اعظم طالقانی

پيام هاجر سال 60 شماره 24

پيام هاجر سال 60 شماره 24

«مذاكره» يا «مبارزه» ؟!

 

ماهيت طرح 8 ماده اي (فهد) چيست؟

بسمه تعالي

در حدود پنج سال قبل آقاي «ياسر عرفات» رهبر سازمان آزادي بخش فلسطين گفته بود كه : مسئله فلسطين فقط با «مبارزه » حل خواهد شد نه با «مذاكره» !!و اين سخن بسيار درست و دقيقي بود كه در رابطه با استراتژي ابرقدرتها بويژه امپرياليسم آمريكا در منطقه و در رابطه با تثبيت حاكميت صهيونيسم و قرباني شدن آرمان به حق مردم آواره و محروم فلسطين ابراز شده بود.

زيرا از سال 1948 ميلادي كه رژيم غاصب « اسرائيل » با دسيسه و زمينه سازي انگليس و آمريكا و حمايت بي دريغ استعمار غرب و شرق، چون قارچي مسموم در منطقه مسموم در منطقه روئيد و مردم بومي فلسطين را آواره ساخت، و با طرحي از پيش ساخته بلافاصله تمام حكومت ها او را به رسميت شناخته، آمريكا و اسرائيل همواره كوشيده اند كه اعراب و به ويژه فلسطيني ها را از «مبارزه» به «مذاكره» بكشاند تا در نهايت، در يك زمان طولاني، حركت ضد صهيونيستي و ضد اسرائيلي كه خواهان نابودي اسرائيل است، به سستي ورخوت و سازش تبديل شود و سرانجام تجاوز و غصب رژيم اسرائيل فراموش شده و موجوديت او مورد قبول فلسطيني هاي آواره و اعراب قرار گيرد. و در تعقيب چنين سياستي است كه آمريكا و اسرائيل عليرغم تجاوزات پي در پي و افزايش قدرت نظامي و قدرت هاي مكرر عليه اعراب،‌هميشه دم از صلح و همزيستي مسالمت آميز زده اند كه گويي پي در پي و افزايش قدرت نظامي و قدرت نمائي هاي مكرر عليه اعراب، هميشه در از صلح و همزيستي مسالمت آميز! زده اند كه گويي هيچ اتفاقي نيفتاده است!!

با اينكه «اسرائيل» چه در طي چهار جنگ و چه با اصطلاح درسالهاي صلح، علاوه بر غضب فلسطين و اخراج بوميان آن، سرزمين هاي جديدي نيز از اعراب همسايه بزور غصب نموده و به ويژه در سومين جنگ (1976) چند برابر خاك اصلي اسرائيل، بر مساحت خاك تحت سلطه اش افزوده و از نظر سياسي نيز مرتب كسب امتياز نموده، تا كنون حتي يك امتياز كوچك به اعراب و فلسطيني ها نداده است و به طور قطع هرگز هم نخواهد داد! در عين حال بيش از همه دم از صلح و امنيت واحتراز از جنگ و خشونت زده است!!

در ادامه سياست «مذاكره»، مسئله گفتگوي صلح «سادات»، «كارتر»، و «بگين» مطرح شد كه متأسفانه با خيانت كشيده شدن «سادات»، تا حدودي موفقيت و پيشرفتي براي اسرائيل حاصل شد ولي چون به هر حال، ماهيت پليد و خائنانه طرح «كمپ ديويد» نمي توانست تمامي مسلمين و كشورهاي عربي را راضي و تسليم كند، اخيراً طرح ديگري با اشاره و طراحي آمريكا به وسيله عربستان سعودي كه مدعي مبارزه با اسرائيل و صهيونيسم و نجات قدس است!!

براي انجام صلح! و حل مشكل خاورميانه و فلسطين پيشناد شده است كه قرار بود در كنفرانس آينده سران غرب در فارس مطرح و مورد بررس قرار گيرد!! و از هم اكنون تبليغات فراوان براي جا انداختن اين طرح خيانتكارانه در منطقه راه افتاهد است كه در نهايت حاكميت صهيونيسم در قلب امت اسلامي به رسميت شناخته شود و فلسطيني هاي آواره همچنان محروم و آواره باقي بمانند.

