اعظم طالقانی

سر مقاله شماره يك پيام هاجر

سر مقاله شماره يك پيام هاجر

زن در سراسر تاريخ بشر و تمامي صحنه هاي پر تلاطم زندگي وفراز و نشيب ها، همراه با مرد بوده و در تحمل مصائب و مشكلات و خرد شدن زير ضربات سلطه طلبها و استثمار گران پيشتاز تر از وي بوده است و به همين جهت كمتر هم فرصت شناخت خويشتن حقيقي خويش و يافتن جايگاه راستين خود را يافته است و بالتبع كاملاً در انجام وظيفه الهي و رسالت بزرگي كه از بدو خلقت برايش تعيين شده، موفق نبوده است.

 

اگر هم زناني چونان هاجر(1) در صحنه ظاهر مي شوند يا قبول مسئوليتهاي آنچنان سنگين و در جهت نيل به خليفه الهي همپاي ابراهيم، بت شكن بزرگ، هجرت نموده و زيستن تنها، در بيابان را براي تجديد بناي خانه كعبه و ايجاد زمينه انقلابي در تاريخ انتخاب مي كند و تا مرز قرباني كردن اسماعيلش در راه خدا و رسيدن به اصالت انساني، پيش مي رود و آسيه اي كه براي حق و استواري نظام حق، شهادت را بر زندگي پر جلال و تو خالي فرعون ترجيح مي دهد و مريم اسوه پاكي و استقامت در برابر تهمتها و آزارها كه مي دادند از مبارزه عليه شرك، مي شود.

در طول زمان مثلث شوم زر و زور و تزوير حاكم بر تاريخ، همواره سعي در پوشاندن چهره آنان و نيز پوشاندن كل حركت زن در تداوم تاريخ بشر را دارند تا بدينوسيله او را از هويت انساني خود تهي و شخصيت و چهره تابناك او را در قالبي پليد و آلوده به گناه ريخته وفاقد هر گونه ارزش متعالي، نشان دهند و مستعد هر گونه ايذار و آزار و ستم وآمده براي ملعبدوت دون صفتان حاكم و اين بي عدالتي ها، همچنان ادامه داشته و شدتها مي يافت چنانكه در عربستان و قبل از ظهور اسلام قبائلي دختران را زنده به گور مي كردند و وجودش را مايه سرافكندگي و خواري مي شمردند.

با نداي پيامبر اسلام و ظهور نظام توحيدي مبتني بر فطرت بشري است كه ذهنيت جامعه نسبت به زن دگرگون مي شود و او قادر به دريافت مرتبت انساني خويش گرديد فرصت ابراز وجود پيدا مي نمايد. چهره هاي درخشان هاجر، آسيه و مريم از زير خروارها غبار شرك آلود ومستمر تاريخ آشكار مي شوند، آنگاه خديجه، سميه، سوده، فاطمه در صحنه حاضر شده و ياور پيشتاز مردانشان در مبارزه عليه فرعونيان و يزديديان مي شوند. و نيز زينب كبري… چه بگويم، اين حماسه آفرين تاريخ و پرچمدار مبارزات شير زنان و معترض مستمر تاريخ زن در جهان.

افسوس ديري نپائيد و با تسلط دگر باره قابيليان بر تاريخ و احياء سنتهاي جاهلي و خروج مكتب از جهت اصلي خود، زن دوباره به استضاف كشيده مي شود و هنوز ادامه دارد و علي رغم تلاشهاي بي وقفه اش در جهت آزاد سازي خويش، تا كنون موفق به محو آثار شوم حقارتهاي مزمن و تحقير هاي تاريخي خود نشده است .

بردگي زن اين تبار در لباس آزادي، و با اين نيرنگ، او را به مسلخ كثيف تمايلات مادي كشانيدند تا هم او وهم حيثيت و شرف انساني اش را در پاي شهوات بلند طاغوتيان قرباني كنند. ولي، زناني كه در پرتو مكتب اسلام پروده شده و فاطمه ها وزينب ها را الگو داشتند، دريافتند كه براي اثبات شخصيت خويش بايد در صحنه مبارزه، همه جا همپاي مرد بود و هنگام غيبت او، ميداندار.

