صنایع سنگین نیستند جزو کارگاههای مهم و عمده نیستند ،‌ اینها را اگر دولت می بیند ضرر می کند چه لزومی دارد که نگه دارد ؟ به مردم واگذار کند ده نفر ،‌ 20 نفر ، 50 نفر یا بیشتر افرادی که پولهای نقدی دارند بیایند بصورت تعاونی به صورت شرکت این شرکتهای دولتی را بخرند و آنها را خوب اداره اش بکنند . چه لزومی دارد ،‌ دولت وقتی نمی تواند واقعاً شرکتها و کارگاههائی را اداره کند و همه اش هم دارد ضرر می دهد باز همی خواهد برای خودش نگه دارد . یکی از ضعفها و به نظر من انتقادهائی که بر سیاست بودجه دولت در امسال وارد است این است که با اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب سعی کرده است که کارها را تقسیم کند و منطقه ای ، بخشی و استانی کند و لذا اجازه داد هاست که از اعتبارات ملی تا درصد عمده ای به صورت استانی در بیاید و در اختیار استانها و استانداریها قرار بگیرد . اما در مورد سازمان آب ، عکس این عمل کرده است . یعنی شرکتهای آب منطقه ای را استانی را آورده ملی کرده است . یعنی باید متمرکز بشود در مرکز کشور و مسأله قرطاس بازی و بروکراسی خیلی شدیدتر بشود . به جای اینکه ما به سمت مردمی کردن و آسانتر کردن نیازهای مردم و خدمات برویم . من در پایان عرایضم باید این نکته را توجه بدهم که گر چه دو لت می گوید : ما به سمت برنامه ریزی می رویم . یک قدمهائی برداشته اند یک جزوه ای در این زمینه سازمان برنامه حتی نسخه هائی را برای نمایندگان فرستاده اند . اما در عین حال از حرف و گفتگو تا عمل فاصله زیاد است . امیدوارم آنطوری که دولت وعده داده است سال 61 واقعاً سال برنامه ریزی باشد و ما روی برنامه کار کنیم . اقتصاد کشور ما روی برنامه قرار بگیرد به این بی برنامه گی ها خاتمه داده شود . و نیز امیدواریم که دولت در زمینه های دیگر نظیر بنیاد مستضعفان لااقل یک تسلط و اشرافی داشته باشند . الان که ماهها از مصوبه مجلس شورای اسلامی و از مهلتی که از مجلس به دولت داده است می گذرد ، هنوز که هنوز است دولت نیامده است وضع درآمد ها ، خرجها ، بدهیها ، دارائی های منقول و غیر منقول بناید مستضعفان را برای ما روشن کند . و نمایندگان مجلس حتی به نظر من خود نخست وزیر هم اطلاع ندارند . وضع حسابرسی ، وضع دارائیهای بناید مستضعفین از چیزهای بسیار بغرنج در آمده است . و من تعجب می کنم که همواره تا ما این مسأله را مطرح کنیم می گویند آقا بنیاد مستضعفین بدهیهای زیادی دارد به اندازه چند وزاتخانه است ، چنین و چنان است . همه اش از ضعف ، ناتوانی و ندانم کاری صحبت می شود . به جای اینکه ما به سمت نظم برویم ،‌ به سمت حساب کردن و حسابکشی کردن برویم . این مسأله را هم امیداواریم که در سال 61 هر چه زودتر روشن کنند و دولت من نمی دانم این بی قانونی که داشته است چگونه می تواند پاسخگو باشد ؟ والسلام . رئیس ـ متشکر . اگر آقایان احساس خستگی می کنند می توانیم تنفس بدهیم . ولی چون رأی گیری نداشنیم آقایان می توانستند بیرون بروند و برگردند . عده ای از نمایندگان ـ جلسه را ادامه بدهید . رئیس ـ مثل اینکه طرفداران تنفس خیلی کم هستند . ‌منشی ـ خانم طالقانی . رئیس ـ خانم طالقانی بفرمائید صحبت کنید . موافق خیلی کم داریم ما از موافقان دعوت می کنیم صحبت کنند . اعظم طالقانی ـ بودجه به طور کلی یک تصویر تقریبا کاملی است از چهره اقتصادی زمان بطور متوسط گذشته و حال و آینده که می تواند مجموعه شرایط سیاسی و اجتماعی یک جامعه را نشان می دهد . میزان وابستگی و شدتش را و حرکت به سمت جدا شدن از وابستگی ها را نشان بدهد . و بطور کلی یک نظام اقتصادی متعادل این است که میزان تولیدش بیش از مصرف توزیعش برحسب نیازهای متعادل جامعه باشد . ما در این بودجه یک نکات مثبتی می بینیم که این نکات مثبت یعنی خود من واقعاً با اعتقاد به این نکات مثبت دارم صحبت می کنم . این را در برسی بودجه و این لایحع بطور کلی درک کرده ام و آن این است که اولاً در این بودجه اولویت ها با اینها داده شده که اول جنگ است و بعد تولید است ،‌ که صنایع و کشاورزی و آنچه از این قبیل است بطور کلی روبه رشد ببرد . و مسائل رفاهی را در درجه آخر قرار داده است . در زمینه بودجه سال 61 یک نکته فوق العاده مهم را که می بینیم که در سال 59 و 60 نمی دیدیم مسأله تمرکز و نظارت و کنترلی است که از طرف سازمان برنامه و بودجه که برنامه ریز و مجوز دهند و تغذیه کننده نهادها و وزاتخانه ها و تشکیلات مملکتی است بر این بودجه حایل است . این مسأله در تبصره دوم و تمام تبصره های دیگر مشهود است . اما در تبصره دوم در اینجا که در بندهای الف و ب و بند خ این مسأله را روشن و مشخص می کند که وقتی اینجا می گوید : اعتبارات لازم را به میزان مبلغ تآیید شده و با تدریج و با نظارت و مسؤولیت وزرای ذیربط در اختیار دستگاههای مذکور باید قرار بدهند . و یا بند ب که « دریافت مجدد اعتبار در صورتیکه ضرورت دریافت آن طبق تشریفات بند الف مورد تأیید قرار گرفته باشد برای خرید هر یک از کالاهای اساسی ، محصولات و زمین و مواد مذکور در بند الف موکول به واریز اعتبار دریافتی قبلی طبق برنامه خرید و فروش تاییر شده توسط سازمان برنامه و بودجه و یا تمدید مهلت واریز ان طبق بند پ این تبصره خواهد بود » و یا بندهای دیگر . این کنترل و نظارت و تخصیص که بخصوصی در بند د هم این مسأله مشهود است که می گوید : « هیاتی مرکب از یک نفر از دیوان محاسبات و یک نفر از کمیسیون دیوان محاسبات و یک نفر از کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی بر اجرای برنامه و تهیه و تنظیم و رسیدگی حسابهای دستگاههای مشمول تبصره 2 سنواتی مربوط به سالهای 1360 و قبل از آن نظارت خواهند کرد » تمام این مسائل را که ما جمع بندی می کنیم درحقیقت امیدوار می شویم که اگر در سالهای گذشته می گفتیم فرضا همینطوری این پول داده بشود الان این پول بر اساس اولاً مراحل و تخصیص است و بعد نظارت می شود و مجوز ان باید از طرف سازمان برنامه و بودجه داده بشود . و این خودش می تواند نشان بدهد که در حقیقت یک ثباتی در دستگاههای اجرائی ما دارد بودجه می آید . در وزارتخانه ها ، مثل وزات نیرو ، راه ،‌ مخابرات مسکن ما یک تحرک اجرائی می بینیم . قدرت اجراء و جذب بیشتری می بینیم ، و با توجه به اینکه الان محاصره اقتصادی که در حال حاضر در این مملکت وجود دارد حتی در موقع محاصره اقتصادی لانه جاسوسی به این اندازه ما در شدت نبودیم و شاید بتوانیم بگوئیم « وعده شود سبب خیر اگر خدا بخواهد » . چرا که این محاصره اقتصادی که بخصوص روی درآمد نفتی ما اثر می گذارد این از جهت سوق دادن ما به سمت خودکفائی و استقلال به طور اجبار کمک می دهد . در از آنجا که می بینیم یک وظیفه اسلامی وانقلابی برای هر کدام ما است که در این حرکت سهیم باشیم و همه با هم کمک بدهیم که این حرکت به سمت خودکفائی و استقلال که دشمن فکر می کند به ما می خواهد ضربه بزند ولی به نفع ما است و ما این را شاید در ظاهر جامعه بر ایمان مشهود نباشد و فکر می کنیم یک جامعه نامتعادل متلاطمی داریم ولی در بطن جامعه و شاید در متن جامعه این را می بینیم که یک حرکتی به سمت خودکفائی از جهت تولیداتی که دارند انجام می دهند می بینیم کسانیکه فرضا مشاغلی داشتند که فقط مصرف یا واسطه گری بود در اثر گرفتن جلوی کالاهائی که از طرف دولت باید می گفتند وارد نشود و وارد نشده است و یا این را محصورش کردند ، اینها اجبار را آمده اند و ان شغل را رها کرده اند ، این سرمایه را برده اند فرضاً در میدان کویر ، فرضاً تهران را به سمت کویر برگردانده اند و یک قدری خرج کرده اند و در آنجا دراند تولید کشاورزی می کنند و هکتارها زمین را زیر کشت برده اند و یا فرض کنید کارگاههای کوچکی که الان ایجاد شده است که اگر خیلی چیزهائی را که ما از خارج می آوردیم در این کارگاهها دارد درست می شود و ساخته می شود . این یک حرکتی است که شاید به ظاهر به چشم نیاید ولی واقعیتی است که وجود دارد . و این نشان می دهد که ما در حال یک تحول هستیم ،‌ در حال یک تغییر اساسی هستیم این تحول و تغییری که در مسأله اقتصادی ما مشاهده می شود اگر دقت بکنیم در عمق جامعه بر اساس تغییرات فرهنگی است ، و تغییرات اجتماعی و تغییرات سیاسی و خیلی مسائل دیگر است که این تحول درواقع نشان می دهد که ما در یک مرحله انتقالی داریم زندگی می کنیم یعنی نظام اقتصادی گذشته تبدیل می شود به یک نظام اقتصادی که در گذشته وابسته بوده ایم و داریم به سمت غیر وابستگی می رویم . پس اگر توجه بکنیم با اینکه ما در این بودجه این مسأله را می توانیم دقت بکنیم و پیدا بکنیم . یک مقداری از این مخالفتهائی که فرضا در یک مسائلی می شود که الان بیان می کنم شاید یک مقدار با انصاف تر برخورد بکنیم . در کمیته امداد ، فرضا کمیته امداد که از روز شنبه سمیناری داشت و چقدر خوب بود که ما اقلا توانستیم ببینیم فعالیت اینها چیست . تا به حال ما فکر می کردیم در کمیته امداد فقط پول به این خانواده ها داده می شود و اینها از این پول استفاده می کنند ، بدون اینکه تولید داشته باشند . می بینیم نه . به اینها وام داده می شود ،‌ اینها با این وام کار تولیدی می کنند . وام از آنها پس گرفته نمی شود ولی ان وام و آن تولیدی می کنند ، سرمایه اینها می شود یعنی در نهایت جامعه به سمت خودکفائی دارد می رود . ( ساعت 35/10 آقای موسوی خوئینی ها ریاست جلسه را به عهده گرفتند ) . یکی از مخالفتهائی که خیلی زیاد بود و تا به حال اکثر کسانی که مخالفت می کردند ، تکیه داشتند ، مسأله هزینه است که بیشتر ان مخارج جاری ادارات و تشکیلات است . ما اینجا یک نکته را باید بگوئیم طبق قانون اساسی 28، 29 ، 30 ، 31 نظام جمهوری اسلامی باید تمام افراد را از نظر امکاناتی که نیاز دارد ،‌نیازهای اولیه را تأمین کنند . پس اگر می خواهیم که این هزینه پائین بیاید و این پولهائی که به نظر ما می آید یک مقدار اضافه است و داریم به کارمندانی که در سطح بالا هستند می دهیم لازمه اش باز تغییرات اساسی در سیستم اداری و تشکیلاتی ما هست . این را الان دولت نمی تواند یک مرتبه کنار بگذارد . شاید همین حرکت خودکفائی ایم مسأله را هم دارد نشان مستضعف دهد . من اینجا می خواهم یک نکته ای را عرض بکنم که شاید اگر یک مقدار تقوای سیاسی و اجتماعی و بالاخص تقوای اقتصادی ما از آنچه که هستیم ، بیشتر بشود . که خوشبختانه ملت ما مردم ما برای اینکه این را تشخیص دادند که در یک مرحله انتقالی هستیم و مسائل و مشکلات داریم دارند ایثار می کنند . و مید انند که باید یک عده ای بالاتر قربانی بشوند تا بتوانند یک نظام سالمی روی کار بیاید . ولی یک مقدار بیشتری نیاز به تقوای اقتصادی باز هم داریم . این تقوای اقتصادی را من به مناسبت ایام فاطمیه ، از روایتی است که شیخ صدوق روایت کرده است در کتاب منتهی الامال که می فرماید : حضرت رسول (ص) هر وقت که از مسافرتها می آمدند به خانه حضرت فاطمه (س) می رفتند و بعد به خانه خودشان می رفتند . یکبار که وارد می شدند می بینند که ایشان دستبند و گوشواره را آویزان کرده ، غضبناک از منزل بیرون می رود حضرت فاطمه (س) متوجه این غضب می شوند و آنچه را که داشتند به مسجد خدمت پدرشان میفرستند و پیامبر (ص) سه بار می فرمایند : « کرد فاطمه آنچه را که می خواستم » این تقوای اقتصادی است که در این شرایط خانواده های ما زنهای ما و کسانیکه در این جامعه این مشکلات را درک می کنند و قدرت درک دارند یک مقداری از ریخت و پاشها و مصرف های بیجا جلوگیری کنند . این را ما تنها به خانواده ها و زنها نمی توانیم بگوئیم بلکه به دولت هم می گوئیم و می خواهیم که چند پیشنهاد در این رابطه هست که از طریق وزارت دارائی و اقتصاد که قرار است افرادی که برای ممیزی می روند افراد متعهد و مؤمنی باشند و قرار بود عده ای را استخدام بکنند اینها را برای گرفتن مالیات اولاً هر چه زودتر استخدام کنند و مسأله این است که مالیات مستقیم را حتما باید رشد بدهند . چرا که مالیات غیر مستقیم در این شرایط بخصوص بارش بر دوش محرومین است . مسأله دیگر توسعه تعاونی ها است . که این تعاونیها هر چه بیشتر توسعه پیدا کند و ضابطه باشد نه بر اساس رابطه . این خودش کمک می کند به جهت خودکفائی و یک مقدار جلو دلالها و واسطه ها را گرفتن . و بعد هماهنگی بین تمام ارگانها و نهادها است که شاید چند نهاد به چند کار مشغول باشند بخصوص در بخش عمرانی و لیکن شاید هماهنگ نباشد البته من در همین کمیته امداد آنجا که شاهد بودم و طرح شهید رجائی برادرمان را می خواستند اجراء کنند گفتند با هماهنگی این خانواده ها داده می شود و اینها از این پول استفاده می کنند ، بدون اینکه تولید داشته باشند . می بینیم نه . به اینها وام داده می شود ،‌ اینها با این وام کار تولیدی می کنند . وام از آنها پس گرفته نمی شود ولی ان وام و آن تولیدی می کنند ، سرمایه اینها می شود یعنی در نهایت جامعه به سمت خودکفائی دارد می رود . ( ساعت 35/10 آقای موسوی خوئینی ها ریاست جلسه را به عهده گرفتند ) . یکی از مخالفتهائی که خیلی زیاد بود و تا به حال اکثر کسانی که مخالفت می کردند ، تکیه داشتند ، مسأله هزینه است که بیشتر ان مخارج جاری ادارات و تشکیلات است . ما اینجا یک نکته را باید بگوئیم طبق قانون اساسی 28، 29 ، 30 ، 31 نظام جمهوری اسلامی باید تمام افراد را از نظر امکاناتی که نیاز دارد ،‌نیازهای اولیه را تأمین کنند . پس اگر می خواهیم که این هزینه پائین بیاید و این پولهائی که به نظر ما می آید یک مقدار اضافه است و داریم به کارمندانی که در سطح بالا هستند می دهیم لازمه اش باز تغییرات اساسی در سیستم اداری و تشکیلاتی ما هست . این را الان دولت نمی تواند یک مرتبه کنار بگذارد . شاید همین حرکت خودکفائی ایم مسأله را هم دارد نشان مستضعف دهد . من اینجا می خواهم یک نکته ای را عرض بکنم که شاید اگر یک مقدار تقوای سیاسی و اجتماعی و بالاخص تقوای اقتصادی ما از آنچه که هستیم ، بیشتر بشود . که خوشبختانه ملت ما مردم ما برای اینکه