براي اينكه ماهيت و نتيجه طرح «فهد» روشن تر شود بد نيست كه ابتدا مواد هشت گانه آن را از نظر بگذرانيم آنگاه به نقد و تحليل آن بنشينم:

1-     عقب نشيني اسرائيل از كليه اراضي اشغال شده در سال 196 و از جمله بخش شرقي قدس.

2-     از ميان برداشتن آباديهاي يهودي نشين كه از سال 1967 به بعد در اراضي اشغالي اعراب ايجاد شده است.

3-     تضمين آزادي مراسم و مناسك مذهبي همه اديان در اماكن مقدسه.

4-     تأكيد روي حق ملت فلسطين و جبران زيان مالي آن دسته از فلسطيني ها كه مايل به بازگشت نيستند.

5-     ساحل غربي رود اردن و نوار غزه پس از خارج شدن از اشغال اسرائيل براي يك دورة انتقالي به مدت چند ماه تحت كنترل سازمان ملل متحد قرار گيرد.

6-     تأسيس دولت مستقل فلسطين در ساحل غربي نوار غزه كه پايتخت آن قدس شرقي خواهد بود.

7-     شناسايي حق حاكميت همه كشورهاي منطقه در صلح و همزيستي مسالمت آميز.

8-     تضمين اجراي مواد فوق از سوي سازمان ملل متحد يا برخي از كشورهاي عضو در اين سازمان.

آنچه كه اين طرح تعقيب مي كند چيز تازه اي نيست، چنانكه گفته شد از همان آغاز آمريكا كه خداي اسرائيل است. تا كنون به شكلهاي مختلف چنين سياستي را اعمال كرده است كه سرانجام و جود اسرائيل به رسميت شناخته شود و آنگاه تمام كشورهاي منطقه در صلح و صفا و مسالمت آميز! در كنار هم زندگي كنند!! كه البته اين هدف مرحله اي آمريكا است زيرا بعد از رسمي شدن اسرائيل از سوي اعراب، هدف بعدي كه تسخير تام بلاد اسلامي و كشورهاي عربي است دنبال خواهد شد، چه آنكه اساساً فلسفه و هدف نهايي بوجود آوردن اسرائيل در قلب ممالك اسلامي و در ساحل مديترانه، همين است!

توضيحاً بايد گفت كه در حال حاضر، طرح مذكور ، به منظور چند هدف اساسي تنظيم شده است:

1-     تشكيل دولت مستقل فلسطيني در جائي غير از اسرائيل.

2-     خاموش كردن فلسطيني هاي آواره كه خواهان بازگشت به سرزمين اصلي خويش هستند.

3-     ايجاد شناختن اسرائيل به عنوان يك دولت قانوني.

4-     ايجاد امنيت براي اسرائيل و صهيونيسم و متعهد شدن فلسطيني ها و اعراب به عدم تعرض به اسرائيل.

اهداف چهارگانه فوق به روشني- اما زيركانه- از طرح آمريكائي عربستان به دست مي آيد كه روشن است آمريكا و اسرائيل در حال حاضر غير از اين ها چيز ديگري نمي خواهند. و اسرائيل تا كنون اگر به جنوب لبنان و حتي بيروت و اردوگاههاي فلسطين حمله آورده و در طي جنگ 67 صحراي سينا و قسمتي از اردن و سوريه را اشغال كرده به بهانه حفظ موجوديت و استقلال خويش بوده است و دنيا هم – البته دولتهاي استعماري – ظاهراً اسرائيل را محق نابودي آن را دارند عمل نمايد!! و لذا سعي شده است كه اسرائيل اولاً به رسميت شناخته شود و ثانياً امنتي او وعدم تعرض به او تضمين گردد و ثالثاً فلسطيني ها در جائي بالاخره اسكان داده تا فرصت تحقق اهداف تجاوزكارانه آمريكا و اسرائيل به دست آيد! طرح «فهد» كاملاً اين توطئه را پياده مي كند.

