سرمقاله پیام هاجر 16/شهریور /1378 شماره 282
نشاط، امیدها و یأسها
علیرضا رجایی
شاید اگر یادداشت جنجالبرانگیز حسین باقرزاده با عنوان آیا خشونت دولتی مجاز است؟ درست در کنار مقالۀ «کمیسیون مادۀ 10- نهادی برای مخالفت یا جلوگیری از فعالیت احزاب»، به چاپ نمیرسید، این همه هیاهو نیز در اطراف روزنامۀ نشاط برپا نمیشد. این سخن از آن جهت تأملبرانگیز است که در ذیل این مقاله عکسی بزرگ اسدالله بادامچیان عضو برجستۀ جمعیت مؤتلفه اسلامی نیز به چاپ رسیده و این عبارت در زیر آن درج شده بود: بادامچیان، دبیرکمیسیون و رهبر محافظهکاران در آن دیگر محمد یزدی رئیس قوه قضاییه نیست که او نمایندهاش باشد اندکی پایینتر نیز نشوته شده بود: ایا اینک که با انتخاب رئیس جدید قوه قضاییه بادامچیان [نماینده سابق دستگاه قضایی در کمیسیون مادۀ 10 احزاب] جایگاه خود را در قوه قضاییه از دست داده است، میتوان انتظار داشت که کمیسیون گامی به جلو در دفاع از اصلاحات بردارد؟ در واقع همین دو مطلب کافی بود که یکی از موثرترین طراحان خط استراتژیک جریان راست بر آن شود تا شمارۀ سه شنبه 2 شهریورماه روزنامۀ نشاط را بخوبی برانداز کند و از آن دستاویزی بسازد که باعث عبرت دیگران شود. یادداشت آیا خشونت دولتی مجاز است؟ که در همسایگی عکس بادامچیان و در همان صفحه به چاپ رسیده بود دستاویزی سهلالوصول و یا به عبارت بهتر همان دستمالی بود که به خاطر آن «قیصریهای» را به آتش کشیدند و در نهایت انتشار «نشاط» را توسط همان دستگاه قضایی که اکنون از جمعیت موتلفه پاکسازی شده است، متوقف کردند.
در حالی که به مدت ده روز یادداشت حسین باقرزاده در تمان نشریات جناح راست مصداق «اهانت صریح به ساحت مقدس قرآن» و «انصار ضروری اسلام»1 عنوان میشد، مسئوولان جدید دستگاه قضایی نیز سنگینترین فشارها را برای برخورد با مسئوولان روزنامه نشاط تحمل میکردند. با وجود آنکه یادداشت مذکور هیچ گونه اشارهای به احکام اسلامی نداشت و تنها سخن نویسنده طرح حذف مجازات اعدام به مثابه یکی از اشکال خشونت دولتی بود. نشریههای جناح راست موضوع را به قضیۀ «قصاص» تعمیم دادند و با یادآوری نظر رهبر فقید انقلاب در زمینه ارتداد جبهه ملی خواهان برخورد دستگاه قضایی با این مقالۀ روزنامه نشاط شدند. برای مثال هفته نامۀ شما ارگان موتلفه اسلامی در آخرین شماره خود به این نکته اشاره کرد که اکنون عده زیادی قاچاقچی آشوبگر محارب و جاسوس صهیونیست در چنگال عدالت بسر میبرند و همگی نیاز به یک حمایت سیاسی داند. نتیجۀ آن این است که زیرآب حکم قصاص با تکهی بر حقوق بشر زده شود.2 حسن غفوری فرد عضو هیأت رییسه مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین نیز در همین زمینه گفت: در مقالۀ روزنامه نشاط مجازات اعدام خشن، نا انسانی و موهن توصیف شده است. آیا این مطلب متهم کردن خدا، قرآن و احکام اسلامی به خشونت، نا انسانی و ... انکار ضروریات اسلام نیست؟
... اینها میخواهند جلوی مجازات عدهای از وابستگان به آمریکا که گول چندتا 100دلاری را خوردهاند و به آشوب و بلوا پرداختهاند، گرفته شود.3
اما توقف انتشار روزنامه نشاط با حکم سعید مرتضوی رئیس دادگاه مطبوعات بر خلاف تصور به دلیل درج مقاله آیا خشونت دولتی مجاز است نبود. آن چه در دادگاه شبانۀ مسئولان این روزنامه در شنبه شب سیزدهم شهریور ماه به عنوان علت توقیف نشاط بیان شد، انتشار متن تقریباً کامل نامۀ یدالله سحابی به مقام رهبری بود دکتر یدالله سحابی که حتی روزنامه رسالت نیز از او با عنوان محترمانۀ آقا یدالله سحابی نام میبرد اکنون 95سال سن دارد و آنچنان که خود میگوید به دلیل سابقۀ دولتی و احساس نزدیکی با آیتالله خامنهای، به آن شد تا در نامهای مشفقانه نگرانیهای سیاسی خود را به رهبر انتقال دهد. اما مدعیالعموم از این نامه توهین به رهبری را استنباط کرده است. دلیل دوم توقیف نشاط چاپ مقالهای از عمادالدین باقی سات که در آن الزام منطقی نسبت میان اعدام و حکم قصاص- با استناد به آیات قرآن- مورد تردید قرار گرفته است.