فهميدند كه براي رهائي بايد به معيارهاي ارزشي مكتب خود آشنا شوند و در جهت رسالت سنگين خويش بكوشند.در طول مبارزات خلق مسلمان و رزمنده مان كه منجر به پيروزي بر رژيم سفاك و ضد بشري گذشته شد شاهد اين بازسازي بوديم كه زنان به عنوان نيمي از پيكره جامعه چه پر شكوه نقش آفرين بودند و ديديم كه در شكنجه گاههاي رژيم دژخيم صفت با ايستادگي شان سميه بزرگ را در خاطره ها زنده كردند و ثابت نمودند كه علي رغم تصور كوته انديشان، نه تنها كمبودي نداشتند كه مواردي نيز پرتو انتر و مقاومتر عمل كردند و اين بار بر خلاف گذشته تاريخ، زن نه تنها براي آزاد سازي خود، كه براي آزادي جامعه اش از مرد و زن و كودك بر مي خيزد و خود پيشتاز مبارزه عليه سلطه شوم جباران مي شود و نه براي حقوق مساوي با مردان، بلكه او با درك تقديرش در نظام آفرينش به تحقق وعده بر حق الهي به قيام بر مي خيزد كه خويشتن خويش وجايگاه حقيقي اش را باز يابد و بجا شرك كرده كه دردش چيست و درمانش كدام است او نه به دنبال قبضه قدرت از مردان، بلكه در پي آزادي بشر به نفي سلطه پرداخته و مي بينيم تا كجا موفق شده است، كه توانسته با فعاليت هاي مستمر و انقلابي خويش موفقيت خود را به عنوان يك انسان تثبيت كند. او نه تنها خود را درك بلكه اين استنباط را به ديگران نيز منتقل كرده كه جنسيت نمي تواند ملاك انسانيت قرار گيرد.

باتوجه به موقعيتي كه بعد از انقلاب شكوهمند خلقمان فراهم آمده به عنوان زن متعهد انقلابي مسلمان، در وسعت بخشيدن به آگاهي آحاد جامعه از طريق فعاليت پي گير اصولي و توأم با برنامه، بايد هم آگاهي و شناخت را به ساير زنان مخصوصاً خواهران محروم و به واقع مستضعف روستايي انتقال دهيم، تا همه به عنوان يك پيكره و احد هم جهت و همگام مسير تكامل خويش را به سوي الله طي كنيم. ما وظيفه و مسئوليت خود مي دانيم كه در نهايت بهره گيري از امكانات موجود تلاش كنيم تا عميقاً غباري را كه بر چهرة خواهران روستايي نشسته و حكايت از عمق درد در وجود آنان مي كند وناشي از سلطه قدرتهاي سه گانه زر زور و تزوير بر بافت جامعه مان است بزدائيم و به جاي آن معيارها و ملاكهاي ارزشي اسلام راستين را جايگزين كنيم تا مناسبات نويني پايه ريزي شود. ما معتقديم كه زن مسلمان ايراني بايد با بهره گيري از فضاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي موجود در جامعه به خلق مجدد خويش بپردازد زيرا اگر در هر روند انقلابي انسانهاي نوئي آفريده نشوند انقلاب از مواضع خود خارج و انگيزه هاي تعالي دهنده در آن رو به افول مي رود و زن انقلابي ايران بايد شروع

به تكوين شخصيت و هنر خويش نمايد و به مصداق آيه « يتوب علي المومنين و المؤمنات و كان الله غفوراً رحيما» ( آخر احزاب ) به تخريب همه بنيانهاي جامد وپوسيده كه همچون پيله او را در بر گرفته و از درون نيز بر موجوديت او در طول تاريخ هجوم برده بپردازد و حال كه ميدان عمل براي شكل گيري حقيقي شخصيتش فراهم شده و كار او ر جهت باز يابي فطرت همانند مردان ارزيابي مي شود اساساً جنسيت را نقش نمي دهد لذا از هر حيث عملي و نظري زمينه و امكان رشد حقيقي براي زن فراهم گشته، او با تكيه بر توانايي   ها و قابليت خويش در عمل پاكسازي «استغفار» و بازسازي «توبه» خود و جامعه اش وارد شود .

