پيام هاجر مهر 61 شماره 44
جنايتي ديگر از ضد انقلاب و تذكري ديگر به دولت
حادثه مصيبت بار و تكان دهنده انفجار خيابان ناصر خسرو در شب دهم مهر، بار ديگر ملت ايران را به سوگ و عزا نشاند و قلب هر ايراني و هر مسلمان را خونين و مجروح ساخت. حادثه شومي كه ده ها انسان بي گناه را شهيد و صدها نفر را مجروح و معلول ساخت و ميليونها تومان خسارت مادي به مردم و دولت وارد نمود.
بديهي است كه اين واقعه اولين اقدام تروريستي و تخريبي دشمنان انقلاب اسلامي نيست و قطعاً آخرين نيز نخواهد بود. اما نكته اي كه در اينجا جاي سئوال دارد اين است كه اين نوع اعمال را چه كساني و به چه منظوري انجام مي دهند؟ آيا آنان تا كنون متوجه نشده اند كه اين ترورها و تخريبها تنها در جهت تحقق هدفهايشان كمك نكرده و مفيد نبوده بلكه دقيقاً معكوس نتيجه داده است؟
اينكه چه كساني اين انفجارها را انجام مي دهند، مهم نيست، زيرا اولاً اينگونه اعمال معمولاً با هماهنگي تمامي نيروهاي ضد انقلابي خارجي و داخلي انجام مي شود و ثانياً اگر فردي يا گروهي دخالت مستقيم در اين اقدامات نداشته باشد مطمئناً راضي و خشنود به اين اعمال است و بنابراين، به پاي همه آنها اعم از راستي و سلطنت طلب و چپ نماهاي چون مجاهدين خلق و ملي نماهائي چون اميني و … نوشته مي شود. ام چنانكه گفته مي شود و قرائن نيز نشان مي دهد عمل ضد انساني انفجار خيابان ناصر خسرو تهران بوسيله ايادي و مزدوران صدام حسين و عراق صورت گرفته است و لابد به انتقام انفجارهاي مجاهدين مسلمان عراق و ضربه هاي آنان به پيكر رژيم فرتوت عراق و به خصوص به انتقام پيروزيهاي پياپي ايران در جبهه هاي جنگ است كه عراق دست به اين كارها مي زند.
به هر حال، چنانكه گفته شد، هر كسي و هر نيروئي مرتكب چنين جنايت عظميي شده باشد براي ما فرقي نمي كند، چه آنكه به مضداق «الكفر الله واحده» دشمنان انقلاب اسلامي در سطح جهان از يك ماهيت و انگيزه هاي همساني برخوردار مي باشند. و اما ينكه چرا و به چه دليل و براي رسيدن به چه منظوري دست به چنين كاري مي زنند؟ نيز بايد گفت كه انگيزة آنان هر چه باشد تجربه هاي گذشته نشان مي دهد كه نتيجه برعكس نظر عاملين اين جنايت ها بوده است. مثلاً اگر هدفشان سقوط حكومت جمهوري اسلامي بوده است بديهي است كه اولاً با اين اعمال هيچ حكومت مشروعي ساقط نشده و نخواهد شد و ثانياً نظامي كه متكي بر هيچ قدرت خارجي نيست و فقط به اراده مردم خود متكي است، با ترور و تخريب و برخورد مسلحانه آسيب موثري نخواهد ديد و اگر منظور ناراضي كردن مردم است، باز اين حقيقت آشكار نشان مي دهد كه مردمي كه به حقانيت خود و حكومت خود اعتقاد و ايمان دارند يه تنها با اين اعمال ناراضي و بدبين و مخالف نخواهد شد، بلكه با ديدن اين قساوتها و جنايتها دشمنان، به حقانيت راه و مسير انتخابي خود و به مظلوميت و حقانيت حكومت خويش اعتقاد بيشتري پيدا خواهند كرد و بنابراين، نتيجه دقيقاً بر خلاف هدف جنايتكاران پليد خواهد بود.
و اگر هدف فقط مطرح كردن خود و اعلام موجوديت شان است، آن هم باز سودي عايد آنها نخواهد شد. چه آنكه اولاً مردم نه تنها آنها را فراموش نكرده اند، بلكه همواره به طور روزافزون سايه شوم طيف گسترده و صفوف متحد ضد انقلاب را بر سر خود احساس مي كنند و مي دانند كه آمريكا و ديگر مزدوران ذي نفعش به اين زوديها دست از سر آنها بر نخواهند داشت! و ثانياً با جنايتهاي عظيمي كه تا كنون آمريكا و يارانش در اين كشور كرده اند، مگر ممكن است كه مردم ايران به اين زودي آنها را فراموش كنند؟ و ثالثاً : بسيار خوب اعلام حضور شوم خود بايد مرتكب چنان عمل شومي بشوند و صدها انسان بي گناه و زن و كودك و پير و جوان را قطعه قطعه نمايند؟ و پيداست كه كساني كه براي اعلام حضور خود و يا براي ارضاي حس انتقام جوئي دست به چنين جنايت عظيمي مي زنند، اگر روزي به قدرت برسند براي حفظ قدرت خود مرتكب اعمالي جابرانه و جنايتكارانه تر خواهند شد.
به هر حال، انگيزة اين عملكردها و اقدامات هر چه باشد و از ناحيه هر فرد يا گروه و جمعيتي باشد، اولاً با هيچ منطق و استدلالي قابل توجيه نيست و محكوم است و ثانياً نتيجه نه تنها به سود آنان نيست بلكه درنهايت به ضرر آنان و به نفع انقلاب و جمهوري اسلامي خواهند بود كه به قول معروف «عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد»!
اما به مسئولان كشور، به ويژه مسئولين نظامي و انتظامي اكيداً يادآور مي شويم كه اولاً لحظه اي از كيد و توطئه هاي دشمنان غافل نباشند با تمام قوا در جهت كشف و خنثي سازي اين نوع اقدامات بكوشند و علاج واقعه را قبل از وقوع بنمايند و ثانياً نكته مهم تر اينكه در نهايت راه حل قضيه را فقط در برخوردهاي نظامي و پشت سازمان و اطلاعاتي قوي نبينند كه هر چند اينها در جاي خود لازم بلكه واجب است، اما در عين حال در انديشه راه حلهاي اصلي يا فرعي ديگر باشند. كه به همين مختصر اكتفا مي كنيم كه انشاءالله اين اشارت كافي باشد. و نكتة مهم تر از آن دو اين است كه براي خنثي كردن زمينة سياسي و اقتصادي و اجتماعي تأثير گذاري ضد انقلاب، لازم است كه دولت بيش از پيش با مسائل اجتماعي و گرفتاريهاي مادي و گراني ها و كمبودها و احتكارها وديگر توطئه هاي تروريست هاي اقتصادي، برخوردي كارساز و مفيد داشته باشد و روشن است كه اگر مشكلات فراوانمردم حل نشود و توان و ظرفيت مردم تقليل پيدا كند و يأس ونااميدي بر آنها چيره شود، در آن صورت از نظر تبليغات سوء دشمن كه هر روز گسترده تر مي شود،به شدت ملت آسيب پذير خواهد بود و اميد كه دولت و نظام جمهوري اسلامي در حل مشكلات مردم و سركوبي ضد انقلاب و تروريستهاي اقتصادي و نظامي موفق باشد.