مسلماً توقیف روزنامۀ نشاط موفقیت بسیار بزرگی برای راستگرایان ایران است. اما توفیق بزرگتر آنها در وادار کردن مسئولان جدید دستگاه قضایی به اقدامی است که با اهداف اصلاحطلبانه رئیس جدید این دستگاه سازگاری ندارد اکنون آنها میتوانند به خود ببالند که نظام حقوقی جمهوری اسلامی همچنان به عنوان ابزاری برای وصول به اهداف سیاسی آنها به کار خواهد رفت در مقابل این اقدامات جریانهای اصلاحطلب چه باید انجام دهند. آنچه این جریانها میباید به آن توجه کنند دو مطلب اساسی است:
اول آنکه علی رغم این اقدام مأیوس کنندۀ دستگاه قضایی نباید از یاد برد که بیهیچ تردیدی توقیف روزنامۀ نشاط به دلیل فشارهای بیامان مقامهای بیرون از دستگاه قضایی صورت پذیرفته است. مسئولان قضایی پیش از این، در ملاقات خود با سردبیر نشاط عدم تمایل خویش را به هرگونه اقدام علیه این روزنامه اعلام نموده بودند. بنابراین و برخلاف میل محافظهکاران که خواهان جذب مجدد در قوه قضاییه هستند، جریانهای ملی و مذهبی و نیروهای منتسب به جناح دوم خرداد میباید به حمایتهای خود از هاشمی شاهرودی و برنامههای او ادامه دهند.
نکته دوم نیز این است که هیأت مدیرۀ جریان محافظهکار به طور جدی در پی راهاندازی پروژه اغتشاش 2 است و احتمالاً بیشترین امید خود را برای راهاندازی این پروژه به دانشگاهها و حرکتهای دانشجویی بسته است. بنابراین جریان اصلاحطلب میباید تا مقطع انتخابات مجلس ششم حتی در برابر غیرمنصفانهترین برخوردهای محافظهکاران نیز از خود خویشتن داری نشان دهد و جز از مسیرهای مدنی، مطالبات و اعتراضهای خویش را مطرح نسازد.
جنبش اصلاحطلبی ایران بیش از هرچیز به سلاح «نقد» متکی است و این سلاح(نقد) را در پی هیچ مصلحتی بر زمین نخواهد گذاشت. در حال حاضر مهمترین کار ویژه این سلاح، معطوف به نقد خشونتطلبی است که اکنون بیشتر از هر کجای دیگر از تریبونهای نمازجمعه و با سخنرانیهای آیت الله مصباح یزدی بازتولید میشود.
آیت الله مصباح یزدی مانند هر کس دیگری واجد هیچ گونه حریمی در برابر تیغ برندۀ نقد نیست. بنابراین بر جریان اصلاحطلب و جنبش دموکراسی ایران فرض است که بنیانهای تئوریک منطق تئوریک منطق خشونت را تا آخرین لایههای آن نقد کند و در این مسیر آمادۀ پرداختن هزینههای مشروع آن نیز باشد.
مسلم است که روزنامۀ نشاط اولین پرداخت از این گونه هزینههای مشروع نبوده و نخواهد بود.
1 – شما، نشریۀ جمعیت مؤتلفه اسلامی، پنجشنبه 11 شهریور 1378، شماره 128، تیتر صفحۀ اول
2- همان، ص3
3 – یالثارات الحسین، ارگان انصار حزبالله، پنجشنبه 11 شهریور 1378، ویژهنامه، ص3