ما بر آنيم كه احساسات مذهبي زنان و مردان جامعه مان را كه در جريان انقلاب نقش آفرين بوده با بينش وآگاهي مكتبي در هم آميزيم و با ارائه و اشاعه ملاكها و معيارهاي اصيل اسلامي، در آنها بصيرت ايجاد كرده مانع دنباله روي محض و نا آگاهانه آنها از جريانات شويم و در اين رهگذر مانعي بر سر راه فرصت طلبان و سياستمداران مكتب ايجاد كنيم كه قصد بهره برداري از ظرفيت انقلابي و حركت آفرين توده ها، به خصوص زنان را دارند. ما بر آنيم تا مكتبي انديشيدن و عمل كردن را به جاي هر نوع تفكر قالبي، حزبي و سازماني نشانده و مانع قرباني شدن مكتب در پيش پاي بت سازمان و حزب كرديم و در اين جهت تكيه مان بيشتر بر زنان خواهد بود. ما عقيده داريم كه تنها حركت هاي آگاهانه و مكتبي توده هاست كه مي تواند مانع انحراف انقلاب ودر صورت بروز انحراف، با طرد به موقع و مناسب متوليان رسمي آن ، انقلاب را از قوط باز داشته آن را به مسير اصليش بكشانند. نقش ما يك نقش تربيتي، سياسي خواهد بود، همچون هر كس ديگر ، با اين تفاوت كه ما سعي داريم با كشف و به كار اندازي نيروي عظيم و بالقوه خلاق زنان اين كار را انجام دهيم، ما تشكيلات خود را نه به عنوان يك تشكل زنانه در برابر تشكيلات مردانه، بلكه از اين جهت كه در روند آگاهي يافتن و انقلاب دروني و فرهنگي زنان سرعت بخشيم، تأسيس كرده ايم. به لحاظ اينكه خود طراح مسائل خودمان باشيم. صالح تر و شايسته تريم و بهتر از هر موكل ديگري توانايي درك خويش را داريم.

اما هرگز فراموش نخواهيم كرد كه زن و مرد نسبت به يكديگر همچون سنگر و پوشش به حساب مي آيند « هن لباس لهم و انتم لباس لهن» زنها براي مردان و مردان براي زنان به مثابه پوشش مي باشند. يعني اين دو حركت تعالي بخش خويش را تواماً انجام داده و در اين روند هر يك عاملي خواهد بود براي جلوگيري از انحراف و كژ روي ديگري، هر كدام سير ديگري باشد در مقابل تيرهاي آفات گوناگون.

ما باور داريم داريم كه زن به منزله مادر نقش اساسي تر در شكل دادن به ارزشهاي والاي اسلامي در جامعه و تربيت انسانهاي ارزشمند را دارا مي باشد و سيستم ارزشي جامعه بستگي تام دارد كه سيستم فكري و تربيتي مادران چگونه باشد به خصوص اينكه مادران هستند كه كودك را در زمينه هاي عاطفي واحساسي تحت تأثير دارند و در اين راه از تمامي نيروهاي مسلماني كه خود را موظف مي بينند در جهت مكتب اصيل اسلام كه همان شيوه پيامبران و امامان است و در اين مقطع زماني تجلي اين شيوه در روش امام امتمان خميني كبير متجلي مي گردد، استعداد مي طلبيم، باشد تا زمينه مساعدي براي شكوفايي استعدادهاي اكثر خواهران مسلاماني كه علي رغم نقش چشمگيرشان در انقلاب نمي توانسته اند در فعاليت هايي از اين نوع شركت نمايند، فراهم گردد.

اميدواريم كه اين نشريه راه گشايي باشد براي شكوفايي بيشتر آنها، بلكه شكوفايي كل جامعه كه اگر اين مهم انجام پذيرد قدمهاي موثري در جهت تحول انساني برداشته خواهد شد.

«والسلام»