اعظم طالقانی

پيام هاجر ارديبهشت 61 شماره 34

پيام هاجر ارديبهشت 61 شماره 34

جنگ و پايان آن

 

شايد اين سئوال هنوز هم براي برخي مطرح باشد كه چرا جنگ؟ چرا عراق و «صدام حسين» بر ما حمله آورده و از ما چه مي خواهند؟ آيا آغاز گر اين جنگ تحميلي ما بوده ايم يا صدام؟ و بالاخره پي آمدهاي مثبت و منفي جنگ كدامند؟ لازم است كه قبل از هر چيز اين حقيقت روشن را يادآور شويم كه اگر واقعاً بگونه اي پيش مي آمد كه اساساً جنگ خون ريزي و درگيري هيچوقت در ميان انسانها پيش نمي آمد، بسيار خوب بود و هيچ انسان طبيعي و سالم انديشي كه فطرت خود را گم نكرده از جنگ استقبال نمي كند و از خون ريزي خوشش نمي آيد. اما متأسفانه واقعيت زندگي انسان غير از اين است چنانكه مي بينيم تاريخ بشر را با قطرات خون و با قلم استخوان انسانها نگاشته اند.

انگيزه هاي اصلي و بنيادي جنگ انسانها را در طول تاريخ دو عامل اساسي تشكيل مي دهند:

1-     هواهاي نفساني 2- عقيده و ايمان

بخش عظيمي از خونريزيهاي تاريخ را غرائز و هواهاي حيواني و نفساني انسان پديد آورده است. بدست آوردن ثروت هر چه بيشتر و غصب سرزمينهاي هر چه وسيعتر و اعمال جاه طلبي ها هر چه فزون تر سبب شده است كه درگيريهاي خونيني بين انسانها پيش آيد و سالها طول بكشد، شهرها و تمدنها ويران گردد، انسانهاي بي گناه كشته شوند، خانواده هاي بي سرپرست گردند، فضيلت ها پايمان شوند و….

جنگها و لشگركشيهاي ايران و رم باستان، اسكندر مقدوني، سلطان محمود غزنوي، جنگ دويست ساله صليبي، جنگ جهاني اول و دوم و … و همه وهمه از اينگونه هستند. كه عمدتاً دو طرف درگير، هر كدام، براي ارضاء جاه طلبي ها و دنياپرستي هاي خود جنگ را آغاز كرده و يا ادامه داده است. و اما گاهي نيز عامل عقيده و ايمان سبب بوجود آمدن درگيري مي شده است. به اين معنا كه ممكن است دو انساني كه با هم مي جنگند، هيچكدام، به قصد جاه طلبي و مال پرستي مبارزه نمي كنند، بلكه فقط براي حفظ عقيده و اينكه هر كدام به خاطر اينكه خود را حق مي داند و ديگري را باطل و به منظور نابود كردن باطل و احياي حق مي جنگند. كه البته در اين صورت يا هر دو باطلند و يا يكي حق و ديگري باطل.

قرآن كه «جهاد» و «قتال» را به مسلمين واجب كرده است، براي جهانگشائي و اسارت مردم و غصب سرزمين هاي ديگران و ارضاء جاه طلبي و افزون طلبي نيست، بلكه فقط و فقط براي «برداشتن مانع» از سر راه آزادگي انسانها و حاكميت تعاليم الهي و اقامه «قسط» و ايجاد زمينه «تقوي و تزكيه» در انسانها است. اسلام، ابتدا همه انسانها اعم از ظالم و مظلوم دعوت به ترك ستم و عبوديت خدا و برادري و برابري مي كند و اگر ستمكاران نپذيرفتند از آنها خواسته مي شود كه با حفظ عقيده شخصي مانع آزادي و هدايت انسانهاي ديگر نشوند كه اگر اين راه دوم هم به نتيجه نرسيد و مورد قبول واقع نشد، راهي جز درگيري و طرحي خونين و برداشتن مانع باقي نمي ماند و براي همين است كه ضرورتاً قيد «في سبيل الله» حتماً بايد در جهاد اسلامي باشد و گر نه ارزش و اعتباري ندارد. كه البته گاهي ممكن است كه جهاد ابتدائي نباشد، بلكه دفاعي باشد كه فقط هنگامي كه فرد مسلمان با جامعه اي مسلم مورد تجاوز و ستم قرار گرفت، جنگيدن تجويز مي شود.

جنگ كنوني ايران و عراق و مقاومت ملت مسلمان ايران، از نوع جنگ كنوني ايران و عراق و حمله نكرد، بلكه عراق بر ايران هجوم آورده و مردم مظلوم نيز به حكم فطرت و به ضرورت عقل و به فرمان قرآن از خود دفاع مي نمايند. عراق بر امت مسلم خروج كرده و بنابراين «اهل بعي» است و با او جنگيد تا به امر خدا برگردد و دست از تجاوز بردارد.

چرا عراق دست به اين حمله زده است؟ ريشه ي اين تجاوز از سوئي بر مي گردد به ماهيت انقلاب اسلامي ايران و از سوي ديگر برمي گردد به ماهيت رژيم حاكم بر عراق، انقلاب ايران كه ماهيت اسلامي دارد و در جوهر خود چنانكه تا كنون نشان داده است، هم صد امپرياليستي است و هم ضد كمونيستي و هم از همه مهمتر ضد كمونيستي و هم از همه مهمتر ضد «تسنن اموي» و اسلام معاويه اي كه امروز در اكثر كشورهاي اسلامي به جاي اسلام علي و سنت حضرت محمد حاكم است، مي باشد و بر آن است كه «امپرياليسم غرب» ، «ماركسيسم شرق» و «اسلام نمائي حكام جهان اسلام» را يكجا بشويد و بجاي آنها «تسنن محمدي» و «تشيع علوي» كه در واقع يكي هستند حاكم گرداند و «قسط» و «تقوي» را در جهان جاري سازد و اين است كه تمامي سردمداران اين سه جريان به وحشت افتاده اند و عليرغم اختلافات عميق ظاهري شان و در نقطه اي واحد به هم رسيده اند و آن متلاشي كردن و ناكام ساختن انقلاب ايران است. و از سوي ديگر رژيم عراق كه ماهيتاً ضد اسلامي و وابسته است نمي توانست و نمي تواند با رژيم سازگار باشد و حتي نمي توانست بي تفاوت باشد زيرا مي دانست كه اگر انقلاب ايران در درون در جهت تحقق شعارهايش موفق شود حتماً به دنيا صادر خواهد شد و اگر صادر شد نخستين قدم در عراق كه به دلايل مختلف زمينه مساعد تري دارد خواهد گذاشت و اين است كه به اقتضاي ماهيت خود و به دليل وابستگي به ابرقدرتها براي ناكام ساختن انقلاب و لااقل جلوگيري از صدور انقلاب و حفظ حاكميت جابرانه خود تجاوز ايران را آغاز كرد. هر چند ما جنگ را نمي خواستيم و آغازگرآن نيز نبوديم، ولي عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد اين جنگ سرنوشت ساز عليرغم آسيب هاي اقتصادي فراوان و كندي حركتهاي اقتصادي و سازندگي كشور و از دست دادن جوانان مومن و كارآمد بسيار و ويراني چهار استان كشور، در مجموع بسيار مفيد و مثبت و سازنده بود كه به مهم ترين اين پي آمدها اشاره مي كنم:

1-     تشكيل و تزكيه عملي و مردمي شدن ارتش

2-     با تجربه شدن سپاه پاسداران از نظر نظامي

3-     كشاندن توده هاي مردم در صحنه مبارزه و تقويت روحيه، شجاعت، مقاومت و ايثار در مردم و جاري شدن خون جديد در رگهاي انقلاب.

4-     تقويت وحدت در اقشار مختلف مردم و نزديك شدن آنها، به ويژه سپاه و ارتش.

5-     از ياد نبردن شيطان بزرگ (آمريكا) به عنوان دشمن اصلي

6-     صدور انقلاب در منطقه در منطقه و جهان و توجه افكار عمومي دنيا به ايران.

7-     بر ملا شدن چهره هاي غير اسلامي حكومت هاي اسلامي نما در جهان اسلام.

8-     ضربه خوردن صنايع مونتاژ و اقتصاد وابسته و توفيق اجباري براي تلاش جهت خودكفائي اقتصادي و كشاورزي كه به تعبير بسيار درست و دقيق امام: تا منزوي نشويم مستقل نمي شويم.

و … بخش عمده اين هدفها تا سالها امكان تحقق شان نبود ولي به بركت خون پاك شهدا و مقاومت ملت مسلمان و ايثارگر ايران عملي شد.

اكنون پس از بيست ماه مقاومت و جهاد و شهادت و فداكاري و تحمل انواع مصائب و آسيب ها مطلوب ترين شكل پايان جنگ، ادامه مقاومت تا پيروزي كامل و بيرون راندن متجاوز از طريق قدرت نظامي است. البته ممكن است كه عراق با تمام خواسته هاي ما موافقت كند ـ كه نخواهد كرد ـ چاره اي جز پايان دادن بجنگ نباشد ولي اگر به لطف خدا سرنوشت جنگ در ميدان نبرد تعيين شد و دشمن را به قدرت اسلحه به داخل خاك خود رانديم موقعيت انقلاب اسلامي ايران در منطقه و در دنيا تثبيت شده است و ديگر هيچكس ضد انقلابي در داخل مرزها و در خارج گستاخي هجوم به ايران انقلابي را نخواهد داشت. بويژه كه هم اكنون پيشرويهاي درخشان آغاز شده وصبح صادق پيروزي كامل دميده است و دشمن به موضع ضعف و عقب نشيني افتاده هر راه حلي غير از پيروزي نظامي كه قطعاً سقوط «صدام» را همراه خواهد داشت مطلوب و شايسته نيست.

سلام به ارواح پاك شهيدان جنگ و درود بر مجاهدان جبهه ها.

به اميد پيروزي نهائي انقلاب اسلامي بر جبهه متحد ضد انقلاب در سطح جهان و منطقه. ِ