این را تشخیص دادند که در یک مرحله انتقالی هستیم و مسائل و مشکلات داریم دارند ایثار می کنند . و مید انند که باید یک عده ای بالاتر قربانی بشوند تا بتوانند یک نظام سالمی روی کار بیاید . ولی یک مقدار بیشتری نیاز به تقوای اقتصادی باز هم داریم . این تقوای اقتصادی را من به مناسبت ایام فاطمیه ، از روایتی است که شیخ صدوق روایت کرده است در کتاب منتهی الامال که می فرماید : حضرت رسول (ص) هر وقت که از مسافرتها می آمدند به خانه حضرت فاطمه (س) می رفتند و بعد به خانه خودشان می رفتند . یکبار که وارد می شدند می بینند که ایشان دستبند و گوشواره را آویزان کرده ، غضبناک از منزل بیرون می رود حضرت فاطمه (س) متوجه این غضب می شوند و آنچه را که داشتند به مسجد خدمت پدرشان میفرستند و پیامبر (ص) سه بار می فرمایند : « کرد فاطمه آنچه را که می خواستم » این تقوای اقتصادی است که در این شرایط خانواده های ما زنهای ما و کسانیکه در این جامعه این مشکلات را درک می کنند و قدرت درک دارند یک مقداری از ریخت و پاشها و مصرف های بیجا جلوگیری کنند . این را ما تنها به خانواده ها و زنها نمی توانیم بگوئیم بلکه به دولت هم می گوئیم و می خواهیم که چند پیشنهاد در این رابطه هست که از طریق وزارت دارائی و اقتصاد که قرار است افرادی که برای ممیزی می روند افراد متعهد و مؤمنی باشند و قرار بود عده ای را استخدام بکنند اینها را برای گرفتن مالیات اولاً هر چه زودتر استخدام کنند و مسأله این است که مالیات مستقیم را حتما باید رشد بدهند . چرا که مالیات غیر مستقیم در این شرایط بخصوص بارش بر دوش محرومین است . مسأله دیگر توسعه تعاونی ها است . که این تعاونیها هر چه بیشتر توسعه پیدا کند و ضابطه باشد نه بر اساس رابطه . این خودش کمک می کند به جهت خودکفائی و یک مقدار جلو دلالها و واسطه ها را گرفتن . و بعد هماهنگی بین تمام ارگانها و نهادها است که شاید چند نهاد به چند کار مشغول باشند بخصوص در بخش عمرانی و لیکن شاید هماهنگ نباشد البته من در همین کمیته امداد آنجا که شاهد بودم و طرح شهید رجائی برادرمان را می خواستند اجراء کنند گفتند با هماهنگی کمیته امداد و بهزیستی قرار است اجراء بشود . که من از هماهنگی کمیته امداد یا نهادهای دیگر آنجا سؤال کردم دیدم واقعاً بسیار پیش ، رفته اند و این مایه امیدواری است . مسأله دیگری که دولت باید بکند این است که کارهای تولیدی را تشویق بکند . ما می شنویم عده ای برای گرفتن پروانه برای کارهای تولیدی که علاقمندند و نیاز مملکت را درک می کنند می خواهند کار انجام بدهند به آنها پروانه داده نمی شود یا سنگ انداخته می شود . من فکر می کنم شاید دستهائی در کار باشد . امیدوارم دولت با هوشیاری بیشتر این تشویق و ترغیب را توسعه بدهد و کارهای تولیدی رو به رشد برود . در نهایت عرض می کنم که موافقت من با این بودجه به این دلائلی بود که عرض کردم . بخصوص آن حرکت آرامی که شاید همه ما متوجه نباشیم دارد به سمت خودکفائی می رود و این هم خواست خدا و به نفع ما است و ما باید از این مسأله استقبال کنیم . امیدواریم که خدا به ما آن تقوای اقتصادی را بدهد که در این کمک سهیم باشیم . نایب رئیس ـ متشکر ، مخالف صحبت کند . ‌منشی ـ آقای سید ابوالحسن حسینی بفرمائید (اظهاری نشد ) نایب رئیس ـ نفر بعدی را بفرمائید . ‌منشی ـ آقای متکی بفرمائید . متکی ـ با تشکر از دولت و کمیسیون بودجه که در تدوین بودجه تقدیمی به مجلس زحمات فراوان کشیده اند و نکات بسیار مثبتی را که در بودجه سال 61 است تاکید بر مصرف بودجه در قسمت های تولیدی ،‌افزایش درآمد های غیر نفتی . مخالفت بنده به نحوه نوشتن این بودجه و توزیع بودجه در قسمت های مختلف است . مردم با عشق و اخلاصی که به انقلاب دارند ثابت کردند در طول دوران انقلاب و بعد از انقلاب که پذیرای تمامی مراحلی که لازمه بثمر نهائی رسیدن انقلاب باشد هستند . و در میزان بودجه که بحمدالله بعد از پیروزی انقلا بدر این دوسه سال با تلاش دستگاههای اجرائی و برادران جهاد سازندگی قدمهای مافوق تصور که یکی از الطاف الهی بود برداشته شد حتی در این دوسال جنگ اگر در یک استانی استاندار میزان بودجه ای را که می خواهد بین شهرستانها توزیع کند . و در مناطق مختلف . در کل این بودجه بر مقدارش کم یا زیاد بشود مردم هیچ حرفی ندارند منتها بحث بر سر این است که آنچه که هست و موجود است یا برنامه ریزی صحیح و عادلانه در مناطق و استانهای مختلف توزیع بشود . بعد از آمدن بودجه بررسی که شد در این بودجه ، خوب بعضی از قسمتها نسبت به سال قبل افزیش پیدا کرد و بعضی از قسمت ها کاهش پیدا کرد با توجه به ضرورت هائی که برای حفظ و استمرار انقلاب می بایتسی اینگونه بشود . اما در نوشتن بودجه با اینکه فلان قسمت را می خواهیم کم کنیم ،‌در فلان فصل ما می خواهیم بودجه را اضافه کنیم روالی که سازمان برنامه و بودجه طی کرد بنظر من روال صحیحی نبود . یعنی در انتها ،‌محاسبه نکرد که در جمع کاهش ها یا افزایش ها در هر استان و منطقه ای این عدالت مراعات شده باشد فاکتورها و پارامترهائی را که در نظر گرفت مواردی نبود که به آن تکیه شود من جمله مسأله جذب بودجه در سالهای قبل ملاک تخصیص اعتباربشود برای سال بعد . که فصول سال و وضعیت جوی ، امکانات موجود در استانهای مختلف از جمله مسائلی است که درمیزان جذب بودجه اثر گذاشته است . همه جا این سرزمین اسلامی است و هیچ فرقی با هم ندارد . آنچه که خرابی است همه جا بوده و آنچه که باید کار بشود برای بودجه وبرنامه سال 61 متکی به موارد ذیل است . برخلاف آنچه که رئیس محترم کمیسیون بودجه مدعی است در این لایحه یک سیاست روشن برنامه ریزی مشاهده می شود کاملا مشخص ایت که این مطلب صحیح نیست زیرا اولاً این برنامه ریزی ها متفرق بوده و به هیچوجه در روند بازسازی جامعه و کشور ما حلقه ای از یک زنجیر اصلاحات همگن و متعالی محسوب نمیشود ثانیا در لابلای همین لایحه بودجه عاری از سیاست برنامه ریزی و ابتر پراکندگیها و تشتت ها و دوباره کاریهای فراوانی دیده می شود برای اینکه دو مورد فوق روشن شود کشاورزی کشور را مثال می زنیم متأسفانه هنور ما نتوانسته ایم سیاست مان را در باره مالکیت اراضی کشاورزی دقیقا مشخص کنیم تا کشاورز جزء و خرده مالک و فئودال هر کدام بدانند که تکلیفشان چیست ؟ و هر یک با توان و پول و امکانات خود باید چه کاری بکنند ؟ لذا قهراً خط مشی مشخصی در کشاورزی به چشم نمی خورد تا روی روند تکاملی آن در درازمدت برای آینده مملکت بتوان حساب باز کرد و امیدوار بود که بعد از مثلاً دهسال کشاورزی ما از نطقه (‌آ )‌ بسوی نقطة (‌ب )‌ حرکت کرده وفلان مقدار ما را از وابستگی وآویختگی به نفت رها میکند . علاوه بر این بی سیاستی بودجه ، بودجه ایکه دولت برای توسعه کشاورزی و کمک به روستائیان در نظر گرفته است وقسمت عمده آن درردیف مراکز خدمات روستائی و عشایری گنجانده شده سرنوست اسف برای چون سرنوشت همتایش در سال پیس در جلو خود دارد زیرا هنوز این نهاد یعنی مراکز خدمات قانونی نشده و اصولاً بوجود نیامده است و ماهها است که بین جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی در چگونگی و مسئولیت اداره آن کشمکش و بحث وجود دارد . اگر چه رژیم سابق چنین مراکزی را با اهداف استعماری پیش بینی کرده و لباس قانون پوشانده بود و شورای انقلاب همان ها را اصلاح کرد و دولت شهید رجائی هم لایحه ای برای دگرگونی مراکز خدمات کشاورزی به مجلس فرستاده و حدودی کمتر از یکسال است که در کمیسیون های مجلس خاک می خورد و علتش هم همان اختلاف بین دستگاههای اجرائی است وقتیکه ما سیاست مشخصی برای دراز مدت در امور مختلف کشور نداشته باشیم مسلماً اقدامات مرحله ای ما هم مصون از آسیب و برخورد و تزاحم نخواهد بود . همنطور که در مسأله کشاورزی نهادهای مختلفی با سیاستهای ناهمگن و سلیقه های مختلف مشغول برنامه ریزی و ارائه خدمات هستند در سیار امور نیز تشتت هائی به چشم می خورد و من در اینجا به مخالفین محترم بودجه یادآور می شوم اگر بنیاد مستضعفان با دنیائی از سرمایه ها به صورت یک امپراطوری در بسته در آمده و به هیچوجه زیر کلید قوه مقننه نیست . اگر مقدار زیادی از شرکتهای دولتی مستقل از مجلس فعالیت می کنند . اگر مؤسسات مختلفی با بودجه و پرسنل و مدیریت و برنامه های گوناگون خدمات مشابهی انجام می دهند و از این رهگذر توان اقتصادی دولت را ناخواسته تحلیل می برند ، اگر همین بودجه علیل به نحو غیر عادلانه و نادرستی توزیع و تزریق به جامعه می شود ، اگر تناسبی بین حیثیات انقلاب اسلامی و قدرت ملت و این بودجه مشاهده نمی شود و بالاخره اگر بودجه تورم را و ضد اقتصادی است بعضی از شما برادران چرا همه کاسه و کوزه ها را سر کیهان و اطلاعات می شکنید ؟ دو رسانه ای که خوب باید تسهیلاتی برای تنفس سیاسی جامعه فراهم می کنند . چرا ما علت ها را عریان نمی کنیم ؟ چرا مسائل را نمی شکافیم ؟ به اعتقاد من مسأله سال 61 از مسأله کل اقتصاد و سیاست های اقتصادی ما جدا نیست و سیاست های اقتصادی ما از کل نظام جدا نیستند . وقتی انقلاب اسلامی ما به رهبری امام امت و از برکت خون شهدای مسلمان به پیروزی رسید همه ما انتظار این را داشتیم که صاحب بودجه وبرنامه سال 61 متکی به موارد ذیل است . برخلاف آنچه که رئیس محترم کمیسیون بودجه مدعی است در این لایحه یک سیاست روشن برنامه ریزی مشاهده می شود کاملا مشخص ایت که این مطلب صحیح نیست زیرا اولاً این برنامه ریزی ها متفرق بوده و به هیچوجه در روند بازسازی جامعه و کشور ما حلقه ای از یک زنجیر اصلاحات همگن و متعالی محسوب نمیشود ثانیا در لابلای همین لایحه بودجه عاری از سیاست برنامه ریزی و ابتر پراکندگیها و تشتت ها و دوباره کاریهای فراوانی دیده می شود برای اینکه دو مورد فوق روشن شود کشاورزی کشور را مثال می زنیم متأسفانه هنور ما نتوانسته ایم سیاست مان را در باره مالکیت اراضی کشاورزی دقیقا مشخص کنیم تا کشاورز جزء و خرده مالک و فئودال هر کدام بدانند که تکلیفشان چیست ؟ و هر یک با توان و پول و امکانات خود باید چه کاری بکنند ؟ لذا قهراً خط مشی مشخصی در کشاورزی به چشم نمی خورد تا روی روند تکاملی آن در درازمدت برای آینده مملکت بتوان حساب باز کرد و امیدوار بود که بعد از مثلاً دهسال کشاورزی ما از نطقه (‌آ )‌ بسوی نقطة (‌ب )‌ حرکت کرده وفلان مقدار ما را از وابستگی وآویختگی به نفت رها میکند . علاوه بر این بی سیاستی بودجه ، بودجه ایکه دولت برای توسعه کشاورزی و کمک به روستائیان در نظر گرفته است وقسمت عمده آن درردیف مراکز خدمات روستائی و عشایری گنجانده شده سرنوست اسف برای چون سرنوشت همتایش در سال پیس در جلو خود دارد زیرا هنوز این نهاد یعنی مراکز خدمات قانونی نشده و اصولاً بوجود نیامده است و ماهها است که بین جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی در چگونگی و مسئولیت اداره آن کشمکش و بحث وجود دارد . اگر چه رژیم سابق چنین مراکزی را با اهداف استعماری پیش بینی کرده و لباس قانون پوشانده بود و شورای انقلاب همان ها را اصلاح کرد و دولت شهید رجائی هم لایحه ای برای دگرگونی مراکز خدمات کشاورزی به مجلس فرستاده و حدودی کمتر از یکسال است که در کمیسیون های مجلس خاک می خورد و علتش هم همان اختلاف بین دستگاههای اجرائی است وقتیکه ما سیاست مشخصی برای دراز مدت در امور مختلف کشور نداشته باشیم مسلماً اقدامات مرحله ای ما هم مصون از آسیب و برخورد و تزاحم نخواهد بود . همنطور که در مسأله کشاورزی نهادهای مختلفی با سیاستهای ناهمگن و سلیقه های مختلف مشغول برنامه ریزی و ارائه خدمات هستند در سیار امور نیز تشتت هائی به چشم می خورد و من در اینجا به مخالفین محترم بودجه یادآور می شوم اگر بنیاد مستضعفان با دنیائی از سرمایه ها به صورت یک امپراطوری در بسته در آمده و به هیچوجه زیر کلید قوه مقننه نیست . اگر مقدار زیادی از شرکتهای دولتی مستقل از مجلس فعالیت می کنند . اگر مؤسسات مختلفی با بودجه و پرسنل و مدیریت و برنامه های گوناگون خدمات مشابهی انجام می دهند و از این رهگذر توان اقتصادی دولت را ناخواسته تحلیل می برند ، اگر همین بودجه علیل به نحو غیر عادلانه و نادرستی توزیع و تزریق به جامعه می شود ، اگر تناسبی بین حیثیات انقلاب اسلامی و قدرت ملت و این بودجه مشاهده نمی شود و بالاخره اگر بودجه تورم را و ضد اقتصادی است بعضی از شما برادران چرا همه کاسه و کوزه ها را سر کیهان و اطلاعات می شکنید ؟ دو رسانه ای که خوب باید تسهیلاتی برای تنفس سیاسی جامعه فراهم می کنند . چرا ما علت ها را عریان نمی کنیم ؟ چرا مسائل را نمی شکافیم ؟ به اعتقاد من مسأله سال 61 از مسأله کل اقتصاد و سیاست های اقتصادی ما جدا نیست و سیاست های اقتصادی ما از کل نظام جدا نیستند . وقتی انقلاب اسلامی ما به رهبری امام امت و از برکت خون شهدای مسلمان به پیروزی رسید همه ما انتظار این را داشتیم که صاحب نظارن و اسلام شناسان و مجتهدان دور هم بنشینند و با استفاده از متون اسلامی و آنچه که در دنیا به عنوان علم رهبری و اداره امور کشور ها وجود دارد یک نظام بوجود بیاورند . باب اجتهاد را به روی جامعه باز بکنند و یک نظام را براساس بینش اسلامی به روی مردم بگشایند تا جامعه در یک مدار از توحید حرکت بکند ولی متأسفانه وقتی که ما به این سه سال بر می گردیم می بینیم چه در زمان شورای انقلاب و چه در زمانی که مجلس شورای اسلامی مسئولیت عظیمی عهده دار شده و علاوه بر وظایفی که قانون اساسی به آن محول کرده امام هم عنایت فرموده اند و بزرگترین امتیاز را به این مجلس داده اند . ما در مجموع نتوانسته ایم در این سه سال یک نظام برخاسته از متون اسلامی بر سبیل بینش های اجتهادی به جامعه خودمان عرضه بکنیم . وقتی ما که هنوز نتوانسته ایم مسأله مالکیت را روشن بکنیم وقتی که هنوز میلیاردها ، میلیاردها تومان سرمایه های سرگردان وجود دارد . وقتی که هنوز مردم ، آنهائی که در زمان گذشته از راههای غیرمشروع پولهای زیادی به دست آورده اند ،‌این پولها را از بانک ها کشانده اند و سیستم بانکی ما را دارند متلاشی می کنند ما به حساب آنها رسیدگی نکرده ایم چگونه ممکن است که ما بتوانیم برای دراز مدت برنامه ریزی بکنیم تا در یک گوشه ای از آن در سال 61 بتوانیم یک حقه از یک زنجیره اصلاحات را به مجلس بیاوریم و تصویب بکنیم و به ملت عرضه بکنیم ما باید مغز علت یاب داشته باشیم ریشه ها را پیدا بکنیم . بببینیم این بودجه در کجا است ؟ من نمی دانم آن برادری که اینجا صریحا می گوید در این لایحه برنامه و بودجه یک خط مشخص برنامه ریزی و سیاست برنامه ریزی وجود دارد فردا در پیشگاه خدا و تاریخ چه جواب خواهد داد ؟ آیا برادر واقعاً تو با آن علم و اطلاع و تخصصی که داری در این لایحه بودجه و برنامه یک خط برنامه ریزی شده وجود دارد ؟ اگر اینطور است من نمی دانم . اما آنچه که مشهود است این بودجه مجموعه ای از یک سلسله فعالیت های نا هماهنگ در ادامه آنچه که قبلاً به عنوان برنامه پنجم پیش بینی شده بود با اصلاحاتی ،‌البته من منکر فعالیتهای مستمر برادران در دولت و شورای اقتصاد و بعضاً برادران کمیسیون مجلس نیستم و از خدمات آنها تقدیر می کنم اما آنچه که مسلم است و با یک دید استنباط می شود این است که در این لایحه بودجه و برنامه آنطور که در اینجا ادعا شد سیاست مشخص برنامه ریزی وجود ندارد یعنی یک اهداف برای دراز مدت مشخص نشده تا در این مرحله مشخص بشود چند پله از آن را می خواهیم طی بکنیم ، بلکه یک تصمیمی متناسب و مقتضی با شرایط فعلی براساس یک دیدگاههاو صلاح اندیشی هائی گرفته شده است . بر این اساس من نمی توانم آن ادعا را تأیید بکنم . نکته دیگر که در باره این بودجه مطح است این است که برادرها ! ببینیم ما انقلابمان در چه شرایطی است . امکانات ما چه هستند ؟ امکانات انسانی ما ،‌امکانات اقتصادی ما و ما باید چه راهی در پیش بگیریم ؟ اگر ما به تاریخ انقلابمان نگاه بکنیم می بینیم که انقلاب ما هر وقت به مشکل عمده ای برخورد کرده از راههای کلاسیک نتوانسته است موفقیت هائی به دست بیاورد ، چرا ؟ برای اینکه روشهای کلاسیک مخصوصاً آنچه که از غرب به این ملت تحمیل شده هر کدام استعدادهای مشخصی دارند و روی ضوابط معلومی حرکت می کنند . وقتی جنگ برملت ما تحمیل شد ، وقتی که به یک برادر می گفتیم شما چرا حمله نمی کنید ، دشمن در داخل خاک ما آمده است می گفت که ما بایستی سه نفر باشیم ، دشمن یک نفر ، سه به یک دشمن را از پای در بیاوریم ، این یک طرز تفکر کاملا کلاسیک بود و البته آنها هم تقصیری نداشتند در طول سی چهل سال همین را یاد گرفته بودند اما ازآنجائی که این انقلاب از امدادهای غیبی و قدرت لایزال خدا و قدرت لایزال ملت برخوردار است و توان آنرا دارد که در بنیاد مستضعفان بست ها و فشارها راه حلهائی را ابداع و ارائه بکند که مشکلات را از سر راه بردارند و آینده را خیلی روشن در پیش پای مردم قرار بدهند وقتی ما از این مواهب برخوردار هستیم چرا به این راههای کلاسیک و غربی بچسبیم . جنگ ما چه وقت تغییر یافت ؟ روزی که سیستم فرماندهی آن عوض شد یعنی زیر سؤال رفت . از همان روز که نیروهای متعهد ارتش و سپاه علیرغم همه توصیه ها چون احساس کرده بودند که آن شخص نمیتواند فرماندهی کل قوا را عهده دارد بشود خودشان ابتکار عمل را به دست گرفتند و و خارج از معیارهای مکتبی و اسلامی وارد مبارزه شدند صحنه های جنگ دگرگون شد و سرنوشت جنگ عوض شد تا امروز که عراق ، نه تنها عربستان سعودی و دیگر نیروهای مرتجع منطقه به زوزه کشیدن افتاده اند . ما چرا در امر اقتصادمان از این حالت کلاسیک و بیمارگونه خارج نشویم ؟ چه دلیلی دارد که نیروهای مکتبی نتوانند یک روش کاملا صحیح و منسجمی برای نجات اقتصاد و برنامه ریزی خودمان اتخاذ و ارائه بکنند ؟ وقتی که سیستم دفاعی ما تغییر پیدا کرده و متکامل شده و امروز باعث وحشت دشمنان ما شده آیا ما نمی دانیم با ساتفاده از توانهای مکتبی و مذهبی مان ، با استفاده از نیروهای مردممان ،‌با استفاده از تأثیر انفاس قدسیه اماممان و با استفاده از همه مقتضیاتی که این انقلاب دارد و در دیگر انقلابها و کشورهای دیگر نمونه اش وجود ندارد . آیا ما نمی توانیم روشی را پیدا بکنیم که مملکت را از این حالت بحرانی بیرون بیاوریم ؟ بودجه و برنامه بندی به سبک کلاسیک و به سبکی که تاکنون در مملکت انجام گرفته یک روشی است اتخاذ شده از غرب ما امروز در انبوهی از فشارها در مقابل انبوهی از فشارهای همین غرب قرار داریم آنها می دانند چه روشهائی را به کار ببرند ، چه ضد حمله های اقتصادی به ما بکنند تا این بودجه ما را متلاشی بکنند . چرا خودمان را از این دایره و از این محدوده بیرون نمی کشانیم ؟ آیا واقعاً آن سنگ بنائی را که آنها نهاده اند و یک دستگاه عریض و طویل بوجود آورده اند و هر سال خودشان هم کسر بودجه های زیادی داشته اند در حالیکه شش میلیون بشکه نفت می فروخته اند. ما با این درآمد کم ، با این فشارها باز هم باید همان روشها را ادامه بدهیم ؟ این دستگاه عریض و طویل داری ، این سیستم هزینه کردنها ، این سیستم توزیع بودجه ارث شوم رژیم گذشته است . و در آن زمان به یک درآمد سرشار از نفت متکی بوده است . در اصل آنها هم لازم نبوده که کاری بکنند . کسی از ایشان طلبی نداشته است . ملت بوده که ملت با آنها درگیر مبارزه بوده است و هر کاری که هم که خودشان می خواستند می کرده اند ولی ما امروز به ملت بدهکار هستیم . حق نداریم براساس آن روش غلط و سنت سیئه ای که آنها پی ریزی کرده اند در همان کانالها ما این پول مختصری را که با هزار دردسر و خون دل از فروش نفت به دست می آوریم به روش غلط و نامتناسبی توزیع بکنیم . شما می گوئید چطور ؟ امام جوابتان را می دهد . اما می گوید مغزهایتان را به کار بیندازید واهمه نداشته باشید . چرا می ترسید این سیستم بهم بریزد ؟ واهمه نداشته باشید خدا راهها را نشانتان می دهد مگر ما در روز اول جنگ می دانستیم که بایستی جنگهای مان نامنظم باشد ،‌نیروهای سپاهمان بروند در دو قدمی جبهه ها و کار دشمن را یک سره بکنند ما ولله این مسأله را نمی فهمیدیم ولی می دانستیم چون بر حقیم خداوند راههائی را به ما نشان می دهد ، امروز سیاست بودجه وبرنامه ما دستخوش یک حرکت مرموز و غی مکتبی قرار گرفته و از این رهگذر من مطمئن هستم اگر به خودمان نجنبیم ، ما در اقتصاد دچار ضربه های شدیدی خواهیم شد . ما در این مملکت هم منابع سرشار داریم چه نفت ، چه فلزات ،هم انسانهای کارامد داریم و مهمتر از همه امام هست و لطف خدا شامل حال ما است . اگر ما هجرت بکنیم از لاک خودمان بیرون بیائیم و دست از این سیستم بکشیم مسلماً راههائی در پیش پای ماخواهد بود من متأسفم که الان نمی توانم به عللی یک مقدار آمار و ارقام بگویم. برادران آمدند اینجا به مالیاتها اضافه کردند به مالیاتهای چه کسانی مثلاً سیگاریها که اکثرشان آدمهای فقیر و عصبی هستند . وقتی دسترسی به سیگار پیدا نکردند معلوم است که چه کار میکنند ؟ یک نوع اعتیاد است وقتی به آدم معتاد هم فشار اقتصادی وارد کردی و آن هم نتوانست خودش را تأمین بکند مسلماً به همه کس بد و بی راه می گوید آنوقت آمده اند برادرها بااین کار کهبقول خودشان به یک معدن رسیده اند من نمی دانم این چه معدنی است به یک معدن رسیده اند در اصطلاح بودجه نویسی و برنامه ریزی . فردا که ملت به عللی از قبیل همین نارسائیها ،‌عصبانیتهایی دامنگیرش خواهد شد و حداقل در کوتاه مدت و بطور مقطعی فشارهائی روی آن وارد خواهد شد ما چه پاسخی برای آنها داریم ؟ تازه با این روشهای بیمار گونه ما چند درصد از نقص بودجه را برطرف کرده ایم ؟ مسلماً آنچه را که شما قبول دارید این است که فروش نفت قسمتی از این بودجه را تأمین می کند ،‌من نمی گویم چند درصد . خود شما می دانید . اما آن مالیاتهائی را که الان شما به ملت بسته اید بعضی هایشان درست است ولی بعضی هایشان واقعاً غلط است . چند درصد . از مشکل ملت را حل کرده اید ؟ چقدر این مالیاتها ،‌این درآمدهای ناشی از این مالیات گرفتن ها که تورم را هم یقیناً هستند چقدر کسری بودجه ما را جبران می کنند ؟ دولت ما چقدر به بانکها بدهکار است ؟ سال آینده چقدر بدهکار خواهد بود . اگر خدای نکرده به علت یک سلسله حیله های پوشیده اقتصادی ، سیستم بانکی ما ور شکسته بشود ، مردم فقیر دچار فشار می شوند و همچنین دولت یا سرمایه دارها ؟ چرا ما اصولی نیندیشیم ؟ چرا ما یک حجرکتهای تسکینی را به عنوان درمان بپذیریم ؟ اینها درمان نیست ! اینها آمده اند با این حرکت بار تورمی به بودجه ما افزوده اند . فشار را زیاد کرده اند و زمینه های نارضایتی در ملت پیش بینی شده . من نمیگویم عمدی بوده مسلماً عمدی نبوده ، برادران مطهری در این کمیسیون بودجه هستند . اما در هر حال این اقدام در حالی انجام گرفته است که اصل اقتصاد ما بیمار است. راه حلی نداریم . یک نظام وجود ندارد که مشخص بکند . سال آینده که بدهکاری دولت به بانکی 20% ، 30% اضافه شده چیست ؟ تکلیف ملت چه خواهد بود؟ البته ما مأیوس از رحمت خدا نیستیم . با وجود امام و با وجود الطاف خدا و باوجود هدایتی که این ملت دارند و راهی را که می برند درهای آسمان و زمین به روی این ملت باز است و باز هم خواهد شد . اما ما که مجلس هستیم بالاخره مردم سرنوشتشان را به دست ما سپرده اند . این برادری که می گوید این بودجه کسری ندارد . ضد تورمی است دقیقا با این انقلاب و با این شرایط تطبیق می کند فکر یکسال آینده را کرده است ؟ فکر این را کرده است دوباره دشمن ممکن است روی بازار نفت ما فشار بیاورد اینها مسائلی هستند که نمی شود از آن به سادگی گذشت . ما رأی می دهیم من اگر احساس بکنم دولت مهندس موسوی به رأی من یعنی رأی مجلس نیاز دارد علیرغم میل باطنی خودم بلند می شوم و رأی هم می دهم و بعدش هم کماکان در انجام امور این دولت فعالیت خواهم کرد . ولی ما بایستی ببینیم مسأله اصلی چیست ؟ آیا ما در یک کشتی نشسته باشیم که آن کشتی در آب شور اقیانوستها در حال حرکت باشد و یک مقدار آب شیرین در اختیار ما است ،‌عقل ایجاب می کند من نمی گویم حالا اینجا برادران صلاحیت فوق العاده بیشتری از بنده دارند ،‌شاگرد هم هستم ولی عقل ایجاب می کند و به ما می گوید که این آب را بطوری از آن استفاده بکنید که لااقل متفاوت باشد با خانه هائی که در کنار رود دز ساخته شده اند ، که آب شیرین گوارا خروارها در اختیارتان هست . اینجا است که باید ببینیم در شرایط اول هستم یعنی مادر یک کشتی نشسته ایم و در یک دریا داریم به سمت نور حرکت میکنیم و یک مقدار آب گوارا در اختیار ما هست و یا ما در کنار رود دز خوش آب داریم زندگی می کنیم . مسأله کدامیک است ؟ اگر ما واقعاً امروز دچار فشارهای شدید اقتصادی هستیم . اگر امروز ابرقدرتها از چپ و راست علیه ما وارد ستیز اقتصادی وسیاسی و نظامی شده اند . اگر امروز در داخل نوکران اجانب علیه این انقلای در همه زمینه ها وارد فعالیت هستند و بعضی فعالیت ها هم بسیار پیچیده و مرموزانه و در لباس دوستی انجام می شود ، اگر اینها حقایقی هستند ما واقعاً روزگارمان شبیه روزگار کسانی است که در یک کشتی به سمت یک نقطه ای مشخص در آبهای شور اقیانوس ها حرکت می کنند و یک مقدار آب شیرین دارند ، آیا عقل ایجاب نمی کند که ما این آب شیرین را بالسویه و سرفرصت و حتی با امساک تقسیم بکنیم تاباران خدا باریدن بگیرد و بنحوی ما سیراب بشویم ؟ ما درآمد مان همین نفت است . ایکس بشکه نفت ما امروز می توانیم بفروشیم . در شرایطی است که وزیر نفت ما ،‌دولت ما ، مسئولان ما همه راههای موجود را هم دارند ارزیابی میکنند اگر فردا در حالیکه الان هم مازاد نفت تا اندازه ای اشباع است ، توطئه ها عمیق تر شد ، دامنه دارتر شد و کمتر خریدند کسر بودجه ما منجر به چه خواهد شد ؟ با احتساب بدهکاری دولت به سیستم بانکی آیا آنوقت خدای نکرده ما بایستی دست گدائی به کجا بکشیم ؟ باید از خط مشی نه شرقی ، نه غربی مان منحرف شویم ؟ دست تکدی به کسی دراز بکنیم ؟ باید فشار را روی مردم مستضعفی که هزینه های جبهه را تأمین می کنند بیاوریم ؟ باید چه راهی را ادامه بدهیم ؟ چرا از الان فکر فردای خودمان نباشیم ؟ چرا از الان سیستم توزیع و تخصیص این بودجه را خودمان با عقل ، با معیار ، براساس آینده نگری مشخص نکنیم ؟ من تصمیم داشتم زیاد صحبت بکنم چون برادرها اکثر صحبت ها را فرموده بودند . صحبت آخر من این است که این بودجه در نظم کلاسیک خودش به زبان انقلاب است و هیچگونه تناسبی با امکانات کشور ما ندارد ،‌هیچگونه تناسبی با روحیه حاکم بر ملت ، امکانات انسانی ، این لطفی که به عنوان امام خدا به ما عنایت کرده است و این سیستمی که بوجود آمده ندارد . برای اینکه ما بتوانیم خودمان را از گرفتاریهای اقتصادی نجات بدهیم باید بنشینیم متفرکان ما ،‌اسلام شناسان ما کارشناسان ما دقیقاً ارزیابی بکنند و ببینید درآمد های ما چه اندازه ای هستند و عاقلانه رقمی را اتخاذ بکنیم متناسب با این درآمد ها برای خرج کردن ، تا انقلاب بدون نیاز و بدون اینکهاحتیاجی به کمکهای دیگران داشته باشد به حیات خودش ادامه بدهد اگر این فشارهای اقتصادی ادامه داشته باشند در خیلی از چیزها در آینده مؤثر خواهند بود و پشیمانیها به بار خواهند آورد . عقل ایجاب می کند که ما به اندازه دارائی و تونمان خرج بکنیم . بلی ، امروز اتوباتن نباشد ممکن است بی بی سی بگوید طرحهای زمان شاه متوقف شده و از این راه به خواهد کسی را علیه ما بشوراند . ولی ما بعلت نداشتن اتوبان فوقش یک درصد ریزی به روی تصادفاتمان اضافه بشود یا به حالت قبلی بماند ولی انقلاب ما منحرف نمی شود . هزاران و دهها هزار طرح ریز و درشتی هستند که اگر انجام نشوند و اگر روی آنها الان هزینه مصرف نشود به هیچ جائی بر نمی خورد . علاوه بر اینها ،‌ این سیستم اداری است . چه اشکال دارد ما می دانیم آن کارمندی که در راه آهن مثلاً مقدار زیادی پول به بودجه های جاری راه آهن اضافه شده است . یکی از برادران الان در اینجا انتقاد کرد . برادرمان آقای ملک پور گفت می خواهند برای کارمندهای راه آهن خانه بسازنند . این امر مقدسی است و اسلام الزام دارد برای کارمند و کارگر خودش خانه بسازد . اما در چه شرایطی / در شرایطی که هزینه ما زیاد هستند و درآمد های ما کم . ان کارمند راه آهن مسلماً یک بنیه اقتصادی از قبل دارد و می تواند به کمک آن بنیه اقتصادی به شکلی گذران بکند تا زمانی که ما پول در اختیار داشته باشیم با استفاده از کارمان ، درآمد هایمان ، منابع مان ، بتوانیم تأمین بکنیم و یا به درجه تأمینش بیفزاییم . زمانی که ما دچار این فشارها هستیم . ای کاش یک فرصتی بود البته خود برادرها هم می دانند ابعاد فشار بایستی ارزیابی بشود . امسال ما با پارسال ما از زمین و آسمان فرق می کند . این ابعاد فشار اگر خوب ارزیابی بشود ، اگر درد کاملا حس بشود برادران راه حل پیدا میکنند . چرا ما یک بودجه اضطراری مخصوص زمان جنگ نداشته باشیم. می ترسیم که چه بشود ؟ می ترسیم نظام اداری بهم بخورد ؟ میلیونها نفر انسان آماده هستند تابا یک اشاره امام هم سنگری را که کسی خواست خلوت بکند و یا حرفی بزند پر بکنند. این انقلاب ویژگیهای خاص خودش را دارد متأسفانه آنچه را که امام و امت می فهمند خیلی از ما مسئولان نمی فهمیم و آنچه را که آنها در اعجاز این انقلاب می شناسند ما باور داریم ولی در معیارها و مقیاس های پارلمانی و خودمانی نمی توانیم آنها را تطبیق بکنیم و بپذیریم اینجا است که ما بایستی دنبال آن راه حل هائی باشیم که منتج از نظام است و امامت هستند . الان ببینیم انقلاب مامولود چه عواملی است ؟ همان عوامل هستند که می توانند ان انقلاب را ادامه بدهند اگر امروز من کارمند در فلان وزارتخانه بیست و پنج هزار تومان حقوق می گیرم در شرایطی که دولت و ملت گریبانگیر این جنگ هستنتد و دچار کمبودهای شدیدی هستند هیچ اشکالی ندارد به من بگوئید این ده هزار تومان . این کاغذ بهادار هم بعنوان پانزده هزار تومان برای تو بعد که وضع روبراه تر شد یا آخر سال اگر دیدیم به خواست خدا درآمد ها بیشتر شد ما از امپریالیزم خیری و تبلیغاتش هراسی ندشته باشیم .آنها در روزهای اولی جنگ خودتان شاهد بودید چه تبلیغاتی راه انداخته بودند و به چه صورت افکار عمومی دنیا را منحرف کرده اند ما واهمه نداشته باشیم که اینها بگویند شما ورشکست شده اید نمی توانید اداره بکنید . خیر این عین تدبیر است که ما راهی پیدا بکنیم متناسب با مقتضیات انقلاب و هماهنگ با درآمد های ما و متناسب با برنامه های عمومی جمهوری اسلامی . هیچ اشکالی ندارد ما بگوئیم آقای کارمند تو یک عمر است خورده ای حالا حلالت کار هم کرده ای ما منت هم رویت نداریم اما الان در این شرایط همانطور که بچه روستائی ، همانطور که پیرزن روستائی سه فرزندش را به جبهه می فرستد هر سه آر ـ پی ـ جی زن هستند و هر سه در عرض 24 ساعت شهیدمی شوند و شکر خدا را بجای می آورد ،‌تو هم پانزده هزار تومانت را آخر سال بگیر وقتی که ما دخل و خرج کردیم . این چه اشکالی دارد ؟ چرا ما می ترسیم ؟ چرا ما واهمه داریم ؟ چرا ما آنروش هائی که امام برای حل معضلات انتخاب کرده آن راهی را که امت با استنباط از روشهای امام اتخاذ کرده ما آنها را در پیش نگیریم ؟ چه ادعائی داریم که ما حتماً بایستی این روش غربی و کلاسیک را ادامه بدهیم ؟ من معتقدم که ما هم می توانیم به نحو یک بودجه 2 ماهه حالا دو دوازدهم هم اسمش را بگذاریم به دولت اختیار بدهیم برای خرج کردن و یک بودجه انقلابی و جنگی واضطراری متناسب با درآمدهای مان ، متناسب با مقتضیات انقلابمان تدوین بکنیم . بعضی از حقوقها قابل پرداخت نیست براساس عرف و شرع ،حالا براساس آنچه که الان آن برادرمان مثالی که زدند گفتند اکل میته گاهی اوقات حلال می شود خوب چرا از این بعد ما این را بررسی نکنیم ؟ ما از کیسه چه کسی بیرون بکشیم و به حلقوم چه کسانی تزریق بکنیم ؟ ما فردا جواب این همه مادر شهدا را چه بدهیم اگر خدای نکرده نوسانی در تقسیمات ما ایجاد شد ؟ اینجا است که باید یک بودجه اضطراری و جنگی تدوین بشود ، مجلس در جلسات خصوصی و غیر علنی رسمی مسائل را کاملا بررسی و حلاجی بکند ببینیم ما چقدر درآمد داریم . سیستم بانکی ما تا چه اندازه ای دیگر می تواند تحمل بکند ؟ بالاخره با دیدگاههای اقتصادی و آن هم شم برنامه ریزی که برادرها دارند ارزیابی بکنیم ببینیم ما در چه موقعیتی قرار داریم . وقتی ابعاد فشارهای وارد برما مشخص شد و موقعیت خود راخوب توانستیم ارزیابی بکنیم می گوئیم ما اینقدر ردآمد داریم . اینقدر هم از مردم می گیریم و روی آنها اضافه میکنیم و بعد ما می آئیم بودجه را به مملکت ارائه می کنیم و مملکت را به اندازه توانمان اداره می کنیم و الا برادرها شما ببینید هر حرکت اقتصادی موجهائی درست میکند . مثلاً وقتی که شما ده قلم جنس را گران بکنید بگوئید به معدن رسیده ایم و به فرض بیائید خدمات دادگستری را گران بکنید و با قیمت بالائی به مردم عرضه بکنید . این گرانی اثرات تورمی مشخصی در سایر نرخها خواهد داشت حالا ما بگوئیم به کسی نگوئیم یااینجا نگوئیم ممکن است بفهمند . نه برادر من مسائل فوق اینها است ،‌چرا ما اینجوری تصور میکنیم ؟ چرا ما سرخودمان خدای نکرده می خواهیم کلاه بگذاریم ؟ آنچه که الان از ابتدا تا الان انجام شده نتایجش مشهود و معلوم در پیش روی ما است من بعد هم همین خواهد بود . بر این اساس من به عرایضم خاتمه می دهم امیدوارم که خواهران و برادران به خاطر اینکه فردا اگر مشکلاتی پیش آمد کی بود کی بود ، من نبودم پیش نیاید و واقعاً آگاهانه گام برداشته باشیم و براساس عقل و اندیشه و متناسب با رهنمودهای امام عمل کرده باشیم ببینیم موقعیت ما چطور است آیا ما می توانیم در همین سبک کلاسیک که استعداد خاصی دارد ببینید در ارتش اگر سه به یک نشد حمله نمی شد ؟ البته در ارتش های کلاسیک دنیا . من از برادران رزمنده ارتشی خودمان کاملا تشکر می کنم در ارتش های کلاسیک دنیا وقتی جنگی شروع می شود اگر توانستند مقاومت می کنند . می کنند اگر توانستند حمله بکنند تحت شرایطی و ضوابطی می کنند . اگر میزان قدرت آنها کاسته شد ، تانک آنها کم شد ، توپ آنها کم شد . نفر آنها کم شد ، تدارکات آنها یا فرماندهی مخابرات آنها آسیب پذیر شد اینها عقب نشینی میکنند .می گویند یک گام ، گاهی اوقات گامشان ده کیلومتر است . گاهی اوقات پانزده کیلومتر است ،‌ گاهی اوقات پنجاه و پنج کیلومتر است بعد هم که چه می شود ؟ بعد هم اگر دشمن فشارش بیشتر شد اینها می گویند «‌انا لله و انا الیه راجعون » ما توانمان تا اینجا بود بعدش براساس درسهائی که یاد گرفته ایم دیگر از ما کاری ساخته نیست خداحافظ شما . ملت بروید خودتان عمل بکنید . این شیوه برنامه ریزی هم یک چنین داستانی دارد اینها می توانند مالیات غیرمستقیم اضافه بکنند ، یا مالیات مستقیم را اضافه بکنند . یکی هم اوراق قرضه درست بکنند بقول برادرمان عطاری ، وصله بر پینه تا بالاخره یک مدتی این بیمار را با خون دادن و تزریق خون و اکسیژن و اینها نگهداری بکنند بعدش هم بگویند آقا ما آن روز که گفتیم برنامه ریزی در این بودجه وجود داشته و یک سیاست مشخصی را دنبال میکرده ما بر اساس امکانات موجود گفته ایم ، حرف دیگری هم نداشته ایم . شما چیزی از اینها اگر داشته اید ما سیاستمان مشخص تر و مترقی تر بود ولی این عمر و این توان و این استعداد همین قدر توانسته ادامه پیدا بکند . برای اینکه ما فردا ناخودآگاه بعلت سوء پیامدهایی که اینبودجه غربی به اعتقاد من یا لیبرالی یا هر چه که شما اسمش را می گذارید برای انقلاب ما نداشته باشد ،‌ما باید مردانه خودمان را از این گود بیرون بکشین هجرت بکنیم بیائیم کلاه خودمان را قاضی بکنیم و چاره ای برای مملکتمان بیندیشیم و یکبودجه انقلابی ، ضربتی ،اضطراری و جنگی متناسب برا شرایط مان تنظیم بکنیم . نایب رئیس ـ از موافقین آقای مهاجرانی صحبت کنند . مهاجرانی ـ قسمت اکثر صحبتهای برادران مخالف را که من دقت کردم غیر از پرداختن دقیق و مشخص به برخی از معلول ها در مشکلاتی که اقتصاد ما به آن دچار هست نوعا بعضی از مسائل را به شکل محوری متوجه اش بودم . 1ـ مسأله مالیاتها بود که مالیاتهائی که در بودجه فعلی کمیسیون پیشنهاد کرده اینها باعث نابسامانی ها و پریشان خاطری هائی در اقتصاد ما خواهد شد و این وضعیت مناسبی را برای مردم ایجاد نخواهد کرد . یک مقدمه کوتاهی را من می گویم که بعد آن به اصل مطلب برسیم که آیا ما در یک شرایط عادی و در یک شرایط تعادل اقتصادی زندگی میکنیم یا در یک شرایط غیرعادی و غیرمتعادل اقتصادی ؟ وقتی که کشوری در حالت تعادل اقتصادی هست سه مشخصه را می توان در ان کشور سراغ گرفت . اشتغال کامل (‌البته نه به شکل صد در صد ) اگر کشوری بتواند حتی سه درصد هم بیکار داشته باشد گفته می شود که اشتغال در آنجا کامل هست . تثبیت قیمتها و تراز پرداختها ( تعادلی که داشته باشند ) ما الان در وضعیتی زندگی می کنیم که بدلیل اینکه همیشه شرایط و مسائلی که برای انقلاب ما پیش آمد آنقدر سریع هستند که به تعبیر آقای هاشمی رفسنجانی برگهای انقلاب آنقدر تند نوشته می شود که حتی ما فرصت ورق زدن آن را هم پیدا نمی کنیم . خود بخود مجال یک بررسی دقیق که ما افق روشنی را در مقابل داشته باشیم که بتوانیم یک برنامه ریزی کاملی را بر آن بکنیم نیست و دوم این شرایط راشما در نظر بگیرید . از نظر اشتغال کامل یک چهارم آورگان جهان در کشور ما زندگی می کنند . از جهت تثبیت قیمتها ما در شرایطی زندگی می کنیم که این شرایط از سوئی هم جنگ هست و از سوی دیگر که بعد این خودبخود پیوند پیدا میکند با ذخایری ارزی ما و همان تعادل تراز پرداختها که قیمت نفت هست . ما نمی توانستیم در چند ماه پیش بدقت و به روشنی ببینیم که ما شرایطی را در پیش خواهیم داشت که نفت بعنوان مهمترین کالا در اقتصاد ما به آن توجه میشد این حالتی را پیدا کند که ما نتوانیم نفت را آنچنان که می خواهیم بفروشیم و بعد شرایطی برای ما ایجاد شد در شرایط جنگی اینجور نبود که ما نفت را به هر کس می خواهیم می توانیم بفروشیم ، اینجور نبود که ما کالاهای مورد احتیاج خودمان را از هر جائی که می خواستیم بخریم . ما در محدودیت ها و در اجبارها زندگی می کنیم و همیشه هم در بودجه نویسی در بررسی اقتصادی کشور محدودیتها واجبارها پارامترهایی هستند که مورد توجه قرار می گیرد . حال با توجه به اینها ما بیائیم برگردیم به بودجه خودمان وبودجه ای که الان در دست هست . من اعتقاد دارم که این بودجه ها ایرادها و ضعف ها ئی دارد (‌یعنی در این تردیدی نیست ) ایرادها و ضعفها به خود بودجه برگشت پیدا نمی کند و شرایط و ویژگی های اصلی و دقیق برگشت پیدا می کند که خود این بودجه هم نمود و نموداری از آن شرایط هست یعنی وقتی که دستگاه قضائی ما بعنوان مثال آن بخش از آن که می خواست قیمت ها را کنترل کند و کاملا بر این شکل توزیع و روابط اقتصادی ناظر باشد نمی تواند خوب فعال باشد که آن هم به دلایل دیگر … و یا وقتی که ما در شرایطی زندگی می کنیم که دولت نمی تواند ذخایر مورد نیاز خودش را از جهت ارزی تأمین کند بدلیل اینکه نفت را بخوبی نمی خرند یا در شرایطی که جنگ بخاطر ادامه اش و وضعیتی که ایجاد کرده ما را در بحبوحه ای قرار داده که ناگزیر هستیم خیلی از وقتها بعضی از کالاها را حتی تا بیست درصد بیشتر بخریم ، این مجموع را شما در نظر بگیرید حالا به این نقطه ما برسیم که اقتصاد ما در پیوند با اقتصاد جهانی هست . ما در یک جزیره زندگی نمی کنیم که بگوئیم ما غار نشینانی هستیم که هر چه خودمان تولید کردیم استفاده می کنیم و هیچ احتیاجی هم به خارج از کشور نداریم . متأسفانه الان برخی از آمارها را من برای شما میگویم که مثلاً صادرات بعنوان یکی از محورهائی که برای ما درآمد یعنی (‌ارز ) تأمین می کرده در 9 ماهه سال گذشته یعنی سال جاری (‌1360 ) ما توانستیم (‌آمار فقط مربوط به 9 ماه اول سال هست )‌179 هزار تن کالا صادر کنیم که ارزش آن 23 میلیارد و 441 میلیون ریال هست که نسبت به سال قبل آن یعنی سال 1359 که بوده 306 هزار تن کالا به ارزش 43 میلیارد و 283 میلیون ریال ما 41% کاهش از جهت وزن و 46% کاهش از نظر ارزش داشته ایم . ما ناگزیر شدیم بعلت شرایط جنگی واردات بیشتری داشته باشیم . حالا این کم شدن ذخایر ارزی ما نسبت به فروش مفت از جهتی که آن جهت اصلی هست و حتی این صادرات که قرار بوده تا حدی اینها را تأمین کند ما از ناگزیر می کند در شرایطی زندگی کنیم که «‌ چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن » ما نمی توانیم خرج را آهسته تر انجام بدهیم بخاطر اینکه در اینبودجه که هزینه جاریش رقم درشتی را در بر می گیرد ( 850 میلیارد ریال ) ما مجبور هستیم برای هزینه جاری خودمان پرداخت کنیم ، این هزینه جاری حقوق یک میلیون و هشتصد هزار کارمند دولت هست که به نحوی از انحاء اگر کارمند مستقیم دولت هم نباشند از هزینه جاری دارند استفاده می کنند . پس یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی ما که در بودجه هم به ناگزیر این اجبار هست وجود خودش را نشان می دهد ، نظام اداری ما هست . حالا این نظام اداری بایستی جراحی بشود ، برای نظام اداری باید فکری کرد اما این فکر را چه وقت باید کرد ؟ آیا الان در شرایطی که همه فشارهائی که بر ما هست متوجه شده اند که فشار سیاسی ، فشار نظامی به بن بست رسیده و می خواهند ما را در فشار اقتصادی خرد کنند و بخوبی و به روشنی همه شما برادرها و خواهرهها شاهدهستید که الان فشار تبلیغات خارجی در بعد اقتصادی هست . هر چه وعده و وعید دادند که ایران به زودی سقوط خواهد کرد و دیدند ما بر پای خودمات استوار مانده ایم . حالا شروع کرده اند که بله وضعیت اقتصادی ایران به گونه ای هست که دیگر نمی تواند روی پای خودش بایستد . آیا در این چنین شرایطی می شود جراحی ها را انجام داد ؟