اينكه در طرح مذكور تشكيل دولت فلسطيني در ساحل غربي نوار غزه پيش بيني شده آيا غير از اين است كه بايد فلسطين پس از سي سال آوارگي و مبارزه و شهادتها و شكنجه ها دست از آرمان اصلي خويش كه بازگشت به وطن اصلي است بردارند؟ و يا وقتي كه در طرح آمده است كه «شناسايي حق حاكميت همه كشورهاي منطقه در صلح وهمزيستي مسالمت آميز» صراحت به شناسايي اسرائيل و تعهد به حفظ امنيت او ندارد؟

البته بدهي است كه براي اغفال اذهان برخي پيشنهادات فريبنده مطرح شده است مانند خروج اسرائيل از كليه اراضي اشغال شده 67 و از ميان برداشتن آباديهاي يهودي نشين و تضمين آزاي مناسك مذهبي و … كه اينها بر فرض عملي شدن هيچ امتيازي براي اعراب و فلسطيني ها محسوب نمي شود. زيرا، تمام اينها ناشي از يك تجاوز نظامي و آشكار در طي يك جنگ غير عادلانه بوسيله اسرائيل به دست آمده است. و حال آنكه اختلاف سي و چند ساله بر سر اين تجاوزات اخيرنيست، بلكه مسئله اصلي اين است كه نقشه اسرائيل بر جغرافياي خاورميانه عربي و اسلامي عصبي و تحميلي است كه بر اثر يك توطئه و تجاوز به دست آمده و بايد حذف گردد!! آيا كوشش فلسطيني ها در طي اين مدت طولاني اشغال شده بعد از جنگ 67 بوده است؟ آيا سازمان آزاديبخش فلسطين و ديگر اعراب براي اين مبارزه مي كرده اند كه مثلاً آباديهاي يهودي نشين كه بعد از جنگ سوم بوجود آمده محو شوند؟ و آيا …؟ و ….

ممكن است كه اسرائيل هنگاميكه مطمئن شد كه خطري از ناحيه فلسطيني ها و اعراب نيست حاضر به تشكيل دولت فلسطيني ها و اعراب نيست حاضر به تشكيل دولت فلسطين در غره بشوند و سرزمين هاي ديگر را هم تخليه كند و آباديهاي ياد شده را هم بردارد و مراسم مذهبي تمام اديان را هم آزاد كرد. آيا واقعاً مي توان اسرائيل را پذيرفت ؟ آيا بعد از تسليم فلسطيني ها، اسرائيل مي گذارد دولتي مستقل به نام فلسطيني كه آوارگان سي ساله فلسطيني حكومت را به دست داشته باشد وجود داشته باشد؟ آيا اسرائيل دست از توسعه طلبي و تجاوز به ديگر سرزمين هاي اسلامي كه فلسفه پيدايش آن است و قبلاً هم اعلام كرده كه هدف تسخير از نيل تا فرات است، بر مي دارد؟ پيداست پاسخ همه اينها منفي است. پس چگونه است كه امروز طرح به رسميت شناختن اسرائيل اين گونه مزدورانه به وسيله اعراب ارائه مي شود و حتي شنيده مي شود كه رهبر سازمان آزاديبخش فلسطين كه سالها مظهر آرامان ملت فلسطين بود خوش بينانه آن را قابل قبول تلقي مي كند؟

بنابراين، بدون ترديد طرح عربستان دقيقاً يك طرح آمريكايي و صهيونستي و در جهت ذلت اسلام و مسلمين و اعراب و فلسطيني هاست و اگر عملي شود ـ كه نخواهد شد ـ بزرگترين خيانت به «قدس» مقدس، قبله نخستين مسلمين و اسلام وحتي بزرگترين ننگ براي اعراب است وبه منزله قرباني شدن آرامش آرمان سي ساله فلسطيني ها است كه خواهان محو اسرائيل غاصب وبازگشت به وطن اصلي خويش هستند.

ما همان جمله درست و به حق «عرفات» را معتقديم كه مسئله فلسطين با اين طرحهاي رياكارانه و اسلامي و ضد فلسطيني حل نخواهد شد بلكه فقط با «مبارزه» حل خواهد گشت! آري بردار ! «مبارزه» خونين با امپرياليسم وصهيونيسم سالها و حتي قرنها اما «مذاكره» و سازش و تسليم و به رسميت شناختن اسرائيل هرگز!