‌آیا بیمار را وقتی که در تب تند هست بایستی جراحی اش کرد تا حداقل او پیکره اش یک سلامت نسبی و اجمالی را پیدا کند حالا در پیوندی که کشور ما با اقتصاد جهانی دارد در بعضی مسافرتهائی که در طول همین سال جاری پیش آمد و باتفاق بعضی از برادران ما به خارج از کشور رفته بودیم بعضی قیمتها را و بعضی وضعیتهای آنها را در جهت روابط اقتصادی شان برای شما میگویم که یک مقدار مطلب روشن تر بشود . ما به کوبا رفته بودیم آقای بشارتی برادر عزیز که آنجا در خرج هیأت ما بودند یادشان هست ، ما فکر می کردیم که برای اینکه این هیأت کمتر خرج داشته باشد مثلاً خوب است که نان و پنیر و هندوانه بخورد . دو هندوانه که حدود 9 یا 10 کیلو هر کدام بیشتر نبودند خریداری شد ، قیمت این دو هندوانه حدود 240 تومان بود و بعداً ما علاقمند شدیم که نرخها را یک مقدار دقت کنیم تا ببینیم این نرخها چگونه هستند و مردم چگونه دستشان به این نرخها می رسد حالا از کوبای سوسیالیستی 20 سال بعد از انقلاب پیروز که مشکلات جدی چندانی هم در سر راه نداشته که بگذریم ، در همین مسافرت اخیر در آرژانتین در آنجا وقتی که ما صحبت می کردیم با مردم ، با مسئولین ، با دست اندرکاران کارها (‌آقای هراتی هم اشاره کردند ) ما می خواستیم برای ضبط بعضی از صحبتها نوار ضبط صورت بخریم ، نوار کاست را ما خریدیم دانه ای 9 دلار باطری قلمی را برای فلاش دوربین ما خریدیم دو دلار وقتی از اجاره خانه پرسیدیم راننده سفارت ما که فردی بنام « البرتو »‌ بود تعریف می کرد که او خودش مجبو هست کار کند . خانمش کار کند ، بچة کوچکش را مجبور شده از درس خواندنش ممانعت کند و او که کلاس چهارم ، پنجم ابتدائی هست کار کند ، بچه بزرگترش هم کار می کند . مع الوصف تا آخر ماه حتی آنها می توانند از گرسنگی نمردن خودشان را نجات دهند . کرایه خانه ها سه ماه به سه ماه حدود پانزده درصد تا بیست درصد اضافه می شود ارزش پول نسبت به دلار از پارسال تا الان یک چهارم شده ، سال پیش دلار مساوری با 2500 پزو بود الان مساوی با 10000 پزو هست . در برزیم که ما رفتیم وضع از بعدی وحشتناک تر بود . بدهی خارجی برزیل 65 میلیارد دلار هست یعنی عملاً آن کشور از جهت اقتصادی ورشکست هست . بعد برای ما این سؤال مطرح بود که ما در شرایطی زندگی می کنیم که اگر چه وضع آنها با وضع ما از نظر اقتصادی قابل مقایسه نبود ، کالای مورد نیاز مردم را براحتی نمی شد در بازارها دیدو این همه از درون و از عمق اقتصاد آنها پوسیده و آوارده شده بود چرا هیچ سخنی از آنها نیست ؟ چرا همیشه از آنها تعریف می کنند ؟ چرا به نحوی از انحاء آن ها را از نظر سیاسی تأیید می شوند که خوب دلایلش را می دانید اما وقتی که به کشور خودمان بر می گردیم آدم احساس می کند که به رغم این همه مشکلات ، گرانی ها ، کمبود زندگی آن دشواری ها و آن وحشتی را که در آنجا ها دارد ، ندارند ،‌حالا اینها را اگر چه من مجبور هستیم به اجمال و به سرعت بگویم برای این هست که شما برادرها و مردم ما توجه دارند ضد انقلاب خارجی ، ابر قدرتها همواره مترصد این بودند که نگذارند ما در یک شرایط تثبیت اوضاعی به سازندگی بپردازیم یعنی همواره ما را متوجه حل مشکلات روزمره ای که برای ما ساخته اند ایجاد کرده اند . از شروع انقلاب که ما بروبرو شدیم با خم تلخی که آنها برای ما ایجاد کردند و گروهکهائی که در کردستان غائله به پا کردند و دنباله اش که همینجور ادامه داشت و نهایتاً جنگی که الان حدود 18 ماه دارد از آن می گذرد همه و همه این بازیها برای این بوده که ما شرایط تثبیت اوضاع را پیدا نکنیم ، در شرایط تثبیت اوضاع می شود برنامه ریزی کرد، برنامه نویسی کرد در شرایطی که ما احساس می کنیم که خودمان را نگهداریم انقلاب از دست نرود پیدا هست که با برنامه ریزی دقیقی که مورد نظر برادران هست که ما به یک اقتصاد مطلوبی ان شاء الله برسیم ، ما این فاصله را داریم ، حالا با این محدودیتهائی که من گفتم برادرهائی که در کمیسیون بودجه بودند به این نتیجه رسیدند که الان که ما با محظورهائی روبرو هستیم واز جهت صدور نفت یعنی تأمین مهمترین منبع درآمد ها در اقتصاد خودمان اینها بیایند یک مقداری حدود 2% تغییر ایجاد کنند . ما 56% به نفت متکی هستیم و 44% بقیه از دیگر منابع تأمین درآمد مثل مالیاتها و بازرگانی خارجی و خدمات دولتی تأمین می شود . اینها آمده اند 2% جابجا کرده اند . نفت 54% دیگر منابع 46% برای این کار ناگزیر بودند که یک منابعی را پیدا کنند . زیادی نخواهد بود ولی مجموعه این هزار تومانها هست مجموعه پنج ریالهای مترمکعب گاز خانگی هست و همین یک تومان تا 3 تومانهای سیگار هست که رقم اینها مجموعش تنها یک رقم کوچکی خواهد شدکه یک بعدی را از آن دخل کم ما جبران کند . بیشتر از این من صحبتی ندارم و امیدوار هستیم که بقیه برادرانی که بعنوان مخالف صحبت میکنند بیشتر به آن اصول و آن معیارها و ملاکهائی که در این شرایط محدودیت ها و اجبارها به ناگزیر این بودجه تنظیم شده توجه کنند . نایب رئیس ـ متشکر ، مخالف بعدی آقای حمیدی . آقای حمیدی ـ تهیه به موقع بودجه در چنین شرایطی قابل تقدیر و تشکر است و مخالفت بنده با بودجه از این جهت است که این بودجه با همه جنبه های مثبت هنوز از نظر درآمد مالیاتی و بهره بانکی براساس فرمهای بودجه های غیر اسلامی سابق تنطیم شده و درگذشته هم در این مجلس شورای اسلامی بعنوان ضرورت تصویب شده است البته این بودجه سال 1361 هم بعنوان ضرورت تصویب می شود و شنیدید بعضی از موافقین هم فرمودند از باب ضرورت است و بالاخره می گوئیم صرف این چنین کردند ما هم چنین می کنیم . سخن بنده این است که چرا دولت جمهوری اسلامی تاکنون در صدد تهیه بودجه براساس مالیاتهای ثابت اسلامی مانند زکات برنیامده و ما تا کی باید از راه ربا که در قرآن کریم اعلان جنگ با خدا شمرده شده از بابا اکل میته در هنگام اضطرار برای کشور اسلامی و طرحهای اسلامی بودجه تهیه کنیم ؟ چرا دولت به فکر نمی افتد که مانند صدر اسلام مالیاتهای ثابت اسلامی را زیر نظر علما و کارشناسان اقتصاد اسلامی جمع آوری و به مصرف برساند ؟ به کتاب حکومت اسلامی رهبر بزرگوار اسلامی جمع آوری به کتاب حکومت اسلامی رهبر بزرگوار حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ( نمایندگان سه مرتبه صلوات فرستادند ) مراجعه بفرمائید و همان مالیاتهای اسلامی را که ایشان یادآور می شوند بگیرند . قرآن مجید صریحاً می فرماید « خذمن اموالهم صدقه » باید مالیاتهای اسلامی را گرفت . در کتاب وسایل الشیعه ، کتاب الزکوه در ابواب اول روایتی نقل می کند که پیامبر گرامی اسلام وارد مسجد گردید و افرادی را بانام صدا زد و از صف جماعت خارج نمود و فرمود شما که زکات نمی دهید در جماعت مسلمین شرکت نکنید ، اگر در این اوایل انقلاب که مردم متدین و با ایمان و شهید پرور از اسلام فقاهتی حمایت می کنند دولت اسلامی نتواند مالیاتهای شرعی را قرار بدهد و تهیه کند و اجرا کند چه وقت می توان این عمل را انجان داد ؟ اگر نهج البلاغه علی ( ع ) از خراج سحن می گوید همان مالیاتهای ثابت شرعی است و البته اگر مالیاهای ثابت تأمین نشد و یا کافی نبود دولت اسلامی با اعمال ولایت می تواند مالیاتهای دیگری را بعنوان ضرورت بگیرد . البته در وضع فعلی این مردمی که برای انقلاب جان می دهند و جوان می دهند و خون می دهند و از بذل مال هم در کمک به رزمندگان عزیز مضایقه ندارند طبعاً مالیات را هم اکثر مردم با طیب خاطر می دهند ولی در عین حال این مسأله که اگر ما بخواهیم مالیاتی را بعنوان ولایت و ضرورت بگیریم در صورتی است که ضرورت ایجاب کند و ما به اصطلاح فقهی مندوحه نداشته باشیم . اگر می توانیم مالیات اسلامی را که خدا قرار داده است تأمین کنیم نیازی پیدا نمی کنیم که به عنوان ثانوی یک مالیات غیرثابت را بعنوان اضطرار و اکل میته بگیریم آیا یک پدر می تواند برای فرزندانش غذا تهیه نکند و ظهر موقع نهار گوشت میته را بیاورد و بگوید اکل میته درزمان ضرورت جایز است ؟ اکل میته در هنگام اضطرار جایز است ؟ ما اعتقاد داریم و بارها گفته و بارها میگوئیم که اقتصاد اسلامی قادر است بااحکام اولیه صرفنظر از احکام ثانویه نیاز اقتصاد کشورهای اسلامی را تأمین نماید . همانطور که در طور تاریخ در زمانی که احکام اسلامی اجرا میشد نیازهای جامعه مسلمانان را تأمین کرده است و چون در نظام اقتصادی فعلی نظام گذشته که غیر اسلامی بود بر اقتصادی ما حاکم بوده فعلاً باید به عنوان ثانوی با اعمال ولایت یک عمل جراحی انجام بشود و اصول قانون اساسی مانند 94 قانون اساسی اجرا بشود و اموال نامشروع پس از ثبوت شرعی گرفته می شود ولی پس از او باید دیگر احکام اولیه را اجراء کرد . عمل جراحی در طول عمر یکبار اتفاق می افتد ، هر روز بیمار را جراحی نمیکنند ما باید تکیه اولی مان براساس احکام اولیه باشد که ضامن اجرایش همان ایمان مردم و همان اعتقاد مردم است . و متأسفانه در این بودجه مسئولان نه تنها از راه مالیاتهای اسلامی بودجه را تأمین نکرده اند بلکه بودجه مختصر و ناچیز شواری تبلیغات اسلامی که جزئی از روحانیت است را در همین بودجه گنجانیده اند و حال اینکه می توانستند از راه اوقاف یا وجوهات شرعی این بودجه را تأمین نمایند و این از افتخارات روحانیت است که در طول صد سال از نظر بودجه مردمی بوده و هرگز از هیچ دولی حقوق نگرفته است . چندین سال پیش ، پیش از انقلاب یکی از علمای اهل سنت خارج از کشور به یک عده ای ماگفت قدر این استقلال بودجه خود را بدانید . با این استقلال بودجه است که شما میتوانید با دولت مبارزه کنید . و متأسفانه دولت نه تنها به سوی بودجه اسلامی نرفته است . بلکه تاکنون نتوانسته است با داشتن چنین مالیاتهای اسلامی اصل بیست و نه قانون اساسی را اجرا نماید . و اصل بیست و نه قانون اساسی این است : اصل بیست و نهم برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی ، بیکاری ، پیری ، از کارافتادگی ، بی سرپرستی ، در راه ماندگی ، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی بصورت بیمه و غیره حقی است همگانی . دولت مکلف است طبق قوانین ازم حل درآمدهای عمومی حاصل از مشارکت مردم خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند . دولت باید با گرفتن زکات ، صدقات ، انفاقات ، کفارات و پولهائی که مردم تبرعاً‌ می دهند نیاز افراد بی بضاعت را که در قانون اساسی شمرده شده است تأمین کند . این دیگر در جامعه اسلامی قابل تحمل نیست که ما ببینیم هنوز مردمانی بی نوا و مستمند در این مملکت زندگی می کنند و دولت هم نمی تواند برای آنها کاری بکند . دولت برای تأمین این منظور فقط به همان شیوه صرفیین چنین کردند ما هم چنین می کنیم دست به دامن بیمه های اجباری زده . که فشار آن بر دوش صنعتگران ضعیف و خرده یا بر نمایندگان محترم پوشیده نیست . و دولت باتوجه به این فشار بنا گذاشته است که سوبسید به طبقه ضعیف بدهد . تا توان پرداخت بیمه را داشته باشند و این خود یک نقطه مثبت و قابل تقدیر و تشکر است . و واقعاً تشکر میکنم از این چیزی که برای کمک به صنایع ضعیف دولت در بودجه گنجانیده است . ولی باید عزیزان ما توجه کنند که راه تأمین زندگی مردم کم درآمد یا محروم در اسلام راه بیمه اجباری نسیت . راه همان راهی است که اسلام ارائه داده است و دنبال کرده است و دولت اسلامی باید زیر نظر علمای آشنا با اقتصاد اسلامی مالیاتهای اسلامی را جمع آوری و طبق سهمیه بندی صحیح همه افراد مستحق را زیر پوشش خود قرار دهد شما ملاحظه فرمودید که امروز اول صبح آیات شریفه فیئی را دراینجا تلاوت می کردند . اگر بخواهیم اختلافات طبقاتی برداشته بشود مسأله فیئی باید در قانون بودجه و میگوئیم که اقتصاد اسلامی قادر است بااحکام اولیه صرفنظر از احکام ثانویه نیاز اقتصاد کشورهای اسلامی را تأمین نماید . همانطور که در طور تاریخ در زمانی که احکام اسلامی اجرا میشد نیازهای جامعه مسلمانان را تأمین کرده است و چون در نظام اقتصادی فعلی نظام گذشته که غیر اسلامی بود بر اقتصادی ما حاکم بوده فعلاً باید به عنوان ثانوی با اعمال ولایت یک عمل جراحی انجام بشود و اصول قانون اساسی مانند 94 قانون اساسی اجرا بشود و اموال نامشروع پس از ثبوت شرعی گرفته می شود ولی پس از او باید دیگر احکام اولیه را اجراء کرد . عمل جراحی در طول عمر یکبار اتفاق می افتد ، هر روز بیمار را جراحی نمیکنند ما باید تکیه اولی مان براساس احکام اولیه باشد که ضامن اجرایش همان ایمان مردم و همان اعتقاد مردم است . و متأسفانه در این بودجه مسئولان نه تنها از راه مالیاتهای اسلامی بودجه را تأمین نکرده اند بلکه بودجه مختصر و ناچیز شواری تبلیغات اسلامی که جزئی از روحانیت است را در همین بودجه گنجانیده اند و حال اینکه می توانستند از راه اوقاف یا وجوهات شرعی این بودجه را تأمین نمایند و این از افتخارات روحانیت است که در طول صد سال از نظر بودجه مردمی بوده و هرگز از هیچ دولی حقوق نگرفته است . چندین سال پیش ، پیش از انقلاب یکی از علمای اهل سنت خارج از کشور به یک عده ای ماگفت قدر این استقلال بودجه خود را بدانید . با این استقلال بودجه است که شما میتوانید با دولت مبارزه کنید . و متأسفانه دولت نه تنها به سوی بودجه اسلامی نرفته است . بلکه تاکنون نتوانسته است با داشتن چنین مالیاتهای اسلامی اصل بیست و نه قانون اساسی را اجرا نماید . و اصل بیست و نه قانون اساسی این است : اصل بیست و نهم برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی ، بیکاری ، پیری ، از کارافتادگی ، بی سرپرستی ، در راه ماندگی ، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی بصورت بیمه و غیره حقی است همگانی . دولت مکلف است طبق قوانین ازم حل درآمدهای عمومی حاصل از مشارکت مردم خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند . دولت باید با گرفتن زکات ، صدقات ، انفاقات ، کفارات و پولهائی که مردم تبرعاً‌ می دهند نیاز افراد بی بضاعت را که در قانون اساسی شمرده شده است تأمین کند . این دیگر در جامعه اسلامی قابل تحمل نیست که ما ببینیم هنوز مردمانی بی نوا و مستمند در این مملکت زندگی می کنند و دولت هم نمی تواند برای آنها کاری بکند . دولت برای تأمین این منظور فقط به همان شیوه صرفیین چنین کردند ما هم چنین می کنیم دست به دامن بیمه های اجباری زده . که فشار آن بر دوش صنعتگران ضعیف و خرده یا بر نمایندگان محترم پوشیده نیست . و دولت باتوجه به این فشار بنا گذاشته است که سوبسید به طبقه ضعیف بدهد . تا توان پرداخت بیمه را داشته باشند و این خود یک نقطه مثبت و قابل تقدیر و تشکر است . و واقعاً تشکر میکنم از این چیزی که برای کمک به صنایع ضعیف دولت در بودجه گنجانیده است . ولی باید عزیزان ما توجه کنند که راه تأمین زندگی مردم کم درآمد یا محروم در اسلام راه بیمه اجباری نسیت . راه همان راهی است که اسلام ارائه داده است و دنبال کرده است و دولت اسلامی باید زیر نظر علمای آشنا با اقتصاد اسلامی مالیاتهای اسلامی را جمع آوری و طبق سهمیه بندی صحیح همه افراد مستحق را زیر پوشش خود قرار دهد شما ملاحظه فرمودید که امروز اول صبح آیات شریفه فیئی را دراینجا تلاوت می کردند . اگر بخواهیم اختلافات طبقاتی برداشته بشود مسأله فیئی باید در قانون بودجه و لایحه بودجه گنجانده بشود . فردا صبح هم لابد قاری ایات سوره انفال را می خواند باید در بودجه اسلامی انفال مورد نظر قرار بگیرد . ممکن است گفته شود تغییر سیستم مالیاتهای موجود به مالیاتهای اسلامی در یکسال و دو سال تمام نمی شود . عرض میکنیم صحیح است . و ممکن است سالها طول بکشد . ولی سؤال این است . در همین مدت دولت و مسئولین برای اسلامی کردن بودجه چند قدم برداشته اند . و چه فکری کرده اند و آیا اساساً بفکرشان آمده است که باید برگردیم به بودجه اسلامی یا نیامده است ؟ اگر خدای ناخواسته بفکرشان نیامده باشد صد سال هم که ما بگذریم کسی که فکری را ندارد تغییرش نمی کند . عمل و حرکت از فکر و اندیشه سرچشمه می گیرد . آیا دربودجه ما اینهائی که مسئول این کار هستند در این فکر هستند که برگردیم و به بودجه اسلامی . یا برای سال 62 باز یک بودجه می آورند ، یک رقمش بهره های بانکی ، ضرورت است چاره ای نداریم آیا به فکرش هستیم ؟ اگر لا اقل فکرش باشیم یک لنجه برای این کار تشکیل داده باشیم . یک جمعیت برای این کار تشکیل داده باشیم . یک سمینار برای این کار انجام داده باشیم . از متخصصان آگاه به اقتصاد اسلامی دعوت کرده باشیم . بحث گفتگو کرده باشیم . این قابل تقدیر است . من تشکر می کنم و حرفم را پس می گیرم . اگر حداقل یک قدم که این فکر آمده ، این فکر پیدا شده که بله ما باید برگردیم به بودجه اسلامی یک سمینار هم تشکیل داده ایم . جمعی از متخصصین و نمایندگان مجلس را هم دعوت کردیم . نمایندگانی هم که با مسأله اقتصاد مملکت ارتباط دارند و یا به کمیسیون شان مربوط می شود اینها را هم دعوت کرده ایم . نشستیم و گفتیم باید این کار را بکنیم . اگر فکرش پیدا شده است قابل تقدری است ولی اگر فکر پیدا نشده است اشکال به این است که چرا این فکر پیدا نشده است . بنده در همین جا با معذرت از اینکه این تذکر برادرانه و مشفقانه را می دهم و با تشکر از زحماتی که در این وضع جنگی واقعاً این بودجه را تهیه کرده اند که واقعاً همین اندازه اش قابل تقدیر است ، اشکال به این بودجه نیست . اشکال ما این است که راه بودجه اسلامی یک راه دیگری است . ولی به این راهی که آمده اند اگر شما به ما می گوئید که به راه اشکال دارید نه ، بنده به این راه اشکال ندارم و با این راه مخالف نیستم . من می گویم راه غیر این راه است . با تشکر از این استمداد میکنیم از مسئولین محترم ، روحانیین آشنا به اقتصاد اسلامی ،‌نمایندگان محترم مجلس ، کمیسیون های مربوطه این فکر را دنبال کنند که بخواست خدا در آینده بودجه ای که بطرف اسلامی شدن و مالیاتهای ثابت اسلامی برود ما برویم . نایب رئیس ( موسوی خوئینی ها )‌ـ متشکر . از موافقین آقایان خزاغی ، سحابی ، تاجگردون کسی در مجلس نیست بنابر این از مخالفین آقای علی حقیقت افشار بفرمائید . حقیقت افشار ـ معتقدم صحبتهایی که در مجلس می شود اکثریت جنبه واجب کفائی دارد اگر از طرف یکی از خواهران و برادران مطرح شد ، مطرح کردن آنها زاید است . بدان جهت اکثریت یاداشتهائی من بوسیله برادران گفته شد من لازم نمی دانم دیگر تکرارش بکنم . فقط دو نکته را در تورم توصیه دارم . یکی راجع به این مالیاتهائی است که تأکید شد . مالیاتهای ما در فلان نقطه است . باید متوجه باشیم امور زندگی به اندازه ای به همدیگر ارتباط دارند که رفیق تر و دقیق تر از ارتباط اعضای بدن انسان هست . در بدن انسان اطباء می توانند بوسیله بی حس کردن یک نقطه دردش به سایر اعضاء نرسد . ولی در اجتماع این محال است . محال هم نباشد خیلی مشکل است در یک نقطه که دولت می خواهد یک نرخی را اضافه بکند این بهانه می شود در دست بهانه جویان و سرایت می کند در تمام اجناس و تسری پیدا میکند مطلب دیگر در زمینه تورم عدم توجه دولت به کشاورزان و محصولات کشاورزی و روستائیان است . همه می دانیم اینها شب و روز ندارند همه اوقات کار میکنند . خودشان ، بچه صغیر و کبیر تمام وقت . ولی متأسفانه نتیجه زحماتشان کفایت زندگی شان را نمی کند . اینها مجبور می شوند ،‌من به چشم خودم دیدم و شاهد هم دارم و یا اگر می خواهید شما بروید ببینید این شغل هیأت رئیسه گذائی ، کاذب که در شهرستانها و شهر تهران هست ، این دست فروشها ،‌این مغازه ها که ترد همدیگر صف کشیده اند همه آنها اصل شان روستائی بوده است چون توجه بر ایشان نمی شود دست از کارشان بر می دارند و به شهر ها روی می آورند . یک مثال زنده ،‌نزدیک به دو سال است که مشکل آذربایجان غربی در زمینه کشاورزی به اولیای امور عرضه می شود و کوچکترین توجهی برای ان نشده است به چشم خود می بینم که روستائیان زمین خودشان را رها می کنند ،‌از دست زمین داشتن فرار می کنند . برعکس مطالبی که در اصلاحات ارضی گفته شد که مردم از نداشتن زمین به شهرها فرار میکنند و روی می آورند . من شاهد زنده دارم ، هزاران نفر از داشتن زمین فرار کرده اند برای اینکه مخارج می گذارد محصولی که بدست می آورد به هیچ جا نمی رود . سیب درختی و کشمش تیزابی شهرستان ارومیه یا آذربایجان غربی دولت بر‌آورد کرده است که 65 ریال تمام می شود . اگر این قیمت مال چند سال پیش نباشد به خدمتتان دروغ گزارش داده اند . جناب آقای دکتر بانگی کشمش تیزابی به تولید کننده بیچاره از 10 تمام می شود . شما خیلی پائین تر از آن برایش قیمت می گذارید به این خاطر روستائی کار را رها می کند .دیگر از آبادانی ملک دست کشیده اند . باغ شان را دیگر آباد نمی کنند . دیگر به باغشان رسیدگی نمی کنند . به شغل کذائی رو می کنند . و دست فروشی می کنند . من به مرحوم برادرم آقای شهید رجائی سال گذشته گفتم شما سیب درختی این مردم بیچاره را به 6 تومان بخرید . سردخانه های تهران و جاهای دیگر خالی است . اینها را در آنجا نگهدارید . و به این ملت 8 تومان بدهید . هم ملت ارزان بخورد و هم برای کشاورز پول بشود . بعد خودشان اقرار کردند که سیب 20 تومان بوسیله آن دست فروشها فروخته می شد . من شاهد بودم که یک گاری سیب آنجا گذاشته بودند دو روز روی آن کار می کرد . خوب ، حق دارد این را گران بفروشد . کل این چقدر قیمت دارد که از فروش این سود به دست بیاورد و خود و عائله خودش را اداره بکند . این شغل های کاذب که اکثر این افراد از روستائیان آمده اند و بعضی از آنها در دست تاجرها آلت دست می شوند چون آنها خودشان نمی توانند خیلی گران بفروشند بوسیله اینها بفروش می رسانند ، عامل تورم است . این نوع مطالب باید رسیدگی بشود . وقت نمازتان را نمی گیرم . خداوند ان شاء الله راه حلی پیدا خواهد کرد . نایب رئیس ـ مجلس موافقت کرده است که جلسه ادامه داشته باشد . آقای تاجگردون بعنوان موافق بفرمائید. تاجگردون ـ آنچه که مسلم است برادران نکات قوت بودجه را به محضر حضار عرض کردند . اما من باتوجه به شرایط حاکم بر مملکت و با بتوجه به گذشته کشور که بر بیت المال چه میگذشته و اکنون با چه سیاستی با مناطق محروم برخورد کرده است مصلحت دیدم که بعنوان موافق با این بودجه صحبت بکنم . روشن است برنامه ارائه شده بوسیله دولت آنچنان ایده آل و مطلوب نیست . اما مطمئن هستیم که در همین شرایط که سعی می شود بنا به ضرورت و اضطرار بودجه ای مترادف با اوضاع کشور ارائه بشود تصور می کنم لایحه بودجه در حد خودش سازگار با شرایط فعلی کشور است . من استان کهکیلویه و بویر احمد که استانی است محروم و یکی از محروم ترین استانهای کشور است هنگامی که گذشته اش را بررسی می کنم مطمئن می شوم که دولت با این سیاست که باید مناطق محروم از اولویت خاصب برخوردار باشد برنامه کار و برنامه یک ساله خودش را تنظیم و تدوین کرده است در عضر نظام شاهنشاهی تا قبل از انقلاب بودجه ای که برای استان کهکلویه و بویر احمد در نظر گرفته بودند جمع استفاده از بیت المال حدود کمتر از 70 میلیون تومان بوده است . و حال آنکه درعصر انقلاب می بینیم که مجموعه بودجه ارائه شده در عرض دو سه سال انقلاب خوشبختانه به مناطق محروم توجه شده و مخصوصاً‌امسال هم گر چه بعضی از برادران نماینده این را خارج از عدل تصور کرده اند که من عین عدل آنرا به دلائلی که عرض می کنم می دانم به مردم محروم آن منطقه توجه خاصی شده است . مخصوصاً برادر شهیدمان که خدا ان شاء الله رونش را شاد بگرداند شهید رجائی که واقعاً دلبستگی خاصی نسبت به مناطق محروم داشت سیاست بودجه کشور را ایشان بر این مبنا گذاشتند که اولویت را به مناطق محروم بدهد . و خوشبختانه مردم کهکیلویه و بویراحمد یکی از استانهای محرومی هستند که در این بودجه و برنامه ارائه شده بخاطر محرومیتی که داشته است توجه خاصی به آنها شده است . ولی با تمام آنچه را که از ابعاد مختلف بررسی می کنیم . مورد بررسی قرار می دهیم . می بینیم که از جهانی آنچه را که داده اند همین است . یعنی اگر 500 میلیون تومان اعتبار براین این استان محروم در نظر گرفته صرفاً بودجه های عمرانی یکساله این استان این قدر است . از طرحهای ملی و زیربنائی خبری نیست . محرومیت این استان آنقدر هست که ما یک کیلومتر جاده اسفالته نداریم . این استان که مجاور به چند استان هست پائین چند استان قرار گرفته است در نظام طاغوت کلیه جاده هائی که به این استان ختم می شده همه آسفالته اما به مرز این استان عشایری و محروم که می رسیده است طرحهای خودشان را متوقف می کردند . بطوریکه از اصفهان تا سمیرم آمده است و از بوشهر تا دوراهی چنار شایجان از اهواز تا بهبهان و در قسمت فارس هم به مرز استان کهکیلویه و بویر احمد که می رسد آن جاده های اسفالته که باید ادامه پیدا بکند و حداقل به شاهراهای اصلی وصل بشود در همان جا متوقف است مردم روستای کهکیلویه و بویراحمد در بسیاری از جاها هنوز راههای روستائی ندارند . هنوز با الاغ و در بسیاری از جاها هنوز ارتباط بین خود روستاها هم برقرار نشده است و باید پیاده روی بکنند . آب آشامیدنی ،‌گرچه منابع سرشار خدادادی و رودخانه های زیادی در این استان جاری هست . اما متأسفانه بهره برداری در نظام طاغوت نشده است . در همه جا ما می بینیم روی رودخانه های عمده سد سازی شده است اما در این استان در زمان طاغوت حتی در این عصر انقلاب کار اساسی و زیربنائی انجام نداده اند و روی آبهای آنها مطالعه نکرده اند . آب این استان را به بوشهر قرار است که ببرند و حال انکه زن روستائی عشایری کهکیلویه و بویراحمد برای پیدا کردن آب خودش در کوهستانها و رفتن به چشمه ای که در نزدیکترین جا هست به آنجا ، باید چندین ساعت دنبال آب بگردد . یکی از نمایندگان ـ آقای رئیس این مربوط به بودجه نیست …. تاجگردون ـ جناب آقای رئیس اگر تشخیص دادید که مطالب خارج از بودجه است من صحبتی نمی کنم. (نایب رئیس ـ بفرمائید .) اما درآمد های این استان برای بودجه کل کشور ، ما فعلاً مید انیم که تنظیم بودجه براساس تک محصولی نفت است . گچساران که یکی از شهرستانهای این استان است متجاوز از نیمی از تولیدات نفتی را عملاً در آنجا ایجاد می کند . یعنی در حدود روزانه بیش از 600 هزار بشکه نفت تولید می شود . که اگر بخواهیم حسابی در این مورد بکنیم می بینیم فقط سه روز از درآمد های این شهرستان برای بودجه کل یکساله این استان در نظر گرفته شده است و این خارج از عدالت نیست. مردمی که در آنجا زحمت می کشند و شاید هم جای تأسف باشد . در عین حالی که در کنار شعله ای گاز می سوزند دولت هنوز برنامه ریزی برای کشیدن گاز و دادن گاز به مردم محروم کنار شعله ها در بودجه امسال چیزی پیش بینی نکرده است . حساب بفرمائید مردم محروم عشایری که زیر پایشان نفت است هنوز ازمقدماتی ترین وسایل رفاهی زندگی محروم هستند . آب ندرند ، برق هم اگر خوب توجه بفرمائید شاید مراکز بخش آنها هم دارای برق نشده اند چه رسد به روستاها . اداره ای هم به آن شکل در نظر گرفته نشده است . من فقط یک موضوع را در رابطه با اداره کل صنایع و معادن که معمولا پیشنهاد شده است ولی در بودجه سال 61 برایش اعتباری تهیه نشده است اشاره می کنم . قیر ساختن باطری ها و قوه هائی که برای باطری ازآن استفاده میکنند . بصورت بسیار زیادی بدون اینکه زحمتی برای استخراج آن داشته باشد در قسمت سطحی وجود دارد . و یا قسمت عمده قیری را که ما از خارج برای کارخانه ذوب آهن می آوریم به علت کنجکاوی و تلاشی که دفتر فنی استانداری به کمک برادران جهاد سازندگی بصورت سطحی مطالعه کرده اند می بینیم بسیار زیادی از اینقیرهائی که مورد نیاز ذوب آهن است یا از خارج وارد میکنند عملاً اگر با هزینه بسیار کمی می توانند در ان جا از آن بهره برداری کنند نیاز به داشتن یک سیستم اداری و مشغول کار شدن و کنجکاوی در پیرامون معادن لازم است و متأسفانه در این بودجه ما ان را نمی بینیم ولی ما خوشحالیم با توجه به شرایط جنگی همانطوری که عرض کردم . دولت سیاست خودش را بر مبنای خدمت رسانی به مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان و کهکیلویه و بریراحمد و یا جاهای دیگر محروم کشور گذاشته به همین خاطر و روی همین انگیزه ای است که من تصور کردم به عنوان یک فرد به نمایندگی از طرف مردم محروم استانی تشکر کنم از دولت و اعلام موافقت کنم با این برنامه وبودجه ای که دولت تقدیم مجلس نمکوده بیش از این مزاحم وقت برادران نمی شوم . ‌منشی ـ آقای نقوی بفرمائید . نقوی ـ عرض کنم که تقریباً مخالفین و موافقین اکثر مطالبی که باید گفته بشود ، گفتند النهایه دو ، سه مورد پیش امد که بعضی از آقایان موافقین سعی کردند در موافقت با بودجه اینطور وانمود کنند که مخالفین خواستار کم شدن بودجه جاری بودند ارقامی که در اینجا دادند توجه کردید 83 درصد کارمندان یعنی حقوق بگیرهی دولت رقمی کمتر از 4 هزار تومان می گیرند اما در اصلاحیه بودجه که اینجا می بینیم 60 میلیارد تومان مالیات از طبقه حقوق بگیر یعنی کارمندان یا کارگر گرفته میشود در صورتی که رقم مالیات بر درآمد یعنی کارمندان یا کارگر گرفته می شود در صورتی که رقم مالیات بر درآمد یعنی از کسبه و اصناف در سطح کشور حدود 9 میلیون تومان است . به عبارت دیگر ( مصطفی تبریزی ـ 400 میلیارد ریال ) آن مال مشاغل است قربان ، به عبارت دیگر آقایان طبقه کارمند و کارگر حقوق بگیر بیش از 7برابر طبقه کاسب و بازاری باید در اینجا مالیات بدهد دلیلش هم خیلی روشن است همانطوری که یکی از خود آقایان موافقین گفت این تنها طبقه ای است که در اختیار است کمیسیون می توانست خیلی ساده با یک تبصره اضافه بکند که ده درصد یا بیست درصد حقوق این طبقه بابت مالیات اخذ بشود و رقم خیلی بالا می رفت. اما سؤالی است که آیا واقعاً در کمیسیون که به این موضوع رسیدگی می کردند متوسط خانواده در همین کارمندان پنج نفر گرفته شده آیا واقعاً یک خانواده پنج نفری و یا ماهی 4000 تومان یا 3500 تومان حقوق باید مالیات بدهد ؟ یا در حکومت اسلامی باید یک چیزی بگیرد ؟ البته بقیه مطالب چون گفته شده است به آنها من کاری ندارم . گفتند دولت چه بکند ؟ با مجموعه کارهائی که بودجه کرده است در این قسمت و قسمتهای بعدی که گفته میشود رقمی حدود ده میلیارد تومان به درآمد اضافه کرده اند . آیا در کمیسیون بودجه به ماده 2 قانون مالیاتهای مستقیم نرسیدند یا مثل گذشته نخواستند که برسند . ماده 2 قانون مالیاتهای مستقیم می گوید : «‌اعلیحضرت همایونی آنوقت ، استان قدس رضوی ، مدرسه سپهسالار ، آستان معصومه ، موقوفات سلطان علی شاه گنابادی ، موقوفات شاه نعمت الله ولی ، بنیاد پهلوی ، و علوی امروز و تمام مؤسسات و شرکتهای وابسته به اینها از پرداخت هر نوع مالیات معاف هستند »‌واقعاً در گذشته مسأله ای نبود چون همه اینها تولیتش با یکنفر بود و پول هم به یک حساب می رفت اما چطور است که شما یک مغازه ای اگر در تهران یا مشهد یا قم واگذار می شود معمولا ممیزین مالیاتی برای ارزیابی می روند و مالیات سرقفلی که می دانید یک حالت تصاعدی هم دارد می گیرند اما تقریبا چهار پنجم تمام زمین ها و ساختمانهای مشهد مال آستان قدس است تا شعاع 50 کیلومتر این زمینهای موات بنام آستان قدس ثبت شده دلیل ثبتش هم این است که باز آقایان می دانند در آن زمان چون تولیت با سلطان وقت بوده به چه طریق بوده ، همه این زمینها از زمان ولیان و قبل از ان متری 1000 تومان ، 2000 تومان 3000 تومان سرقفلی واگذار می شود . دیناری از این بابت دولت مالیات نمی گیرد . الان بازار رضا با اکثر مغازه هائی که در مشهد ساخته شده است این ها اکثراً الان سرقفلی در حدود 500 و در بازار از 800 هزار تومان به بالا بوده است اما دولت مالیات نمی گیرد دلیلش هم به همان ماده 2 است . چرا ؟ مگر دولت مالیات از درآمد نمی گیرد ؟ اگر مالیات از شخص است مسأله ای دیگری است ولی اگر مالیات بر درآمد است چطور شد که دو کارخانه قند در استان خراسان کنار هم قرار گرفته است یکی متعلق به ده نفر است باید مالیات بدهد اما آن که مال آستان است نباید مالیات بدهد فلان شرکت ساختنمانی وابسته به بنیاد پهلوی سابق یا بنیاد علوی جدید است این نباید مالیات بدهد . در مقاطعه کاری در بردن امتیازات این ها حق تقدم دارند چون معمولا اگر بنا باشد یک شرکتی که وابسته به بنیاد است ، یا فلان مؤسسه آستان است (‌فرق نمی کند آستان قدس است ) به وزارتخانه مراجعه کند حق تقدم پیدا می کند رسیدگی به آنها معمولا هیچوقت صحیح انجام نمی گیرد اما از پرداخت مالیات معاف هستند ولی وقتی که در این جا صحبت می شود اکثر مخصوصا اعضاء کمیسیون و رئیس کمیسیون می گویند که چه بکنیم ؟ این یکی از راه ها است آستان قدس بیش از 5 هزار روستای دربستی دارد چقدر دولت از او مالیات گرفته است ؟ حضرت رضا که ملی نداشته است ، یکی از واقفین استان قدس عبدالله شرخر بوده در تهران تمام اموال این شخص را . کسانی که در تهران بودند می دانند . تمام اموال این خانه های بدبخت ها و بیچاره ها بود که باربح تصاعدی گرفته می شد . آخر هم در دادگستری شکمش را پاره کردند ،‌اینقدر مال ایشان مشروع بود ؟ که تمام بستگانش از او تبری جستند ، اما آستان قدس تصرف کرد چون وقف کرده بود مشروع هم هست . هیچیک از دادگاههای مبارزه با منکرات یک حکمی برای استرداد این ها صادر نکرده است . اگر می گویند نمی دانم من در ثبت بودم و من خبر دارم پیش از پانصد خانه بدبخت مادر مرده در جنوب شهر با هزار تومان و دو هزار تومان تصرف کرده است . همه را هم با ربح تصاعدی این آدم ، همه در اختیار این ها است ،‌یک فقره تا حالا دادگاه حکم صادر نکرده آستان قدس هم نداده یکی دیگر از این ها یعنی متولیان اخیر حاج آقا حسین ملک بوده ، ایشان پانصد پارچه آبادی را وقف کرده است برای آستان قدس ، چه فرقی بین حاج آقا حسین ملک و علم بود در خراسان ؟ چطور شد که آن جا باید مصادره بشود و گرفته بشود و درست هم هست اما این جا پاک شد . معمولا همیشه هر متجاوزی در این مملکت هر کاری در ایران خواست بکند (‌در آستان بخصوص ) می کرد چون حاکم وقت هم سلطان بود برای مصونیت از تعرض و تحت تعقیب قرار گرفتن قسمتی را وقف بر آستان قدس می کرد تولیت هم که با سلطان وقت بقیه اموالش هم مصون بود . هزینه هائی که الان (‌آقایانی که به مشهد رفته اند می دانند ) دور فلکه را تا حالا چند بار بعد از …. اینکه خراب کرده اند حوض درست کردند ، کندند دو مرتبه میکنند باز می سازند این پول ها برای چیست ؟ چرا نباید بدهد ؟ شما در مشهد که یکی از شهرهائی است که الان تقریباً شاید بعد از تهران ، دومین یا سومین شهر کشور باشد ، شما ببینید روی زمین چه مسأله ای است . زمین موقوفه در مشهد متری سه هزار تومان گیر نمی اید . چرا ؟ آیا دستگاه ثبت اسناد برای آستان قدس کار میکند . سازمان مسکن برای آستان قدس کار میکند . دارائی برای آستان قدس کار میکند . شهرداری برای آستان قدس کار می کند تمام خدمات مال این جا است اما مالیات هیچ اگر آقایان در کمیسیون بودجه به این مسأله اگر واقعاً از شرعی نمی شود مالیات بردرآمد گرفت آن مسأله ای جدا است ولی اگر واقعاً به این مسأله رسیدگی کرده بودند شاید تمام این ارقامی که … دوازده قلمی که آقایان در بودجه گذاشته بودند و یک تورم نه تنها 50 درصد از صددرصد هم بیشتر ایجاد خواهند کرد به همین کیفیت رفع می شد اما نکردند یا نخواستند یا ترسیدند حالا خودشان می دانند (‌مصطفی تبریزی ـ تشریف می آوردید پیشنهاد می دادید ) من فکر کردم آقایان که همه جارا خواندند به این هم رسیده بودند . عرض کنم که یکی دیگر از موارد مسأله اموال بنیاد است که اشاره کردم در خیلی از شهرها شاید ندانند من یک نمونه را کاملا در جریان هستم مثال می زنم تا روشن بشود علم قبل از انقلاب مرده بنابراین اموالش غارت نشده یعنی نمی دانسته که می خواهد انقلاب پیش بیاید که اموالش را به حارج از کشور ببرد ، کل ثروتش در منطقه باقی ماند . بعد از پیروزی انقلاب اموال مصادره شد چطور این اموال ضرر می دهد ؟ این یکی از میلیاردر های خاور میانه بود چطور شد این اموال ، یکسال قبل از انقلاب مرده ، اطلاعی هم از مرگش نداشته چون یکسال قبلش هم مریض بوده بنابراین چیزی بیرون نبرده همه هم در منطقه بوده یا در داخل کشور بنیاد مستضعفین مدعی است که ضرر می دهد . دولت هم می گوید ما کمک می کنیم این را به چه صورت تفسیر کرده ند ؟ که ضرر می دهد کجا رفته اینها ؟ به بنیاد که مراجعه میکنیم می گویند اموال به آستان قدس منتقل شده است آستان قدس خوب بنیاد فرمان امام بر این بوده که این طاغوتیان اموالشان بین مستضعفان منطقه تقسیم بشود دیناری از اموال این بین مستضعفین منطقه تقسیم نشده یک مستضعفی در منطقه چشمش به یکی از اموالش نیفتاده است با هواپیما کشیدند آوردند در بیرجند ، حالا قائنی ها که اصلاً حقی نداشتند آنجا بوده و چند روز مرتب اینها را بار کردند و آوردند . کجا بودند خدا می داند . و حال این که کسانی که می دانند و رفت و آمد داشتند می دانند که اگر اموال عتیقه و جواهرات و آن چیزهائی که در زندگی اینها بوده خواستند به قیمت امروز بیاورند در آن منطقه فقیر پیدا نمیشد حالا من به حوزه انتخابیه ام که رفته بودم به دو ، سه تا از این قریه هایش که معروف بود رفتم ودیدم که واقعاً این ها در شرف خراب شدن است آقایان نماینده همدر ان جا گذاشته اند این یکی از اموال طاغوتیان است که بنیاد مستضعفین گرفته و مدعی است که ضرر می دهد اگر واقعاً بنا باشد اموال کسانی چون علم مصادره بشود و بعد دولت یک چیزی هم به او بدهد پس آنها خیلی بیچاره بودند چوب بدنامی را میخوردند که اگر همه اموال مصادره شده به اینصورت بوده واقعاً باید مجلس یک فکری بکند و الا … و یا مثال هژبر یزدانی همین هژبر یزدانی بیش از 1000 چاه عمیق در این مملکت داشت چطور اموالش ضرر میدهد . به هر کدام از بنیادها شما مراجعه کنید می گویند اینقدر ضرر کرده است آقای خیامی جزو کسانی بود که می گفتند خانه ای که ساخته است چندین میلیون تومان خرج فلانش کرده است اموال این مصادر شده است چطور این حالا ضرر می دهد ؟ ایران ناسیونال ازچی ضرر میکند ؟ یک کارخانه ای است مونتاژ . جنس از خارج وارد میکند . حقوق به کارگر میدهد جنسی که تمام شده به بازار عرضه میکند جلوبه جلو هم فروش میکند چطوری این ضرر می دهد ؟ سخنگوی دولت میگوید در سال 1356 شش میلیارد ریال این سود داشته اما الان 56 میلیارد ریال بدهی دارد آخر چطور حساب کرده اند که ضرر می دهد مگر می شود جنسی از خارج مثلاً موتور بنزی یا پیکانی را از خارج آورده اند شاسی اش را اینجا درست کرده اند و بقیه اسبابها را رویهم سوار کرده اند و جمع زده اند شده است 69 هزار تومان یا 60 هزار تومان . به فروشنده هم فروخته اند 70 هزار تومان و جلو جلو یکسال جلوتر هم پولش را گرفته اند . چه طور حساب میکنند که حالا میگویند 6 میلیون تومان یا 20 میلیون تومان ضرر می دهد ؟ آخر میشود قبول کرد یعنی واقعاً این آمار دولت به این است که مردم سر در نمی آورند می گویند ما از کارخانجات ملی شده 20 میلیارد تومان ضرر کرده ایم . خوب اگر ضرر دارد واگذارش کنید به همان …. الان به او واگذار کنید به سر بر می گردد می آید بشرط اینکه به او تأمین بدهید می اید اداره می کند آن پیکان را با 38 هزار تومان یا 34 هزار تومان می فروخت و میلیاردر شده بود شما 70 هزار تومان می فروشید و می گوئید 20 میلیارد تومان هم ضرر میکنیم . این واقعاً قابل قبول نیست این مسائلی است که دولت بنظر من درکارخانه هائی که الان ملی شده یک بررسی باید بکند اگر واقعاً مسأله عمده در سر مسئولینی است که گذاشته اند ما قبل از این که متخصصین مکتبی تربیت کنیم کارخانه ها را مکتبی کردیم و این جور در نمی آید . شما باید واقعاً در ادارات در این مؤسسات کسانی را که میگذارید همانقدر که اینها به اسلام پای بند هستند به کارشان وارد باشند . و الان نیجه این می شود . بعد اتوبوس می سازند ، می گویند ما اتوبوس را 800 هزار تومان بیرون می فروشیم آن می فروشد یک میلیون و چهار صدهزار تومان بنابراین من یکصد و پنجاه هزار تومان مالیات می گیرم من آنروز به آقای مهندس سحابی گفتم ، گفتم اگر اتوبوس بیشتر از 800 هزار تومان تمام می شود دولت بیشتر بفروشد . چرا دولت ضرر بکند هیچ کس از این افراد این مملکت راضی نیست که جنسی که در کارخانه 100 تومان تمام میشود جز مایحتاج عمومی دولت 90 تومان به او می دهد پس معلوم میشود این وسایل موتوری هیچکدام به قیمت بیشتر از این تمام نمی شود . اکا چه سری در کار است به دولت می گویم 20 میلیارد تومان ضرر میدهم یک معمائی است که ان شاء الله موافقین مستند بدهند عرض کردم من در کارخانه ایران ناسیونال به علت اینکه عدة‌ زیادی از کارمندانش خراسانی هستند ( تا حدودی ) از جنسی که از خارج آمده تا اینجائی که از کارخانه بیرون می آید جمع زده ایم کمتر از فروشش می شود اما ضرر می دهد آخر چطوری می شود که ضرر بدهد . شما حقوق کارمند و کارگرش را که اضافه نکرده اید ( یکی از نمایندگان ـ اضافه شد )‌یک دور اضافه شد در دوره … بعد از پیروزی انقلاب که رقم را بردید بالا . و اگر زیاد کردید جنس را گرانتر بکنید ، ضرر چرا ؟ خوب اگر ضرر میکنید درش را ببندید . بنابراین یکی دیگر از منابع درآمد یادم می آید که وقتی شیلات شمال را می خواستند ملی بکنند از روسها بگیرند میگفتند که شیلات بعد از نفت تقریبا یا مثل گمرک است یا بالاتر از آن است . بزرگترین منبع درآمد مملکت است و خوب واقعاً مردم خوشحال هم بودندشیلات ملی شد و شیلات جنوب هم اضافه شد بعد در اینمدت هم … خوب یک مدتی ماهی جنوب پیدا می شد و ماهی شمال برای شمالی ها بود و اعیان ها …. که خوب بقیه نمیدیدند تا رسید به امسال (‌امسال و سال گذشته ) عرض کنم که الان دیگر ماهی حکم کیمیا را پیدا کرده است رقم اعتبار شرکت شیلات در سال تقریبا ده برابر شده است اما ماهی اصلاً نیست . دریای جنوب ماهی هایش گم شده است (‌یکی از نمایندگان ـ صدام برده )‌همه را صدام خورد ؟ صدام را باید گفت تقریباً غرب دریا را خورد ماهی شمال چه شد ؟ یا واقعاً هست ، و مردم نمی بینند یعنی برای طبقه ای است . این را واقعاً دولت باید روشن کند و بگوید اصلاً ما نمی توانیم صید کنیم . پس این اعتبار برای چی است . اگر واقعاً شما همین اعتبار 3 میلیارد و خرده ای ریال را که اینجا گذاشته اید این را بدهید به خود همان صیادهای محلی بیشتر از این صید میکنند . یعنی واقعاً معقول است که دولت از بیت المال به این گرفتاری برای مردم ،‌از نوشابه مردم ،‌از سیگار مردم اضافه بگیردبدهد به عنوان شرکت سهامی شیلات هیأت مدیره هم دارد که آقایان من این را در قسمت بعد بگویم فرق بین شرکت و دولت چیست . این یکی دیگر از منابع درآمد است الحمدلله هیچکدام از آقایان هیچ چیزی نگفتند این چه می شود ؟ ما 344 میلیون تومان یا 350 میلیون تومان به شیلات می دهیم چه عایدمان کرده است ؟ آقای وزیر کشاورزی در مصاحبه اش چند روز پیش می گوید که ما برنامه ای داریم که در پنج سال آینده 230 میلیون تن ماهی صیدکنیم اما هیچ نمی گویند که در امسال چقدر و درسال آینده چقدر ؟ راجع به پنج سال آینده گفته اند اما در پنج سال آینده هم که یقیناً ایشان وزیر نیست من و شما هم حتما اینجا نیستیم و ایشان راحت است . کی جواب بدهد ؟ کی سؤال خواهد کرد هیچی عرض کنم که رقم بعدی ( یکی از نمایندگان ـ شما نیستید ) ان شاء الله شما هم نیستید آقا …. بعد خوب درآمد ها تقریبا مشخص است . که دولتاگر توجه به ،‌همین دو سه مورد بکند این مابه التفاوتی که کمیسیون اضافه کرده است جبران می شود . مضافا به این که آقایان توجه بکنید . عرض کردم که وقتی مالیات بر حقوق کارمندان هفت برابر ، مالیات بر درآمد کسبه است تا آخرش شما پی ببرید . مضافا اینکه آن 60 میلیارد تومان مالیات بر حقوق حتما وصول می شود اما این 9 میلیارد تومان وصول هم نمی شود . بنابراین چه اثری دارد که شما رقم را ببرید بالا ،‌آقایان من نمی دانم هیچوقت ، وقت کرده اند که به حوزه های مالیاتی تشریف ببرند یا نه ؟ شما اگر به حوزه های مالیاتی سرزده باشید و لیست مالیاتهای وصولی سال گذشته را نگاه کنید یک گردن کلفت توی آن نمی بینید . تماش خرده پا است تشریف ببرید و ببینید بهانه شان هم این است که می گویند آن هائی که گردن کلفت و سرمایه دار بودند اموالشان مصادره شده و در اختیار بنیاد است در حاشیه خیابان که چیزی ندارد . بنابراین رفتند تماما به شراغ کسانی که نه واقعاً قدرت دفاع از خودشان را داشته اند و نه توانسته اند کاری بکنند ، ارقام را نگاه کنید بروید بوی یکی از حوزه های مالیاتی کاملا برایتان روشن می شود که واقعیت چیست ( مصطفی تبریزی ـ مشاغل اینطوری نیست که شما می گوئید )‌آقا مشاغل مالیات بر درآمد را عرض میکنم شما اجازه بدهید آقا . شما بعد که تشریف آوردید صحبت می کنید . مالیات بر درآمد را عرض می کنم مالیات بر مشاغل که اصلاً وجود نخواهد داشت مالیات بر مشاغل وکلای دادگستری یک طبقه اش است اصلاً وکیل دادگستری نمانده است که مالیات بشما بدهد خیالتان راحت باشد پزشکان همینطورند که الان وضعشان همینطوری است مهندسین هم بیکارند می گویند بیش از صد هزار مهندس بیکار داریم خیالتان راحت باشد ( مهاجرانی ـ این آمارها از کجا است آقای نقوی ؟ ) ( همهمه نمایندگان ) عرض کنم که … ( مهاجرانی ـ این آمارها از کجاست ؟ ما امیدواریم که دولت این وضع خدمات درمانی ، برنامه ای که دارد اساساً ان مسأله بر درآمد آن طبقه هم حل بشود ( همهمه نمایندگان ) نایب رئیس ( موسوی خوئینی ها ) ـ آقای نقوی مجلس نظرش این است که ارقامی که شما می فرمائید مستند باشد . مهاجرانی ـ‌ مستند این آمار را بدهید که صد هزار مهندس بیکار است . مستندش را بگوئید (‌ نقوی ـ‌می گویم )‌کجا است ؟ بگوئید (‌همهمه نمایندگان ) ( مجید انصاری ـ آقا مهندسین را لازم داریم و استخدام می کنیم ) نقوی ـ‌(‌عرض کنم که …. ( همهمه نمایندگان ) نایب رئیس ( موسوی خوئینی ها ) ـ آقایان توجه بفرمائید چند دقیقه ای بیشتر نمانده است (‌همهمه نمایندگان )‌آقای نقوی صحبتتان را ادامه بدهید . نقوی ـ حضورتان عرض کنم بنابراین مالیات بر مشاغل شما برمبنائی که سال گذشته گرفتید می توانید بگیرد و اضافه نخواهید توانست و بعداً هم من روی مشاغل بحثی نداشتم اساسا صحبت من بر سر درآمد است مالیات بر درآمد کسبه بازاریها ، اصناف ، این هائی که مغازه دارند اینها که منبع درامدی برای مملکت هستند این رقم 9 میلیارد تومان است که رقم یک هفتم مالیات حقوق بگیرها است ( همهمه نمایندگان )‌(‌عده از نمایندگان ـ اشتباه می کنید شش میلیارد تومان است ) بنابراین مسأله افزایش مالیات ها در این جز افزایش تورم و بالا رفتن قیمتها چیزی عاید دولت نمی کند و اما در مورد هزینه ها چند موردی بود که آقایان اشاره نکردند سال گذشته یکی از آقایان از جمله رقمی بوده مال شرکت واحد یکی از آقایان در همین مجلس ابراز داشتند که شرکت واحد به ازاء هر مسافری که در شمال شهر جابجا می کند ( فکر می کنم که آقای انصاری در بودجه سال قبل فرمودند ) بین 4 تا 6 تومان ضرر می دهد من یکی از کسانی هستم که از سال 34 تا به امروز هفته ای بک روز حتما با اتوبوس آمده ام یعنی بدون اشتباه تمام خطهای شمال را هم که مخصوصا ایشان قید کردند خط شمال خط 1 ، خط 2، خط 3 خط 5 و خط 8 را من سوار شده ام درست هم روی ان آمار گرفته ام هیچکدام از این خطوط … چطور می شود یک سواری ، از توپخانه ، 5 نفر مسافر سوار می کند می برد شمیران 15 تومان می گیرد و ضرر نمیکند یک اتوبوس با سوخت گازوئیل صد نفر را رویهم رفته تا شمیران جابجا می کند صد تومان می گیرد ضرر میکند با راننده هایشان تماس بگیرید . مردم نباید زیان ندانم کاری های آقایان را بدهند هر کدام از خطوط شمال شهر یا شرق یا غرب شهر که آقایان موافقین مدعی هستند که ضرر می کند از جابجائی مسافرین من در حضورتان تعهد می کنم که آن خط را بخش خصوصی بردارد و به مراتب به طریقی بهتر اداره کند . به شرطی که از امتیازات شرکت واحد برخوردار باشد . تشریف برده اید توپخانه و دیده اید . از همان جا به ترمینال جنوب دولت با اتوبوس دو تومان می گیرد مینی بوسها آن جا ایستاده اند و دو تومان می گیرند ، جریمه هم می شوند . پلیس هم پشت سرشان قایم است بنابراین به این بهانه هائی که می گویند شرکت واحد از جابجائی مسافر 300 میلیون تومان ضرر می دهد و باید کمک بشود این ها همه اش شعار است و دروغ هیچکدام از این ها ضرر نمی دهند حالا من این را گفتم چون من خودم مسافر خط هستم و در جریانش هستم عرض کنم یکی دیگر از مواردی که در اینجا واقعاً اشاره ای به آن نشد مسأله بودجه وزارت کشاورزی است و هزینه هائی که می شود ، آقایان چون آمار خواستند در این قسمت خود وزارت کشاورزی و شورای کشاورزی دفترچه هائی فکر می کنم خدمت همه آقایان فرستاده اند در ان جا عین جمله اش را من می گویم می گوید « در حال حاضر در کشور 5/3 میلیون هکتار زمین به صورت آبی کشت می شود و 4 میلیون بصورت دیم » و بعد اضافه می کند که با مختصر هزینه و تسطیع و کانال سازی می توان با همین آب موجود مقدر سطح زیر کشت را تا 6 میلیون هکتار بالا برد درست توجه بفرمائید آقا من این جمله را باید از روی خودش بخوانم . می گوید «‌در جمع در کل کشور حدود 33 میلیون هکتار زمین قابل کشت است که 20 میلیون هکتار از این زمین را به صورت آبی می توان کشت کرد بقیه را بصورت دیمی از این بیست میلیون 5/3 میلیون هکتار الان کشت می شود و 4 میلیون بصورت دیم »‌ دولت می تواند بدون حفر چاه بدون سد بندی ، بدون هیچکاری ، فقط با تسطیع خاک و درست کردن جوی از همین آب موجود 5/2 میلیون هکتار بر زمینها بیفزاید ، اینهمه خرج و اینهمه طوماری که تا به حال …. و اینهمه عرض کنم فعالیتی که تا حالا در خارج و در داخل شده است برای اجرای بند ( ج )‌ مجموع زمینها را اگر از این کشاورزان فعلی می گرفتند و به کشاورزهای جدیدی که آقایان می خواستند می دادند میشد 3 میلیون ، 5/2 میلیون هکتار به همین صورت ساده اما عمل نشده یک هکتار هم عمل نشده به لیست آخر این شما نگاه کنید …. به آقایان داده اند 34 فقره است مثلاً در حوزه …. ( مجید انصاری ـ بخاطر کار شکنی های بنی صدر بود آقا ایشان هم رفتند ان شاء الله که حل می شود ) (‌زرهانی ـ‌آن آمار شما قابل قبول نیست ) اینهم مال وزارت کشاورزی است که مدعی هستید ، شورای انقلابیون است در اینجا می گوید در حوزه ای که …. مهاجرانی ـ آقای نقوی کشاورزی مال شما نیست . نقوی ـ ایشان که می گوید فئودال ها من نمی دانم فئودال ها کی هست این شورای کشاورزی که ایشان قبول دارد . مهاجرانی ـ‌شما بفرمائید آمار کشاورزی شما هست . نایب رئیس ـ آقای مهاجرانی اجازه بفرمائید آقای نقوی شما بفرمائید . نقوی ـ می گوید در حوزه کاشمر ( همهمه نمایندگان ـ‌زنگ رئیس ) نایب رئیس ـ برادران ، مخالف نظرش را می گوید اگر حرفهایشان بی اساس است مسئولین دولت بیایند جواب بدهند ( مجید انصاری ـ بی اساس است از تریبون مجلس که نباید … ) اگر بی اساس هم باشد بزا باید جواب بدهند ( همهمه نمایندگان ) نقوی ـ در ردیف 24 می گوید در حوزه کاشمر در سال گذشته که شامل کاشمر ، گناباد ، فردوس ، قائن ، تربت و بیرجند می شود 1800 هکتار زمین دایر 600 هکتار زمین بایر ، 18942 هکتار زمین مواد ، 1675 هکتار زمین مصادره ای جمع حدود بیست هزار ( 20000 ) هکتار زمین واگذار شده است اما در جائی که می گوید «‌کشت موقت از مجموع این زمین های موات و بایر حتی یک هکتار زیر کشت نرفته است »‌ بنابراین فقط با شعار گفتند زمین بایر یا زمین موات از آقا بگیرند و بدهند به آقای دیگر یا نگیرند مال دولت ،‌فرق نمی کند سند صادر بشود و آمار درست بشود اما یک هکتار زمین زیر کشت نرفته (‌مصطفی تبریزی ـ پس این محصولات از آسمان آمده )‌این دفترچه ای هست که برای آقایان فرستاده اند ستاد مرکزی هیأت هفت نفره واگذاری زمین ، خوب فایده ندارد که ما هر چه می گوئیم که این مال خودشان است من که ننوشته ام حالا بقیه اش 34 تا هست اگر واقعاً فرصت هست ، همه ان ها را بخوانم (‌نایب رئیس ـ دیگر وقت تمام می شود ) بنابراین اگر دولت از مجموع هزینه هائی که به وزارت کشاورزی می دهد که رقم ان بالا است وزارت کشاورزی مختصری یعنی تقریباً دو برابر همان هائی که خرج تبلیغ و طومار کرده اند برای اجرای بند « الف و ب » البته با طرح جدید ان شاء الله رفع می شود . خرج احیای این زمین ها کرده بودند مسلماً تا بحال ما حداقل یک میلیون هکتار زمین های زیر کشت مان افزوده شده بود ( همهمه نمایندگان )‌آقایان می فرمایند در شعار شاید یک قسمت آن بقول شما اینطوری باشد . نایب رئیس ( موسوی خوئینی ها ) ـ‌ آقای نقوی از مطالبتان زیاد مانده هنوز ؟ نقوی ـ یک ربع دیگر مانده است . نایب رئیس ( موسوی خوئینی ها ) ـ پنج دقیقه بیشتر وقت ندارید . نقوی ـ ما واقعاً یک جاهائی آقای محترم داریم که از جمله روی همین منطقه جنوبی خراسان که دست مسطح است به وزارت کشاورزی هم گفتیم ، هیأت هم فرستاده اند آب بطرف افغانستان می رود ولی واقعاً با مختصر خرجی می شود البته هیچ جا زمین درست زیر کشت مسطح که نیست . اگر که ان است پس شما زمین احیاء شده می خواهید ما می گوئیم که در مملکت ما از 33 میلیون هکتار زمین ، 20 میلیون را میتوانیم احیا کنیم . اما در عمل ما سه میلیون هکتار احیا کردیم وقتی می توانیم (‌ البته زحمت دارد من هم قبول دارم ) این فرق دارد . مسلم باغی که الان زیر بر است درخت 20 ساله دارد بهتر از جائی است که تازه می خواهیم درخت بزنیم . ولی مسأله این است که دولت برای همین است یکی از برنامه های دولت باید احیاء‌ باشد . باید افزایش تولید باشد و الا از شما را بگیرند و بدهند به آن آقا ، تولید بالا نرفته است این جمله را هم بگویم چون بعضی از آقایان مطالبی گفتند در تمام منطقه حوزه انتخابیه من و در تمام بستگان من نه ، یک هکتار زمین کسی دارد که مشمول بنده « ج یا د » بشود ،‌ نه یک هکتار زمینی هست که کسی بیاید بگیرد . تمام درآمد هیچکدام هم در آن منطقه به ده هزار تومان نمی رسد که چه برسد به صد هزار تومانی که پیش بینی کرده اند . آقای فاضل مدتی در آنجا تشریف داشته اند . اینطور زود قضاوت نکنید هیچوقت هم من با هیچ فئودال و سرمایه داری ، بر خلاف اینکه یکی از آقایان گفت نه سلام و علیک داشتیم ، نه رفت و آمد ( مهاجرانی ـ‌با علم داشتید ) ولی واقعیت است اگر شما ، یا هر کسی در این مجلس ،‌یا تمام کسانی که …. ( نائب رئیس ـ آقای نقوی لطفا مسائل شخصی را مطرح نفرمائید ) آخر ایشان مطلبی را گفت ) صدای مرا می شنوند . در تمام مدت عمرم نایب رئیس ـ ببینید برادرانی که اعتراض دارید که مطالب آقای نقوی بر خلاف واقع بوده یا مطالبتان را به موافقین بفرمائید یا مسئولین دولت که جواب بدهند اگر معلوم شد که آقای نقوی بیخود گفته اند بر خلاف واقع بوده است برای سمپاشی بوده خوب حوزه انتخابیه شان می شناسند یا نه ، معلوم شد که مطالبشان واقعیت داشته خوب ، یک حقایقی را گفتند دیگر چرا برادرها اینطوری برخورد می کنید . هنوز از مخالفین و از موافین چند نفر نتیجتاً برای فردا می ماند یک طرح رسیده است که اعلام می شود . 4 ـ اعلام وصول طرح تأسیس اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی و ارجاع آنها به کمیسیون . ‌منشی ـ طرحی با 18 امضاء رسیده است . طرح تأسیس اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی که برای بررسیی به کمیسیون فرستاده می شود . نایب رئیس ـ آقای قائمی اسامی غائبین را بفرمائید . ‌منشی( قائمی ) ـ جلسه امروز چهارشنبه مورخ 19/12/1360 امروز 27 نفر غایب موجه داریم که در مرخصی یادر جبهه یا در مأموریت و یا بیمار هستند . سه نفر غایب غیرموجه داریم که عبارتند از حجت کشفی از اصطهبان ،‌ عزت الله سحابی از تهران ، صادق حائری از شیراز ، 21 نفر داریم که تأخیرهای از حدود 19 دقیقه دارند تا 55 دقیقه که در پرونده شان ثبت می شود . 5 ـ پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن . ‌نایب رئیس ـ جلسه بعد فردا پنج شنبه صبح ساعت هفت و نیم دستور جلسه هم ادامه بحث پیرامون برنامه و بودجه سال 1361 خواهد بود ختم جلسه اعلام می شود . (‌جلسه در ساعت 13 پایان یافت ) رئیس مجلس شورای اسلامی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی